شهید احمد مَشلَب
#رمان_حجت_خدا #از_زبان_دوست_شهید #پارت8 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 با موسسه که میرفتیم اردو های جهادی ، از بچه
#رمان_حجت_خدا
#از_زبان_دوست_شهید
#پارت_9
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
یا نهایتش میانه خوبی با ان نداشت . اما این بار ان چند نفر از بیخ و بن ، دین راهم قبول نداشتند . خدارا قبول نداشتند . قران و پیامبر را قبول نداشتند.
محسن پاپس نکشید . تا چند شب با ان ها توی قبرستان قرار گذاشت و باهاشان صحبت کرد . باور نکردنی بود. جلسه سوم ، همان ها را هم به راه اورد.
توی کارهای برقی مقداری سردر اورد . میخواست برود برق کشی خانه ها که پولی در بیاورد و اینطور روی پای خودش بایستند.
همان اولِ کاری خورد به مشکل.
دستش خالی بود پول نداشت کارت ویزیتش را چاپ کند . نمی دانست چه بکند. امد و روی تکه های مقوا اسم شماره موبایلش را نوشت و ان هارا انداخت توی خانه ها.
هروقت هم بهش زنگ میزدند که بیا برای کار ، می امد سراغم و من راهم باخودش میبرد.
من میشدم شاگردش و کمک کارش . برق کشی که تمام مشد،صاحبخانه می امد و پولی و پولی را برای دستمزد به محسن میداد.محسن نصف بیشترِ پول را به من میداد و ان نصف کمتر را برای خودش بر میداشت.
ادامه دارد...............
#کاری_از_قرارگاه_شهید_ابراهیم_هادی
#محرمحسینی_تسلیت
#کپی_حرام
@moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
#رمان_حجت_خدا #از_زبان_دوست_شهید #پارت_9 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 یا نهایتش میانه خوبی با ان نداشت . اما این
#رمان_حجت_خدا
#از_زبان_دوست_شهید
#پارت_10
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
یکبار امد پیشم و گفت:بیا باهم عهد ببندیم.
گفتم :عهد ببندیم که چه؟
- که گناه نکنیم . که دلِ امام زمان (عج) رو نشکنیم.
لحظه ای فکر کردم و گفتم:باشه
نشستیم و عهد و قول وقرارمونرا روی برگه نوشتیم. امضایش هم کردیم. اگر حرف بدی میزدیم یازبانمان را به غیبت و تهمت باز میکردیم یاهرگناه دیگری انجام میدادیم ، باید کفاره میدادیم. کفاره هامان هم نماز بود و روزه و صلوات و کمک به فقرا.
محسن خوب ماند روی قول و قرارش . روی عهدش با امام زمان عج الله. واقعا از خودش حساب میکشید و محاسبه نفس میکرد .
بعضی شب ها میرفتیم قبرستان . میرفت یک قبر خالی پیدا میکرد و توی ان میخوابید و عمیق فکر میکرد. بهم میگفت:<اینجا اخرین خونمونه.همه مون رو یه روزمیارن واینجا میخوابونن.اون روز فقط ماهستیم واعمالمون.>
ادامه دارد...........
#کاری_از_قرارگاه_شهید_ابراهیم_هادی
#محرمحسینی_تسلیت
#کپی_حرام
@moshleb1394
#ظهرتون_امامزمانی✨💚
________________
✍بازار دنیا....عجیب شلوغ است....
و...
ما، راه نور را گم کرده ايم! ✨
و تو....
تنها راه بلد جاده نوری...✨
تو...
تنها حضور همیشه حاضري...
که حتی
لحظه ای رهایمان نکرده ای!🌿
و ما.... سالهاست...
که به غفلت از حضورت...خو گرفته ایم!
بر تاریکی های دلمان، خط
@moshleb1394
°•🤍🕊•°
{•بعضیا.🚶🏻♀!
بند ِ |#روسریشونو بازکردن.!
رفتن جلو دوربین.🎥!
واسه لایک.👍🏻!•}
...اما...
[•بعضیاهم.✌️🏻!
بند پوتینشونو بستن.🌱!
|#رفتن رو مین.💣!
واسه خاک...🥀!•]
ـــ~ـــ~ـــ~ـــ~ـــ~ـــ~ـــ~ـــ
|🕊| #شهیـدانهـ
@moshleb1394
|🕊🌱|•
هر بار ڪہ
زمین خوردم
این بلنداے نگاه #توست
ڪہ مرا ایستاده نگہ میدارد...♥️
@moshleb1394
در هیاهوی این شهر پر گناه...
فقط تویی که میتوانی مرا نجات دهی🌿
برادر شهیدم گاهی نگاهی...❤️
@moshleb1394
{﷽}
#رفیـــــــــق
رِفیق اونیھ ڪھ
هَمھ جـورھ مواظبتھ
مواظبـھ راھُ اِشتبـاه نَـرۍ
مواظبـھ سقوط نَڪُني
مواظبـھ نَلـرزي..؛
رفیـق اونیھ ڪھ
هَمـه جـورھ میخـواد
ٺـو از #خــدا دور نَـشي...
@moshleb1394
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ داداش احمد
این مداحی قسمتی از وصیتنامه شهید هست و
با نوای سید رضا نریمانی خوانده شده است 🌿
@moshleb1394
چه کردی که خریدارت شدند ؟؟؟
بگو برادر 🙃
من نیز ،
جانِ ناقابلی دارم ...💔
@moshleb1394