eitaa logo
شهید احمد مَشلَب
543 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
5 فایل
کانال کاملی از شهیدBMWسوار🚘 ‌‌‌‌‌ شھادت‌آن‌است‌که‌متفـاوت‌بھ‌آخر ‌برسے... وگرنھ‌مرگ‌ڪھ‌پایان‌همھ‌قصھ‌هاست:) ناشناس‌کانال: https://eitaa.com/joinchat/1896087742Ca3b8ef428a کپی؟!حلالت رفیق🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید حسین ولایتی فر✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۶ تیر ۱۳۷۵ ◈❘ محل ولاد
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 هشت سالگی عضو جلسات قرآن مسجد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن روحیات حسین گذاشت. 🔹 در 20 سالگی جذب سپاه شد. دوره‌های تکاوری را پشت سر گذاشته بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دوره‌های ابتدایی اهواز بود. 🔸 در جمع رفقای هیئتی حسین لقب سردار داشت. همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.» هیچ‌وقت اهل ریا نبود، اما یکجا ریا کرد آنجایی که گفت:«بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من می‌دانم شهید می‌شوم.» 🔹 چند وقتی پیگیر اعزام به سوریه شد؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند مدافع حرم شود. سرانجام در حمله تروریست‌ها به مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، در سن 22 سالگی به شهادت رسید. 🔸 حسین خود استاد کمین و ضد کمین بوده است. اگر می‌خواست در آن معرکه جان خود را حفظ کند امکان نداشت تیر بخورد. وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و هیاهو همه می‌خوابند روی زمین، حسین جانبازی را می‌بیند که نمی‌تواند فرار کند و روی ویلچر گیر کرده، حسین هم به سمت آن جانباز می‌دود تا او را عقب بیاورد و جان او را حفظ کند. که چندین تیر به سینه‌اش خورده و به شهادت می‌رسد. 📚تسنیم ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 @moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید مسعود عسگری✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۸ شهریور ۱۳۶۹ ◈❘ محل ولاد
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸از کودکی در یک کلام زبل خان بود. در کار‌های منزل کمک می‌کرد. از همان کودکی اگر مهمان داشتند، تمام کار‌های پذیرایی با پسر‌ها بود. نه تنها در منزل خود، بلکه در مهمانی‌ها هم کمک می‌کرد.  🔹ارادت ویژه‌ای به حضرت آقا داشت. بسیار با بصیرت بود و اتفاقات پیرامون خود را رصد می‌کرد. در تمام مسایل آگاهی داشت. 🔸پیش از آن‌که مسعود به سن تکلیف برسد، روزه می‌گرفت. اکثر شب‌های ماه مبارک رمضان را در مسجد ارگ تهران سپری می‌کرد. 🔹مسعود پسر توداری بود. با وجود مهارت‌های گوناگونی همچون «خلبانی»، «پاراگلایدر»، «غواصی»، «سقوط آزاد»، «چتربازی»، «کوهنوردی» و... که داشت، هیچ‌کس از آن‌ها اطلاعی نداشت. 🔸بسیار بخشنده و ایثارگر بود، حتی از جان خود برای دیگران می‌گذشت. اگر کسی از وی چیزی را طلب می‌کرد، دریغ نمی‌کرد؛ آن را هدیه می‌داد؛ حتی اگر خود به آن احتیاج داشت. به همه کمک می‌کرد، اما هیچ‌گاه از هیچ انسانی کمک نمی‌خواست تا برای کسی زحمتی ایجاد نکند. 📚خبرگزاری دفاع مقدس ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ @moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید علاء حسن نجمه (تراب الحسین_علاء عدلون)✧ ◈❘ تاریخ ولادت:
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 یتیم زندگی کرد اما دل شکسته نبود و برعکس دوست‌داشتنی و با ایمان بود و دوستان زیادی داشت؛ آنقدر که رفیقش می گفت: روستایی از دوستان دارد... 🔹 عکاسی، طراحی، بازیگری، کارگردانی و فتوشاپ را دوست داشت و در مناسبت های مختلف، عکس شهدا را طراحی و در صفحه های مجازی قرار می داد. 🔸 در کنار مادرش سرپرستی خواهر و سه برادرش را بر عهده داشت و علاوه بر آن برای دو فرزند «شهید علی ناصر» همچون پدری مهربان بود و احوالات آنان را پیگیری می کرد. 🔹 با وجود پایان دوره خدمتش، وقتی مطلع شد حملهٔ جدید تروریست ها در راه است، جهاد را به مرخصی و استراحت ترجیح داد و در صف رزمندگان ایستاد. 🔸 چند روز قبل از شهادتش در استقبال از اربعین نوشت: «اشکهای جاری خود را آماده کنید...» 🔹به رهبری علاقه خاصی داشت و حتی عکس ایشان زینت بخش اتاقش بود و پیروی از ایشان و سید حسن نصرالله را جزئی از واجبات زندگی اش می دانست. 🔸 در هوای سرد سوریه وقتی که کودکان سوری از او تقاضای کمک برای نظافت منزلشان کردند، علاء پذیرفت و با دوربین عکاسی اش به خانه آنها رفت و شروع به تمیز کردن آنجا کرد. وقتی علتش را پرسیدند، گفت:«این کودکان قلبم را آتش زدند؛ میخواهم حال درونی آنها را برای لحظاتی حس کنم...» 🔹 آمادهٔ شهادت بود و در وصیتش از مادر خواسته بود که در تشییع پیکرش رخت سفید به تن کند... 📚برنامه شهید علاء حسن نجمه ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ @moshleb1394