28.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یأجوج و مأجوج چیستند؟؟؟؟
نشانه های آخر الزمان....
⭕⭕حتما، این کلیپ رو ببینید و برای دوستانتون ارسال کنید.
@moshleb1394
'🍃☕️
{ #فنجانےشعر }
.
.
آقابیاوباقدمےگرمومهربان
قلبخرابوسردمراگرمشورڪن..🥀✨
آقابیاوروضهبخوان،زینب(س)وشام
بااشکروضهقلبمراهمبلورڪن..(:
[السلامعلیكیاقائمآلمحمد]
.
.
شهید احمد مَشلَب
°•🕊🌱•° { #معرفی_شهید } ●نامونامخانوادگے: ⇦حجت الاسلام محمد کیهانی ●تاریختولد: ⇦1357/09/20/اندیمش
➣🔗🌿
{ #خاطره_شهید }
.
.
ولایتپذیری مطلق..✌️🏻
یکی از موضوعاتی است که حتی زمانی که در قید حیات بودند
روی کلمه مطلق تأکید میکردند و میگفتند:
{اگر ولایتپذیری مطلق نباشد چیزهای دیگری ورود پیدا میکند که زیبنده اسلام نیست}
.
.
@moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
#رمان_حجت_خدا #از_زبان_دوست_شهید #پارت8 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 با موسسه که میرفتیم اردو های جهادی ، از بچه
#رمان_حجت_خدا
#از_زبان_دوست_شهید
#پارت_9
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
یا نهایتش میانه خوبی با ان نداشت . اما این بار ان چند نفر از بیخ و بن ، دین راهم قبول نداشتند . خدارا قبول نداشتند . قران و پیامبر را قبول نداشتند.
محسن پاپس نکشید . تا چند شب با ان ها توی قبرستان قرار گذاشت و باهاشان صحبت کرد . باور نکردنی بود. جلسه سوم ، همان ها را هم به راه اورد.
توی کارهای برقی مقداری سردر اورد . میخواست برود برق کشی خانه ها که پولی در بیاورد و اینطور روی پای خودش بایستند.
همان اولِ کاری خورد به مشکل.
دستش خالی بود پول نداشت کارت ویزیتش را چاپ کند . نمی دانست چه بکند. امد و روی تکه های مقوا اسم شماره موبایلش را نوشت و ان هارا انداخت توی خانه ها.
هروقت هم بهش زنگ میزدند که بیا برای کار ، می امد سراغم و من راهم باخودش میبرد.
من میشدم شاگردش و کمک کارش . برق کشی که تمام مشد،صاحبخانه می امد و پولی و پولی را برای دستمزد به محسن میداد.محسن نصف بیشترِ پول را به من میداد و ان نصف کمتر را برای خودش بر میداشت.
ادامه دارد...............
#کاری_از_قرارگاه_شهید_ابراهیم_هادی
#محرمحسینی_تسلیت
#کپی_حرام
@moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
#رمان_حجت_خدا #از_زبان_دوست_شهید #پارت_9 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 یا نهایتش میانه خوبی با ان نداشت . اما این
#رمان_حجت_خدا
#از_زبان_دوست_شهید
#پارت_10
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
یکبار امد پیشم و گفت:بیا باهم عهد ببندیم.
گفتم :عهد ببندیم که چه؟
- که گناه نکنیم . که دلِ امام زمان (عج) رو نشکنیم.
لحظه ای فکر کردم و گفتم:باشه
نشستیم و عهد و قول وقرارمونرا روی برگه نوشتیم. امضایش هم کردیم. اگر حرف بدی میزدیم یازبانمان را به غیبت و تهمت باز میکردیم یاهرگناه دیگری انجام میدادیم ، باید کفاره میدادیم. کفاره هامان هم نماز بود و روزه و صلوات و کمک به فقرا.
محسن خوب ماند روی قول و قرارش . روی عهدش با امام زمان عج الله. واقعا از خودش حساب میکشید و محاسبه نفس میکرد .
بعضی شب ها میرفتیم قبرستان . میرفت یک قبر خالی پیدا میکرد و توی ان میخوابید و عمیق فکر میکرد. بهم میگفت:<اینجا اخرین خونمونه.همه مون رو یه روزمیارن واینجا میخوابونن.اون روز فقط ماهستیم واعمالمون.>
ادامه دارد...........
#کاری_از_قرارگاه_شهید_ابراهیم_هادی
#محرمحسینی_تسلیت
#کپی_حرام
@moshleb1394
#ظهرتون_امامزمانی✨💚
________________
✍بازار دنیا....عجیب شلوغ است....
و...
ما، راه نور را گم کرده ايم! ✨
و تو....
تنها راه بلد جاده نوری...✨
تو...
تنها حضور همیشه حاضري...
که حتی
لحظه ای رهایمان نکرده ای!🌿
و ما.... سالهاست...
که به غفلت از حضورت...خو گرفته ایم!
بر تاریکی های دلمان، خط
@moshleb1394