eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
659 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
7.8هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 ویژه ماه شعبان 📹 ببینید | توصیه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره استفاده از ➕سوالی که رهبرانقلاب از امام خمینی(ره) درباره اینکه «شما کدام دعا را بیشتر دلبسته‌ی آن هستید؟» پرسیدند @rafiq_shahidam96 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
🚩 فضیلت ماه شعبان شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌كرد و مى‌فرمود شعبان، ماه من است هر كه یك روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است كه چون ماه شعبان فرا می‌رسید امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مى‌نمود و مى‌فرمود: اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است و حضرت رسول صلى الله علیه و آله مى‌فرمود شعبان ماه من است پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید. به حقّ آن خدایى كه جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست سوگند یاد مى‌كنم كه از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم كه فرمود شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام كه هر كه روزه بگیرد در ماه شعبان براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست می‌دارد و در روز قیامت كرامت خود را نصیب او می‌گرداند و بهشت را براى او واجب می‌کند. شیخ از صفوان جمال روایت كرده كه گفت : حضرت صادق علیه السلام به من فرمود كسانى را كه در اطراف تو هستند را بر روزه گرفتن در ماه شعبان ترغیب کن. گفتم فدایت شوم مگر در فضیلت آن چیزى هست؟ فرمود بله همانا كه رسول خدا صلى الله علیه و آله هر گاه را مى‌دید به مُنادیى امر مى‌فرمود كه در مدینه ندا مى‌كرد: اى اهل مدینه من رسولم از جانب رسول خدا صلى الله علیه و آله به سوى شما. آگاه باشید همانا شعبان ماه من است پس خدا رحمت كند كسى را كه یارى كند مرا بر ماه من، یعنى در آن ماه روزه بگیرد. سپس از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرد که مى‌فرمود: از زمانى كه شنیدم منادى رسول خدا صلى الله علیه و آله ندا كرد در ماه شعبان، ترک نشد از من روزه شعبان و ترک نخواهد شد از من تا مدتى كه حیات دارم ان شاء الله تعالى. سپس مى‌فرمود كه روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرت از خدا است. 🔹مفاتیح‌الجنان https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی روی حرف مادر شهید که نمی توانم حرف بزنم ماجرای آبگوشت مادر شهیدان ابراهیم و مصطفی هندوزاده برای شهید حاج قاسم سلیمانی شهید سلیمانی ارادت ویژه ای به خانم رخساره گروسی مادر شهیدان هندوزاده داشتند. هدیه محضر همه ی شهدا و پدران و مادران آسمانی شهیدان صلوات @rafiq_shahidam96 🇮🇷 @shahidmedadian
رَبــــِّ المَھـِـدے المُوعودﷻ‌… 💬 _شمار _ شهدایی 🔆امروز 3⃣اسفند ماه ⛈1401سالروز ✍آغاز عملیات خیبر - ۱۳۶۲ 🔥بمب‌گذاری و تخریب حرم مطهر امام هادی و امام حسن عسکری علیهم‌السلام - ۱۳۸۴ ↓⚘↓⚘↓⚘↓⚘↓⚘↓ ✅وسالروز شهادت مدافع حرم: ❣شهید احمد اسماعیلی تعدادی ازشهیدان دفاع مقدس مدافعین حریم وامنیت وانقلاب اسلامــــــــ🌺🍃 ◑روحشان شاد ویادشون گرامیباد باذکر 4⃣1⃣صلواتــــــ🌺🍃 ⚘به کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان خوش آمدید 🇮🇷 @shahidmedadian 🇮🇷 @shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 پنج توصیه مهم امام جواد (علیه السلام): 1️⃣ را همانند متکای زیر سرت قرار بده. 2️⃣ نیاز -به خدا- را در آغوش گیر 3️⃣ لذت ها را کنار بگذار 4️⃣ با هوس مخالفت کن 5️⃣ و بدان که هرگز از سرپرستی و مراقبت خداوند بیرون نیستی. پس ببین چگونه هستی. 📚 بحارالانوار/ج75/ص358 ✍🏼 خداوند مراقب تمام حالات انسان است و هیچ گفتار و رفتاری از دید او پنهان نیست. اگر صبور باشیم، از ما حمایت می کند. 🇮🇷 @shahidmedadian  @rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 باتو دنیایم پُراز احساس وعرفان میشود مِهرِ تو آمیخته با شیره ی جان میشود ای امامِ باصفا ..هشتم ولیِ قلبِ ما یک نگاهت بر دلِ ما شکلِ باران میشود مثلِ یک سائل رسیدم خدمتت،لطفی کنی باتصّدق دادنت مهرم دو چندان میشود ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ @rafiq_shahidam96 🇮🇷 @shahidmedadian
🚩 سوم اسفند ۱۳۶۲ سالروز عملیات عاشورایی و شهدای آن گرامی باد... 💔 کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 🇮🇷 @shahidmedadian
•[نعمت‌ِآسمان‌فقط‌باران‌‌نیست گاهے‌خٌدا؛کسی‌را‌نازل‌میکند📿 به‌زلالےباران... مثلِ‌ تُ♥(: ✨ 🇮🇷 @shahidmedadian @rafiq_shahidam96
⭐️ سلام دوستان لینک کانال سرداران بی نشان بهبهان ⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d 📣📣📣عزیزان به کانال سردارن بی نشان بهبهانی حتما وارد شوید بسیار زیبا بیشتر کلیپ ها و صوتهای معجزات شهدایی و عکس های و دل نوشته‌های راهیان نور کار شده است و حتما نشر دهید طبق فرموده ی رهبری راه شهدا و ذکر و خیر شهدا نباید از قلم بیفتد خصوصا یاد سردار دل‌ها شهید حاج قاسم👌 وارد کانال شوید و لینک کانال رو نشر دهید اجرتان با شهدا 🤲🌷🕊 حتما بنر رو به دوستانتون معرفی کنید کانال تازه تأسیس است التماس دعااا 🤲🌷🌸 https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d سرداران بی نشان بهبهان 👆👆👆
شهیدی که در کرمان متولد شد و در انگلستان به شهادت رسید. 🌹سردار شهید ابراهیم هندو زاده فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله 🔹دانشمندان و متخصصان سلاح‌های شیمیایی در کشورهایی مثل آلمان، فرانسه و انگلستان با کالبد شکافی جنازه شهدای شیمیایی و مشاهده تاثیر گازهای مسموم کننده بر قلب، شش ،کبد، کلیه و سایر اعضای بدن شهدا توانستند معایب و نواقص سلاح‌های خود را برطرف کنند. 🔸پس از بمباران شیمیایی سنگر اطلاعات و عملیات توسط عراق تعدادی از مجروحین را برای برای مداوا به انگلستان فرستادند. 🔹شهید ابراهیم هندو زاده را کالبد شکافی کرده بودند تا نتیجه تاثیر گازهای شیمیایی را که خودشان ساخته و در اختیار صدام قرار داده بودند و روی اندامهای داخلی او ببینند سپس مجدداً بدن را دوخته بودند. 🔸شهید هندوزاده در سوم اسفند سال ۱۳۶۴ در انگلستان به شهادت رسید. @rafiq_shahidam96 🇮🇷 @shahidmedadian @rafiq_shahidam96
سلام‌دوستان🖐🏻 ان‌شاءاللّہ امشب حوالۍ ساعت ۲۱ محفل داریم 🙂 با موضوع 'رهبـر انقلاب🌱' آدرس⇩💠 منطقہ ایتا سنگر 'در کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان ♥ 🇮🇷 @shahidmedadian 🇮🇷 @shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊•~ شاهد‌خداست..! وتنهــااومیداندڪہ‌جـوانۍ‌شان‌را وقفِ‌نجابت‌کشورشان‌ڪـردند🇮🇷👌 🌱 🖤
4_5800731702686911877.mp3
4.09M
♦️ 🌱 -چه می جویی؟ +عشق! ♥️ 🎥 آری ما از این موهبت برخوردار بودیم که انسان دیدیم، ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند... پ.ن: و این انسانها برای ما اتمام حجت هستند در پیشگاه الهی 🔰 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 🇮🇷 @shahidmedadian @rafiq_shahidam96
🍃انسان اگر برای وقتش برنامه ریزی نکرد، شیطان برایش برنامه ریزی میکند . . . غیبت ها، تهمت ها، حرف های بی مزه و لهو، همه‌ی این ها👈 نتیجه‌ی بی برنامگی است❌ [آیت الله حائری] 🇮🇷 @shahidmedadian @rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 نعم الرفیق به روایت شهید آوینی او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه می گویم؟ چهره ی ریز نقش و خنده های دلنشینش نشانه ی بهتری است. مواظب باش! آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم می کنی. اگر کسی او را نمی شناخت هرگز باور نمی‌کرد که با فرمانده ی لشگر مقدس امام حسین (ع) روبه روست. 🇮🇷 @shahidmedadian @rafiq_shahidam96
137.7K
دعا برای‌ازدواج♥️
•⸾🖤😌⸾• ماخشم‌فروخورده‌ۍهرطوفانیم🌪 آماده‌ۍدفع‌خارازاین‌مِیدانیم . . . تنهابه‌اشارتےزرهبرکافیست••• تاریشه‌‌ۍ هرچه‌فتنه‌راخشکانیم!
🍂💚🍂💚﷽💚🍂 💚🍂💚🍂 🍂💚🍂 💚🍂 🍂 ✍️ 🔸 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض دوباره انگشتم سمت ضامن رفت. در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. از شدت ترس دلم می‌خواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله می‌شدم مبادا مرا ببینند و شنیدم می‌گفتند :«حرومزاده‌ها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!» و دیگری هشدار داد :«حواست باشه زیر جنازه بمب‌گذاری نشده باشه!» 🔸 از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای سر رسیده‌اند که مقاومتم شکست و قامت شکسته‌ترم را از پشت بشکه‌ها بیرون کشیدم. زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره فقط خودم را به سمت‌شان می‌کشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد :«تکون نخور!» 🔸 نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید می‌ترسیدند باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه بالا بردم و نمی‌دانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم می‌چکید. همه اسلحه‌هایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد :« نباشه!» زیبایی و آرامش صورت‌شان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست. 🔸 با اسلحه‌ای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجه‌هایم شده و فهمیدند از این پیکر بی‌جان کاری برنمی‌آید که اشاره کردند از خانه خارج شوم. دیگر قدم‌هایم را دنبال خودم روی زمین می‌کشیدم و می‌دیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار می‌کنی؟» 🔸 قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با بودی؟» و من می‌دانستم حیدر روزی همرزم‌شان بوده که به سمت‌شان چرخیدم و شهادت دادم :«من زن حیدرم، همون‌که داعشی‌ها کردن!» ناباورانه نگاهم می‌کردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار می‌کردی؟» با کف هر دو دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بسته‌اش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم. 🔸 کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی می‌دادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!» با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازه‌ام را روی زمین می‌کشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمی‌دانستم برایم چه حکمی کرده‌اند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم. 🔸 در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست آمرلی را هلهله می‌کردند، از شرم در خودم فرو رفته و می‌دیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه می‌کنند که حتی جرأت نمی‌کردم سرم را بالا بیاورم. از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم می‌زد و این جشن بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را می‌سوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :«نرجس!» 🔸 سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه می‌دیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه می‌لرزید. یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانه‌ام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که حالم نفسش به تپش افتاد :«نرجس! تو اینجا چی‌کار می‌کنی؟» 🔸 باورم نمی‌شد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریه‌هایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را می‌شنوم و حرارت سرانگشت را روی صورتم حس می‌کنم. با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه می‌زدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود... ✍️نویسنده: 🇮🇷 @shahidmedadian @rafiq_shahidam96 🍂 💚🍂 🍂💚🍂 💚🍂💚🍂 🍂💚🍂💚🍂💚🍂