eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
619 دنبال‌کننده
11هزار عکس
8.3هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
نام : شهید محمدعلی رجایی✨ تولد : 25 / خرداد / 1312 👶 محل تولد : قزوین🌱 شهادت : 8 / شهریور / 1360🥀 محل شهادت : تهران🌹 سن : 48💯 مزار : تهران _ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) _ قطعه 24 _ ساختمان شهدای هفتم تیر🍂 @shahidmedadian
✨خلاصه ای از زندگی✨ ▫️سلام بر تمام کسانی که علی علیه السلام را در عدالت الگوی خود قرار داده اند ، من محمدعلی رجایی هستم . پدرم شخصي پيشه‌ ور بود و مغازه ی خرازي در بازار داشت و از اين طريق امرار معاش مي ‌كرد . من در سن 4 سالگي پدرم را از دست دادم و مسئوليت اداره زندگي ما به عهده مادر وبرادرم كه در آن موقع 13 سال داشت ، افتاد . مادرم با تلاش و كوشش و حفظ حيثيت خانوادگي در بين همه فاميل ، ما را با يك وضع آبرومندانه ‌اي اداره مي ‌كرد و براي اداره زندگيمان به كارهاي خانگي كه آن موقع معمول بود ، مثل شكستن بادام و گردو و پاک کردن پنبه و از اين قبيل كارها مي‌ پرداخت . ▪️من برای تأمین زندگی خود و خانواده از هیچ تلاشی فروگذار نکردم و با انجام کارهای به ظاهر کم ارزشی مثل دستفروشی و ... روزها را می گذراندم و شبها وقت خود را صرف درس خواندن می کردم . درسال 1327 به تهران مهاجرت کردم و سال بعد وارد نیروی هوایی شدم . در مدت 5 سال خدمت در نیروی هوایی ، دوره متوسطه را با تحصیل شبانه گذراندم . در سال 1335 به دانش سرای عالی وارد شدم و دوره لیسانس خود را در رشته ریاضی به پایان بردم و به سمت دبیر ریاضی در وزارت فرهنگ استخدام گردیدم . ▫️ در سال 1341 با خانم صدیقی ، دختر یکی از بستگانم ازدواج کردم . همچنین در دوره کارشناسی ارشد در رشته آمار مشغول به تحصیل شدم . در اردیبهشت 1342 به علت فعالیت های سیاسی علیه رژیم طاغوت دستگیر و 50 روز زندانی شدم . پس از آزادی با شهید باهنر به سازماندهی مجدد هیئت مؤتلفه پرداختم و داوطلبانی را به جبهه فلسطین اعزام کردم . ▪️پس از بازگشت در سال 1353 دستگیر و دو سال در زندان های انفرادی رژیم پهلوی انواع شکنجه های سخت و طاقت فرسا را تحمل نمودم . بعد از پیروزی انقلاب و در سال 1358 ، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران بودم که در جریان انشعاب پس از تسخیر سفارت آمریکا به همراه 12 نفر دیگر از اعضای نهضت آزادی از این سازمان جدا شدم . ▫️ پس از گذشت چند ماه از انقلاب ، در کابینه مهدی بازرگان به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شدم . مسئولیتم بعد از استعفای بازرگان نیز با حکم سید روح الله خمینی ادامه یافت . در انتخابات دوره نخست مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس اول راه یافتم . سپس برای نخست وزیری دولت بنی صدر انتخاب شدم و با عزل بنی صدر و برگزاری دومین انتخابات ریاست جمهوری به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران معرفی گردیدم . ▪️ سرانجام در ساعت ۱۴:۳۰ روز 8 شهریور 1360 از اتاق کارم خارج شدم و به محل جلسه فوق العاده دولت رفتم . در ساعت ۱۵:۰۰ صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخست‌ وزیری برخاست . در این حمله ، من و محمدجواد باهنر، نخست ‌وزیر وقت و عده ای از همراهان به شهادت رسیدیم . در این هنگام کمتر از یک ماه از ریاست ‌جمهوری من می ‌گذشت . این ترور نیز همانند بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط سازمان مجاهدین خلق ایران انجام شد . @shahidmedadian
✨یکی از همراهان شهید✨ ▫️ يادم مي‌اد در يكي از مسافرت هايي كه در مشهد خدمتشون بوديم و طبق معمول ما يك برنامه غذايي را مي ‌بايست در خدمت حضرت مي ‌بوديم . سفره غذا را نيز از قبل آماده كرده بودند و فقط چيزهاي معمولي در آن بود ، شهيد رجايي ابتدا نشست و نگاهي به سفره كرد و گفت چرا اينطور سفره غيرمعمولي چيده شده است . از ايشان سؤال كردند منظورتان چيست ؟ ▪️پاسخ دادند : چرا دو نوع خورشت است ، چرا نوشابه اضافي ، چرا ماست ، چرا اين همه تشريفات ، همه اون كساني كه تشريف داشتند مي‌دانند كه سفره ی غذا يك سفره معمولي حتي درحد خانواده هاي متوسط بود و همين را هم رجایی در حد اسراف مي ‌ديد ، اشاره كرد و گفت : اگر اينها رو جمع نكنيد من از اين غذا نخواهم خورد و تقريباً در حال برخاستن و نيم‌ خيز شده بود كه برادران ميهماندار مجبور شدند همه آنچه را كه در سفره زيادي مي‌نمود مثل يك نوع خورشت ، ميوه ها و نوشابه ها را برداشتند و سفره شد شامل يك نوع غذا و خورشت و نفري يك نوشابه و شهيد رجائي در اينجا با اين عمل يكبار ديگر به همه زمامدارها و مسئولين استان كه حضور داشتند درسی داده و آنها را براي ادامه صحيح مسئوليتشان آماده نمود و به راستي مگر غير از اين هم مي‌توان از او انتظار داشت ؟ ▫️پس از صرف غذا تنها به اين عمل خود قناعت نكرد بلكه استاندار را ملاقات كرده و خطاب به او گفت : من تعجب مي‌كنم كه شما هنوز هم تغيير موضع نداده ايد ، دنيا مي‌داند كه ما واقعاً از انقلابمون چي مي‌خواهيم و چكار بايد بكنيم ، اين چه عملي است كه شما داريد مي ‌كنيد . آيا من اينجا باشم و اين غذاهاي الوان را بخورم در حاليكه از مردمي كه آنجا هستند (اشاره به سمت حرم امام رضا «ع» ) و من را بعنوان نخست ‌وزير روي دست مي گیرند و مرا بعنوان حزب الهي مي‌شناسند اطلاعي نداشته باشم ، آيا معني حزب الهي اين است ؟ اينطوري ما بايد نمونه باشيم ؟ و بدين طريق او را ضمن راهنمايي مورد ملامت قررا داد . @shahidmedadian
قال ابوتراب علیه‌السلام:)♥️ الدَّهر یومان؛ یوم لک و یوم علیک.... روزگار دو روز است؛ یک‌ روز به سود تو است و یک روز به زیان تو! روزی که به سود تو بود؛ بیش از حد سرمستی نکن! و روزی که به ضرر تو بود صبر کن و شکیبا باش... 📚نهج‌البلاغه،حکمت۳۹۶ @shahidmedadian
روز محشر نشود مضطرب و سرگردان هر دلی بود پریشان اباعبدالله:)❤️‍🩹 @shahidmedadian