eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
617 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
8.4هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
✨کی بشود حر بشوم توبه مردانه کنم...✨ . بسم الله . 🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (1) 🌺 . نام: #شاهرخ شهرت: #ضرغ
کی بشود حر بشوم توبه مردانه کنم...✨ . بسم الله . 🌺 (2) 🌺 . بهمن 57 بود. شب و روز می گفت: فقط , فقط (ره) وقتی در تلوزیون صحبت های حضرت امام پخش میشد, با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد. می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد, می شود خمینی, با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی را از بین برد. همیشه میگفت: هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود. برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که: فدایت شوم خمینی. را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از , یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر از پا نمیشناخت. حماسه های او را در سنندج, سقز, شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان و خوزستان و ... هنوز در خاطره ها باقی است. . . ... شهید ... کانال فرهنگی انقلابی شهیدرحمان مدادیان @shahidmedadian ✅✅✅✅ https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
‌ هنگام پیاده شدن از اتوبوس، چند جوان زیر عمامه امام زدند و عمامه به زمین افتاد😔 امام با آرامش را برداشت و گفت: «خدایا! کی می‌شود جوانانمان را به ما برگردانی؟»🤲🤲 [ کتاب آیت اعجاز ـ ص ۱۳۶ ] «خدایا جوانان‌مان کم کاری ما شدند آنان را به ما و ما را به آنان بازگردان» 🇮🇷 @shahidmedadian
📸حاج قاسم در جمع یاران در دفاع مقدس... نمیدانم چه سودائی به سر داشت به دوشش کوله باری از سفر داشت قدم در کوچه باغ می زد به جان خویش داغ عشق می زد چه عشقی؟ عشق مولایش که بوسد تربت سبز به امیدی کز آن گُل کام گیرد بگرید تا دلش آرام گیرد... 🌷 ♥️🍀کانال فرهنگی انقلابی 👇          ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ 🇮🇷 @shahidmedadian ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
📸حاج قاسم در جمع یاران در دفاع مقدس... نمیدانم چه سودائی به سر داشت به دوشش کوله باری از سفر داشت قدم در کوچه باغ می زد به جان خویش داغ عشق می زد چه عشقی؟ عشق مولایش که بوسد تربت سبز به امیدی کز آن گُل کام گیرد بگرید تا دلش آرام گیرد... 🌷