#برگیازخاطرات✨
مرخصی داشتیم ...
قرار شد با حاجحسین بریم اصفهان
حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم!
بهش گفتم: با اتوبوس؟ تویِ این گرما؟!
حاجحسین تا این حرفم رو شنید گفت:
گرما؟ پس بسیجیها تویِگرما چیکار میکنن؟
من یکدفعه باهاشون از فاو اومدم شهرک
هلاک شدم ، اونا چی بگن ؟
با همون اتوبوس میبَرمت
تا حالت جا بیاد ...
📚 یادگاران ۷ "کتاب خرازی" ص ۳۳
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#فضای_مجازی #رسانه #اینترنت
🌐 @rafiq_shahidam96
✅
@sadrzadeh1
✅
@rafiq_shahidam
✅
@shahidmedadian
#رئیسی
#سلام_فرمانده
#خوزستان
🍀🌸🍀
✍ چہ زیبا گفت :
#شهید_حاج_حسین_خرازی🌹
✅ یادمون باشھ!
🕋ڪہ هر چے براےِ
خُداڪوچیڪے و
افتادگے ڪنیم
💚 خدا درنظربقیہ
بزرگمون میڪنھ.
#از_شهدا_بیاموزیم ❣
مرا نگاه کن..
من در ابتدای تــو ایستاده ام
پای مرا به شعرهایت باز کن!
روزهاست انگار از چشمِ قلمت
افتاده ام...!
#شهید_حاج_حسین_خرازی🌷
#غواصان_گردان_حضرت_یونس
@shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یڪخطروضھ 💔
.
▪️دردُ دِل #شهید_حاج_حسین_خرازی با حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀
.
"ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود حیدر داشت میسوخت😭"
🎙مهدی_رسولی
🇮🇷 @shahidmedadian
می گفت:
ما به اینجا نیامده ایم تا روی هر تپه ای سنگری بکَنیم و خودمان را با زدن چهار تا گلوله مشغول کنیم!
آمده ایم تا نَفَس دشمن را ببریم ؛
قیمتش را هم با خون مان می دهیم...
#شهید_حاج_حسین_خرازی🌷
حالا باید گفت:
ما آمده ایم خود را بسازیم؛
تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم...
🇮🇷 @shahidmedadian
💢 ۱ روز تا شهادت
گفتم پدرشم با من این حرفا رو نداره.
گفتم: "حسین، بابا! بده من لباساتو می شورم."
یک دستش قطع شده بود.
گفت: نه، چرا شما؟ خودم یه دست دارم با دو تا پا، نگاه کن"
نگاه می کردم...
پاچه شلوارش را تا زد بالا، رفت توی تشت. لباس هایش را پامال می کرد. یک سر لباس هایش را میگذاشت زیر پایش، با دستش می چلاند.
#شهید_حاج_حسین_خرازی
🇮🇷 @shahidmedadian
@rafiq_shahidam96
چه تصویر زیبایی
از تو در ذهنها شکل میگیرد
فرمانده لشکر حسین (ع) باشی
آن هم بدون دست ...
#علمدار_لشکر_امامحسین
#شهید_حاج_حسین_خرازی
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
#من_بچه_قمشه_ام 😅
مذاکرات #حاج_همت با #حسین_خرازی پیرامون طرح مانور عملیات و تک چهارشنبهشب، دهم اسفند ۱۳۶۲ با هدف نفوذ در دشت #طلائیه ، عبور از کانال و دژِ دشمن و رسیدن به جادهی طلائیه - نَشوه.
...خرّازی: گردان سلمانِ شما، باید با گردان امامحسن علیه السلام ما دست بدهد. گردان میثمِ شما هم با گردان امامحسین علیه السلام ما.
کریمی: برادر حسین! این گردانِ امامحسینِ (ع) شما، گردانِ خط شکن است؟!
خرّازی: آره.
همّت: [با لحنی خشنود]: امامحسن (ع) و امامحسین (ع)!... خلاصه امشب فرزندان علی (ع) خط را میشکنند!
کریمی: برادر حسین؛ اسم فرمانده گردانِ امامحسین (ع) چیست؟
خرّازی: ابوشهاب.
همّت: [یکّه خورده و با لحنی ناخرسند]: بابا؛ نکن این کار را حسین!...ابوشهاب را گذاشتی بالا سر یک گردان؟! تو که این کار را بکنی، من هم مجبور میشوم اکبر [زجاجی؛ قائممقام #لشکر_۲۷ ]و سایرِ این بچّهها را بگذارم بالای سر گردانها.
خرّازی: من به همهی آنها [کادرهای ارشد لشکر۱۴ امامحسین (ع)]، گفتهام بروند توی خط و بشوند فرمانده گردان. رمزِ الحاق هم این است: "یاحجّت - یامهدی".
همّت: نیکبخت!.
مسعود نیکبخت[مسئول واحد مخابرات #لشکر_۲۷ ]: بله حاجآقا؟!
همّت: کُد و فرکانسِ رادیویی این دو تا گردان ما را به خرّازی بده.
کریمی: آقای خرّازی؛ اسم فرمانده گردان امام حسن (ع) شما چیست؟
خرّازی: آقای خلیلی.
همّت: خب حسین؛ گردانهای بعدی تو چهکار میکنند؟
خرّازی: خطِ عملیات گردانها را، خطِ حَدِ تیربارها مشخص میکنند؛ تیربارهای عملیات.
همّت: خب؛ گوش کن، عقل را هم باید درنظر گرفت. اوّل زانوی اُشتر ببند، بعد توکّل کن. فعلاً هم، اوّل فرکانسهای رادیویی این دو تا گردان خودت را به ما بده.
خرّازی [با لحنی بازیگوش]: الآن اینجا فرکانس ندارم به تو بدهم؛ شما فرکانسِ گردانهای خودتان را به ما بدهید!😏
همّت: یک امشب را حسین؛ اگر بخواهی برای من اصفهانیبازی دربیاوری، به تو گفته باشم؛ #من_بچه_قمشه_ام ؛ خلاصه، حواستو جمع کن!...[میخندد].😅
خرّازی [با لبخند]: اصفهانیبازی هم نداریم؛ انشاءالله امشب همه باید به همدیگر کمک کنیم.
◾همّت که در مقابل روحیهی شاد و حاضرجوابی خرّازی، سپر انداخته، خطاب به حضار میگوید:
- حسین است دیگر!...[میخندد]...لشکرهای امامحسین (ع)، محمّدرسولالله (ص) و نجفاشرف، هر وقت کنار هم بودهاند، موفق عمل کردهاند.
خرّازی: انشاءالله.
📓 منبع زیرنویس: جلد سوم #به_روایت_همت ، صفحات ۱۷۵۰ تا ۱۷۵۳ با تخلیص و اختصار.
#از_این_جنس_آدما_دیگه_پیدا_نمیشه
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
#شهید_حاج_حسین_خرازی
کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇
❁═══┅┄
🇮🇷 @shahidmedadian
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#خلاف_قانون….
🌷حاج حسین میخواست بره فاو، ماشین رو برداشت و رفت. ساعتی بعد دیدم پیاده داره برمیگرده! گفتم: چی شده؟ چرا نرفتی؟ ماشینت کو؟ حاجی گفت: داشتم رانندگی میکردم که اطلاعیه ای از رادیو پخش شد؛ مثل اینکه....
🌷....مثل اینکه مراجع تقلید فرمودند؛ رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی حرامه، منم یک دستم قطع شده و رانندگی کردنم خلاف قانونه!! تا این حکم شرعی رو شنیدم ماشین رو زدم کنار جاده و برگشتم یه راننده پیدا کنم که منو ببره فاو....
خاطره ای به یاد جانباز #شهید_حاج_حسین_خرازی🌷
❌ اینطور مسئول، شهید میشه!!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
...............................
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فرمانده ها شلوغ میکردن سر به سر
حاج حسین میذاشتن باز ساکت بود
کاظمی گفت؛ حاجی!
حالا همین جا صبحونه مونو می خوریم،
یه ساعتی می خوابیم، بعد هم
هرکسی بره دنبال کار خودش!
گفت؛ من باید برم خط.
با بچه های مهندسی قرار گذاشتم
زاهدی بلند شد رفت بیرون سوار ماشین
حاج حسین شد، فرو کردش توی گل.
چهار چرخ ماشین توی گل بود!
گفت؛ حالا اگه میتونی برو!
لبخندش از روی صورتش پاک شد.
بدون اینکه حرفی بزنه، رفت سوار شد.
دنده عقب گرفت، ماشین از توی گل درآمد
رفت...فقط نگاهش میکردیم
#شهید_حاج_حسین_خرازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🔹 حاج حسین خرازی فوقالعاده با قرآن مأنوس بود و ادبیات قرآنی داشت، اوقات شهید خرازی بیشتر با افرادی سپری میشد که سررشته قرآنی داشتند.
🔹 شهید خرازی بسیار خوش اخلاق بود و هرگاه نام کوچک کسی را نمیدانست آن را "آقای گل" صدا میزد و تکه کلامش گل بود
#شهید_حاج_حسین_خرازی 🌹
مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#شهدای_بهبهانی
#شهید_رحمان_مدادیان
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
🇮🇷 @shahidmedadian
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾