هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
بسم الله الرحمن الرحیم
💐💐💐
عمری
(یا لیتنا كنا معك)
را فریاد کردیم...
اما در میدان عمل
حسابی جا ماندیم ...
💐💐💐
همراه حسین(ع) بودن
سر شوریده
شجاعت
و دل شیدا
می خواهد
و ما از آنجا که جگر شیر نداشتیم
سفر عشق نرفتیم
💐💐💐
اما سید ابراهیم و
امثالهم رفتند و
داغ به اسارت بردن
بیبی زینب(س)
دختر علی مرتضی (ع)
را
بر دل دشمنان گذاشتند...
جدید ترین مصاحبه
مادر شهید صدر زاده
ماه رمضان امسال
کربلای معلی
#ادامه-دارد
#قسمت-جدید
@shahid__mostafa_sadrzadeh1
@shahid__mostafa_sadrzadeh2
1401/3/13
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رحلت_حضرت_امام(ره)
#امام_خمینی_ره#صدر_عشق
#شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_رحمان_مدادیان
#صدرزاده #سید_ابراهیم
#شب_جمعه_حرم#رفیق #رفیق_شهیدم#دلتنگ_کربلا
https://www.instagram.com/p/CeUQlIHI8wU/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
🌴🥀 #نخل_سوخته 🌴🥀 +خاطرات سردار شهید حسین یوسف الهی+ #قسمت_دوم ◽بعد از ظهر وقتی به خانه آمد، دیدیم
🌴🥀
#نخل_سوخته 🌴🥀
+خاطرات سردار شهید حسین یوسف الهی+
#قسمت: سوم
◽من و او ایام تحصیل مان را با هم در دبیرستان شریعتی گذراندیم. آن زمان اسم مدرسه شاهپور بود. توی دبیرستان ما زیاد با هم دوست نبودیم امّا جریانات انقلاب و فعالیتهای سیاسی خیلی ما را به هم نزدیک کرد. دیگر اکثر اوقات با هم بودیم. در مسجد، در تظاهرات و درگیری ها و خلاصه در همهٔ برنامه ها.
- یک هفته قبل از آغاز سال تحصیلی امام دستور تعطیلی سراسری دانشگاهها و مدارس را دادند. آن زمان هنوز حرکت های دانش آموزی به آن صورت در کرمان شکل نگرفته بود. یکشنبه اول مهر بود و روز بازگشایی مدارس. شب قبل من و حسین در شبستان مسجد جامع نشسته بودیم و راجع به پیام امام صحبت میکردیم. حسین به این فکر بود که کاری کند تا هر طور شده فردا مدرسه تعطیل شود.
- بالاخره نقشه ای طرح کرد و قرار شد همان شب وارد عمل شویم. یک اسپری قرمز رنگ و دوتا ماژیک آبی رنگ تهیه کردیم و حوالی ساعت ده از مسجد جامع به طرف مدرسه شاپور راه افتادیم. توی راه در فکر تغییر نام مدرسه بودیم. من پیشنهاد دادم که اسم دکتر شریعتی را روی مدرسه بگذاریم، حسین هم قبول کرد.
- وقتی به مدرسه رسیدیم هیچکس در محوطه نبود. خیابان بنبست بود و خلوت. حسین خطش از من بهتر بود. اسپری را برداشت و نام مدرسه را از شاپور به دکتر شریعتی تغییر داد. او خیلی بزرگ روی سر در مدرسه نوشت: دبیرستان پسرانه دکتر شریعتی.
- و به این ترتیب اولین تغییر نام مدارس از کرمان به دست او انجام گرفت.
- کنار تابلوی مدرسه تخته سنگ سفید و تمیزی بود که خیلی به درد شعار نوشتن می خورد. من تخته سنگ را نشان دادم و گفتم: حسین این بهترین جایی است که میتوانیم شعار بنویسیم و فردا وقتی دانش آموزان می خواهند وارد مسجد مدرسه بشوند تماشا کنند.
- حسین ماژیک ها را برداشت و رفت بالا. با خط درشت روی سنگ نوشت: به فرمان امام خمینی فردا اعتصاب عمومی است و ما هم برای مبارزه علیه شاه همراه مردم شهیدپرور مدرسه را تعطیل میکنیم.
- وقتی حسین پایین آمد به او گفتم: اینجا جای خیلی خوبی بود برای شعار ولی احتمالاً قبل از اینکه دانش آموزان به مدرسه بیایند، آن را پاک می کنند. بیا کارمان را حسابی محکم کنیم.
- حسین گفت: چی کار کنیم.
- گفتم: بیا یک جایی شعار بنویسیم که رفت و آمد دانشآموزان زیاد باشد و از طرفی توی دید مسئولین مدرسه هم نباشد.
- گفت: کجا؟
- گفتم: بالا سر آب خوری، اولاً پشت مدرسه است و کسی از معلمها آنجا نمیرود و ثانیاً زنگ تفریح همه دانشآموزان به طرفش هجوم می آورند.
- گفت: فکر خیلی خوبی است.
- و بلافاصله از دیوار بالا رفت و خودش را به آنجا رساند. من هم این طرف کشیک می دادم. قرار گذاشتیم اگر خبری شد، فریاد بزنم تا او خودش را پنهان کند. اینبار حسین با خط خیلی درشت تری نوشت: مرگ بر این سلسلهٔ پهلوی.
- کارمان که تمام شد دیگر نیمهشب بود. هر دو به طرف خانه حرکت کردیم.
- خانه هایمان تقریباً نزدیک هم بود. توی راه به حسین گفتم: باید فردا صبح اول وقت برویم مدرسه ببینیم اوضاع در چه حال است.
- حسین گفت: اتفاقاً من هم یکسری اعلامیه تهیه کرده ام. فردا آن ها را جاسازی می کنم و با خودم می آورم تا بین بچهها پخش کنیم.
- صبح روز بعد ساعت هفت و نیم رفتیم مدرسه. به محض ورود به خیابان متوجه اوضاع به هم ریختهٔ آنجا شدیم. غوغایی به پا شده بود. عملیات شب گذشتهٔ ما اثر خودش را کرده بود. در طول خیابان پاسبانهای زیادی مستقر بودند. گشت های شهربانی در نقاط مختلف اوضاع را زیر نظر داشتند. مستخدم مدرسه با شلنگ آب افتاده به جان سنگ سفید سر در. آن را می سابید و سعی می کرد نوشته رویش را پاک کند. امّا فایده ای نداشت. عاقبت هم نتوانست آنطور که باید پاکش کند. بالاخره نا امید شد و پایین آمد.
- مسئولین مدرسه هم دست و پای خود را گم کرده بودند. چون قرار بود آن روز استاندار به مناسبت روز بازگشایی مدارس برای بچهها سخنرانی کند.
- حسین خیلی از کاری که کرده بود شاد و سرحال بود، به راحتی میشد رضایت را از چهره اش خواند. این خوشحالی زمانی بیشتر شد که مدرسه به حالت نیمه تعطیل درآمد و بچهها متفرق شدند.
- شور و حرارت حسین هرگز فروکش نکرد و تا آخرین لحظات حیات دنیوی اش ادامه داشت. در طول جنگ نیز همان فرد پرتحرّک و پرجنب و جوش بود. دورانی که او در واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله فعالیت می کرد، پرحادثه ترین بخش زندگی اوست.
این داستان ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب: «نخل سوخته»
✍🏻نویسنده: به قلم مهدی فراهانی
🇮🇷 @shahidmedadian
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌸🍃
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹
🌹کتاب《 تنها ؛ زیرباران》🌹
کتاب «تنها؛ زیر باران»؛ روایتی از زندگی سردار شهید مهدی زینالدین، فرمانده لشکر 17 امام علی بن ابی طالب(ع).
نویسنده کتاب :#مهدی قربانی
#قسمت- اول:به روایت خانم زینب اسلام دوست؛ مادربزرگوارشهید
🌹نثار روح مطهر سردارشهیدمهدی زین الدین صلوات🌹
از امروز داخل کانال شهدایی شهیدان زین الدین بار گیری شده ✌
عضو شوید و دوستانتون رو دعوت کنید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
کانال رسمی سردار شهید مهدی زینالدین👆 👆
#فرمانده_قلب_ها 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
📚کتاب صوتی " حاج قاسم "
"خاطرات خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
اثر علی اکبری مزدآبادی
تهیه شده در ایران صدا.
انشاءالله قصد داریم از جمعه شب راس ساعت 22 هر شب یک #قسمت در کانال #راه_سلیمانی بارگیری کنیم
اگر میخواهید از زندگی شهید #ژنرال_سلیمانی بیشتر آشناه شوید حتما وارد کانال شوید و دوستاتون رو دعوت کنید 👇👇👇👇
#کانال_راه_سلیمانی 👇
https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b
مقدمه کتاب کانال گذاشته شده 👆👆
#ژنرال_سایه_ها_حاج_قاسم
#علی_اکبری_مزدآبادی
هدایت شده از کانال راه سلیمانی 🖤
📚کتاب صوتی " حاج قاسم "
"خاطرات خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
اثر علی اکبری مزدآبادی
تهیه شده در ایران صدا.
انشاءالله قصد داریم از جمعه شب راس ساعت 22 هر شب یک #قسمت در کانال #راه_سلیمانی بارگیری کنیم
اگر میخواهید از زندگی شهید #ژنرال_سلیمانی بیشتر آشناه شوید حتما وارد کانال شوید و دوستاتون رو دعوت کنید 👇👇👇👇
#کانال_راه_سلیمانی 👇
https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b
مقدمه کتاب کانال گذاشته شده 👆👆
#ژنرال_سایه_ها_حاج_قاسم
#علی_اکبری_مزدآبادی