eitaa logo
رسانه هنری شهید مدیا
9.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
16 فایل
📌زنده نگه داشتن یاد شهداکمتر از شهادت نیست 💢‌لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/803012698C83dc999bc8 ارتباط با ادمین جهت تبادل،تبلیغات: @Mehrad_vaziri محل برگزاری مراسم پنج شنبه ها گلزارشهدا تهران ساعت۱۶ الی۲۰ قطعه۲۴موکب مهدوین مدافعان حرم ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ✍️ رد پای خدا 🔹مرد توریستی به‌همراه راهنمای عرب از بیابان می‌گذشت. 🔸مرد عرب هر روز بر روی شن‌های داغ صحرا زانو می‌زد و به رازونیاز می‌پرداخت. 🔹سرانجام یک روز عصر، مرد توریست با لحن تمسخرآمیزی از مرد عرب پرسید: از کجا می‌دانید که خدایی هست؟🤔 🔸راهنما لحظه‌ای تامل کرد. سپس به او این‌گونه پاسخ داد: من از روی رد پای باقی‌مانده شن‌ها می‌فهمم که چندی پیش، رهگذر یا شتری عبور کرده است. 👌 🌞و با اشاره دست خود به خورشید که داشت آرام غروب می‌کرد، گفت: 😳به نظرت این رد پای کیست⁉️ 🚩 💐 🚩 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ✨✨✨✨✨✨ 🍎 اینجا زائر کربلا شوید👇 🕌 @karbballa_ir
🔅 ✍ فقط به فکر خودمان نباشیم 🔹مردی تفاوت بهشت و جهنم را از فرشته‌ای پرسید. 🔸فرشته به او گفت: بیا تا جهنم را به تو نشان دهم. 🔹سپس هر دو باهم وارد اتاقی شدند. آنجا گروهی به دور یک ظرف بزرگ غذا نشسته بودند، گرسنه و تشنه، ناامید و درمانده. 🔸هر کدام از آن‌ها قاشقی در دست داشت با دسته‌ای بسیار بلند، بلندتر از دست‌هایشان، آن‌قدر بلند که هیچ‌کدام نمی‌توانستند با آن قاشق‌ها غذا در دهانشان بگذارند. شکنجه‌ وحشتناکی بود. 🔹پس از چند لحظه فرشته گفت: حال بیا تا بهشت را به تو نشان بدهم. 🔸سپس هر دو وارد اتاق دیگری شدند. کاملاً شبیه اتاق اول، همان ظرف بزرگ غذا و عده‌ای به دور آن، و همان قاشق‌های دسته‌بلند؛ اما آنجا همه شاد و سیر بودند. 🔹مرد گفت: من نمی‌فهمم، آخر چطور ممکن است در این اتاق همه خوشحال باشند و در آن اتاق همه ناراحت و غمگین، در حالی که شرایط هر دو اتاق کاملاً یکسان است؟ 🔸فرشته لبخندی زد و گفت: ساده است، اینجا مردمی هستند که یاد گرفته‌اند به یکدیگر غذا بدهند. 🚩 💐 🚩 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ✨✨✨✨✨✨ 🍎 اینجا زائر کربلا شوید👇 🕌 @karbballa_ir
اصل و فرع اعمالت را بشناس 🔸روزی کشتی بزرگی در نزدیکی جزیره‌ای به صخره‌ای اصابت کرد و غرق شد. مسافران کشتی مدت یک ماه مجبور شدند در آن جزیره زندگی کنند تا یک کشتی گذری آنان را دید و نجاتشان داد‌. در آن جزیره، آنان میوه‌های سرخ‌رنگی را می‌خوردند که هسته‌های بزرگی داشت. 🔹زمان سوارشدن به کشتی، برخی از آن‌ها قدری از میوه‌ها را همراه خود به کشتی بردند و چون به وطن رسیدند، متوجه شدند هستۀ آن میوه‌ها بسیار خوردنی‌تر از خود میوه‌ها بود و در اصل میوۀ اصلی، هسته‌ بود که آن را دور می‌ریختند. ♦️گاهی ما هم در اعمال صالح خود، اصل آن را تباه می‌سازیم و از دنیا آنچه را که باید برداریم، می‌گذاریم و آنچه را که باید بگذاریم، برمی‌داریم. ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🕌 @karbballa_ir