eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
15.9هزار ویدیو
213 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امر به معروف و نهی از منکر هزینه داره ... خدا میگه از مردم نترسید ، از من بترسید. حتما ببینید. ( ۲۰۱ ) http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
زمان: حجم: 948.7K
شباهت عجیب این روزها با موقعیت نقشه دشمن این است: می‌خواهند کاری کنند که دیگر کسی جرات نکند امر به معروف و نهی از منکر کند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🇮🇷بهترین ها را در کانال https://eitaa.com/khabartahlil
🚨مستند در خصوص شهید شیخ فضل الله🚨 بخوانید تا در جهل نمانید اگر شیخ فضل الله ها سر بردار نمی شدند امروز حکومت اسلامی نداشتیم. امان از جهل و بی بصیرتی... روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری، کیفیت غسل و کفن و دفن از کتاب ((سر دار)). در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد. جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه، مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند، جمعیت کثیری ریخت توی حیاط، محشری بر پا شد، مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند، همه می خواستند خود را به جنازه برسانند، دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند، که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هر چه در دست داشت میزد😔 آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند😭 به همه مقدسات قسم، که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم، یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد، غریبه بود، جلو آمد بالای جنازه ایستاد، جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید!😡 ▪️تحویل جنازه: عده ای از صاحب نفوذها، یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند. یپرم راضی می شود و می گوید: بسیار خوب...به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکرهایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله، جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهدها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم، تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود، مثلاً نعش را دفن کرد و آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم، جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دو باره تیغه کردیم. بتدریج مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است، می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دور شهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید: یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت: دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم، که خیلی خوش و خندان بود، ولی من گریه میکردم، آقا به من گفت: گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند، زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم، با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود، اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود، فقط کفن کمی کهنه بنظر می رسید، به دستور خانم دو باره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم، به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده، آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه (س) حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود: این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد. نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم، که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم، در هنگام دفن جلو نیاید، تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند، صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم، نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات... این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید، نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲»۱۴٠۲/۵/۱۲ http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
1.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کنایه مجری شبکه افق به وزیر بهداشت: در بیان و مصاحبه عالی هستید اما در عمل شربت ۱۶ هزار تومانی را به قیمت ۱۰۵ هزار تومان وارد کشور می‌کنید! https://eitaa.com/masereatesal
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_من_امام_حسین_دوست_دارم_رمضانی.mp3
زمان: حجم: 4.92M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃من امام حسین(ع) دوست دارم 🍃عشقش به سینه میسپارم 🎙 🏴 تا 🌷 🌙 🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
چرا به زيارت مادرم نرفتى ؟! مرحوم حاج عبدالرسول على الصفار، تاجر معروف و رئيس غرفه تجارت بغداد، نقل كرد: در حدود سالهاى 1329 شمسى به خانه خدا و زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت گراميش (صلوات الله عليهم اجمعين ) مشرف شدم، رفقاى ما در اين سفر يكى سيد هادى مگوطر از سادات محترم، از روساى عشاير فرات و از مردان انقلابى بود و ديگرى شيخ عبدالعباس آن فرعون، رئيس عشاير آل فتله، كه يكى از بزرگترين و ريشه دارترين عشاير فرات اوسط در عراق مى باشند. براى تشرف به زيارت قبر پاك پيامبر بزرگ صلى الله عليه و آله و قبور اهل بيت پاكش (صلوات الله عليهم اجمعين، وارد مدينه منوره شديم و چند روز در آن خاك پاك اقامه گزيديم. عصر يكى از روزها طبق عادت معمول قصد زيارت قبور پاك ائمه عليهم السلام در بقيع غرقد را كرديم. بعد از پايان مراسم زيارت، به زيارت قبور منتسبين به اهل بيت عليهم السلام و بعضى از اصحاب و ياران گرامى رسول خدا صلى الله عليه و آله پرداختيم تا به قبر فاطمه، دختر مزاحم كلابيه يعنى حضرت ام البنين مادر حضرت عباس عليه السلام رسيديم ، به عبدالعباس آل فرعون گفتم: بيا، تا اين بانوى معظم ام البنين مادر حضرت عباس عليه السلام را نيز زيارت كنيم . ولى او يك مرتبه با كمال بى اعتنايى گفت: بيا برويم و بگذريم، مى خواهى كه ما مردان اين رقعه زنان را زيارت كنيم ؟ اين را گفته ، ما را ترك كرد و از بقيع خارج شد و من و سيد هادى مگوطر در غياب وى به زيارت آن بانو پرداختيم. زيارت تمام شد و به خانه رفتيم . شب من و عبدالعباس با هم در يك اتاق مى خوابيديم. روز بعد هنگام سپيده دم كه از خواب بيدار شدم، عبدالعباس را در رختخوابش ‍ نيافتم، قدرى منتظرش ماندم و با خودم گفتم: شايد به حمام رفته باشد ولى انتظار من طولانى شد و او باز نگشت. نگران وى شدم، رفيق ديگرم، سيد هادى مگوطر، را از خواب بيدار كردم و به او گفتم: رختها و لوازم عبدالعباس اينجاست، ولى خودش نيست. او هم خبرى نداشت و به تدريج اضطراب و نگرانى ما بيشتر شد. نهايتا انديشيديم كه برخيزيم و به دنبال او بگرديم و با خود گفتيم كجا بايد دنبال او برويم، چگونه بايد به جستجوى او برخيزيم و از كه بپرسيم و تحقيق كنيم ؟ بعد از مدت كوتاهى ناگهان درب باز شد عبدالعباس وارد اتاق شد، در حالى كه شديدا متاثر بود و چشمانش از شدت گريه سرخ شده بود. به او گفتيم: خير است انشاء الله كجا بودى و تو را چه شده و اين حالتى است كه در تو مشاهده مى كنيم ؟ گفت : رهايم كنيد تا كمى استراحت كنم، برايتان تعريف خواهم كرد. پس از آن كه استراحت كرد گفت : يادتان مى آيد كه عصر ديروز با تكبر و بى اعتنايى بدون زيارت قبر ام البنين عليه السلام از بقيع خارج شدم ؟ گفتيم: بله به خوبى آن را به ياد مى آوريم حركت زننده اى بود. گفت: قبل از سپيده دم در عالم رويا خود را در صحن حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در كربلا يافتم. مردم داخل حرم شريف مى شدند دسته دسته براى زيارت ابوالفضل العباس عليه السلام سعى كردم كه همراه با مردم داخل حرم شريف شوم، مانع دخول من شدند؛ متعجب شدم و سوال كردم چه كسى مانع من مى شود و براى چه اجازه دخول به من نمى دهند؟ نگهبان گفت: در واقع، آقايم اباالفضل العباس عليه السلام به من دستور داده است مانع ورود تو شوم. به نگهبان گفتم: آخر براى چه ؟ گفت: نمى دانم و خلاصه هر چه كوشش و سعى نمودم اجازه ورود به من داده نشد. با وجود آن كه مى دانيد من به ندرت گريه مى كنم ناچارا به توسل و گريه زارى پرداختم، تا اين كه خسته شدم چون ديدم اين كار فايده اى ندارد، اين بار به نگهبان متوسل شدم ، و التماس كردم كه به نزد آقايم ابوالفضل العباس ‍ عليه السلام برود و علت منع من از ورود به حرم را از ايشان سوال نمايد. نگهبان رفت و برگشت و گفت : آقايم به تو مى گويد كه چرا از زيارت قبر مادرم سرپيچى كردى و به او بى اعتنايى نمودى ؟ به همين دليل من به تو اجازه دخول به حرم خويش را نمى دهم، تا اين كه به زيارت او بروى. از هول اين رويا، مضطرب و از خواب بيدار شدم و با سرعت براى زيارت قبر پاك ام البنين عليه السلام و عذر خواهى از او بابت برخورد زشتى كه از من نسبت به ايشان سر زده بود به بقيع رفتم تا از من نزد پسرش شفاعت نمايد. آرى به بقيع رفتم و الان نيز از نزد او بر مى گردم...🕊💖🌹💖🕊 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
🔴 نماز استغاثه به امام زمان در شبهای پنجشنبه و جمعه 🟢 در کتاب «التحفة الرضويّة» آمده است : عالم جليل القدر سيّد حسين همداني نجفي رحمه الله به من فرمود : 🔹 هر کس حاجتي دارد ، شب پنج شنبه و جمعه در زير آسمان با سر و پاي برهنه دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز دست‏ها را به سوي آسمان بلند کرده و ۵۹۵ مرتبه بگويد : «يا حُجَّةُ الْقآئِمُ» سپس به سجده رفته و در سجده هفتاد مرتبه بگويد : «يا صاحِبَ الزَّمانِ أَغِثْني» و آن گاه حاجتش را بخواهد. 🔹 پوشش مورد نیاز برای بانوان در نماز در این نماز هم ضرورت دارد و آقایان نباید عمامه یا کلاه به سر داشته باشند. 🔹 اين نماز در مورد حاجت‏هاي مهمّ تجربه شده و اگر در هفته اوّل حاجتش برآورده نشد هفته بعد آن را بخواند و اگر باز هم برآورده نشد در هفته سوّم نماز را بخواند که به طور حتم حاجتش برآورده خواهد شد. 🔺 سيّد محمّد علي جواهري حايري به من فرمودند : براي حاجتي اين نماز را خواندم و در همان شب در عالم خواب حضرت مهدي ارواحنا فداه را ديده و حاجت خود را به ايشان عرضه کردم و خداوند به برکت آن حضرت ، حاجتم را برآورده ساخت . و نيز فرموده‏ اند که : من خود اين نماز را تجربه کرده ‏ام. 📚 صحیفه مهدیه بخش اول عمل ۱۱ به نقل از التحفة الرضويّة ص ۱۳۵ 🆔 eitaa.com/emame_zaman
🔴 تعطیلی مشکوک اگر این تعطیلی دوروزه به علت صرفه جویی برق بوده چرا به مردم نمی گویید؟! و اگر به دلیل گرمای شدید بوده چرا همه کشور؟! به چه دلیل مناطق کوهستانی و سرد هم باید تعطیل باشند؟! از شما‌ چه پنهان آدم یاد پروتکل های کرونایی و تصمیمات شاذ آن زمان مثل منع عبور و مرور از ساعت۲۲ می افتد!! موضوع زمانی مشکوک تر می شود که یک حجم عظیم تکاپوی رسانه ها برای را هم شاهد هستیم!! نکند خدای ناکرده باز هم پای سیاست های مشکوک ابلاغی جهانی در میان باشد ... ✍️ "قاسم اکبری" http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
خب خوبه عوارض واکسن و سکته های واکسنی رو که مردم رو عصبانی و بیدار کرده هم بپای گرمای هوا بنویسید‼️😏 هشدار: دروغ گرماهراسی در ادامه کروناهراسی است و برای هم برنامه دارد‼️🚨 بیداری ۳۱۳یار🌷🌹 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
3.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شجاعت شیخ فضل‌الله نوری این بود که در مقابل مردم فریب خورده و انقلابیون پر سر و صدای قلابی ایستاد! 💡@FANUSESHAB
3.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج اصغر شیرپور از نوحه‌خون های قدیمی ساری بود. امسال توی دهه اول در حین نوحه‌خونی جان به جان آفرین تسلیم کرد. آخرین کلمه‌ای که به زبون آورد «حسین» بود روحش شاد 🗣 محسن شیریان ➺ @Twitter_eita [عضویت]