eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
15.9هزار ویدیو
212 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
#بازنشر طرح به مناسبت سالروز تولد شهید محمود کاوه💖 @shahidmohammadrezaalvani
🍃کاوه در تاریخ ما آوای آشنایی است. کاوه آهنگر و داستان پر حماسه او و پسرانش که ایستادند مقابل ضحاک زمانه‌شان و نماد آنها شد همان پوستینه‌ای که غرق عرق کارگری و زحمت و حرارت کوره ‌اش بود و رقم زد ایستادگی ایرانیان در مقابل ستم‌های بیگانه که چیره بر ملت خون می‌مکند. 🍃بر گواه تاریخ، تاریخ تکرار خواهد شد. حال افسانه بوده باشد که خمیر مایه واقعیت دارد. و اما کاوه زمان ما که خود را انداخت در دهان ضحاک خون خوار و با دست خالی کرد در برابر خونخواران زمانش، کوموله ک اندکی رحم در درون سینه نداشت و مثل قصاب سر می‌برید و سلاخی می‌کرد ایستاد زمانی ک فقط امید داشت و شهرها یکی پس از دیگری از دست می‌رفت آن هم با دست خالی و بدون و مهمات که رییس جمهور محبوب آن زمان بر جوان پیرو خط امام تحریم کرده بود.. 🍃شاید چاره همه مشکلات باشد نه مقاومت، اما امثال کاوه‌ها معنای متفاوتی دارد، شاید جنگیدنی است که مستضعفان کمترین اثر را پذیرا باشند و جنگ بر سر جابجایی و نباشد. و راه مقاومت بسی و اصلا هموار نخواهد بود.... ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ انتشار : ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : مشهد @shahidmohammadrezaalvani
یه روز به همراه خانواده و خویشان آقارضا مسافرت بودیم؛ خواهر زاده آقارضا هم داخل ماشین ما بود... خواهر زادشون یه دفعه ژست خبرنگاری گرفت؛ یه دستشو به شکل میکروفون طرف آقارضا گرفت و گفت: دایی جون! بفرمائید نظرتون درباره زندایی چیه؟!!🤔 آقارضا همانطور که دستاش روی فرمون ماشین بود و نگاهش روبروی مسیر بود، بدون هیچ مکثی، خیلی محکم و رسا گفت: !!☺️ بعد خواهرزاده رو به طرف من کرد و گفت: خب زندایی! شما بفرمائید: نظرتون درباره دایی جون چیه؟😉 من تا میخواستم فکر کنم چه کلمه زیبا و درخوری برای توصیف انتخاب کنم، آقارضا خیلی محکم تر و کوبنده تر از دفعه قبل و بدون هیچ رودربایستی گفت: !!😳😂 اون وقت خبرنگار کوچک، دست زد و بلند گفت: هورا! خورشید و ماه!!😄😭 "راست گفتی رضاجان! اگه من ماه هم نباشم، امّا تو بی شک از !🕊😭 "این شعرم هم تقدیم به تویی که خیلی عزیز و باصفا بودی...💔 زندگی من اگر شد همنشینم، همنشین شد دست آن # مردِ خدا در دست من او که هر دم با دلم شد گرچه جان در راه جانان داد و رفت سرپرستم بعد از او شد🌹 💝 🥀 https://t.me/shahidmohammadrezaalvani