داخل یکی از صحن های امام رضا (علیه السلام) داشتیم با هم قدم می زدیم؛ یه دفعه زائری حواس #آقارضا رو به خودش جلب کرد و خیلی آروم و با ذوق فراوانی گفت: اون زائری که داره نماز میخونه رو می بینی؟ اهل سنته ها... ! اینا خیلیاشون به امام رضا (ع) ارادت دارن و میان اینجا زیارتش میکنن ...🥰 ____🌷🕊🌷🕊🌷____ خوشا به حال شهدا که همه عشق و علاقه شون به خدا و اولیا الهی گره خورده بود.🌹 #شهیدمحمدرضاالوانی #راوی‌همسرشهید http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani

زندگی مان را در خانه اجاره ای کوچکی شروع کردیم. آقارضا ساعت ۷ می رفت تا ساعت۳_۴ بعد از ظهر به خانه می اومد. وقتی که ناهارش رو میخورد، گاهی از شدت خستگی تا اذان مغرب خوابش می برد. یکبار موقع اذان چند بار صداش کردم؛ اما آنقدر خسته بود که صدای منو نشنیده بود. وقتی که بیدار شد و متوجه شد یه ساعت از وقت نماز گذشته، با ناراحتی گفت: چرا منو برای نماز بیدار نکردی؟ وقتی که موضوع رو بهش گفتم، خیلی جدی گفت: هر وقت اذانو دادند و من بیدار نشدم، روی صورتم آب بریز، دوست ندارم نماز اول وقتم تاخیر بیفته... #شهیدمحمدرضاالوانی #راوی‌همسرشهید http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani

داخل یکی از صحن های امام رضا (علیه السلام) داشتیم با هم قدم می زدیم؛ یه دفعه زائری حواس #آقارضا رو به خودش جلب کرد و خیلی آروم و با ذوق فراوانی گفت: اون زائری که داره نماز میخونه رو می بینی؟ اهل سنته ها... ! اینا خیلیاشون به امام رضا (ع) ارادت دارن و میان اینجا زیارتش میکنن ...🥰 ____🌷🕊🌷🕊🌷____ خوشا به حال شهدا که همه عشق و علاقه شون به خدا و اولیا الهی گره خورده بود.🌹 #شهیدمحمدرضاالوانی #راوی‌همسرشهید http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani