eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
15.8هزار ویدیو
212 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز امسال به رسم هر سال وقت آرایش ارزش‌ها شد با شعار «شهدا! شرمنده» باز هم کنگره‌ای برپا شد   طبق معمول، ردیف اول اخوی، حاجی و سردار غیور ته سالن دو سه جا پیدا بود چند آزاده و جانباز به‌زور   مادران شهدا هم ساکت قاب عکسی به‌بغل از فرزند قاب عکسی که از آن روز نخست جای اشک و گله می‌زد لبخند   مجری از چند نفر دعوت کرد تا کمی خاطره‌سازی بکنند روی خون شهدا سُر بخورند با روان همه بازی بکنند   بین برنامه برای حضار پخش شد چند نماهنگ قشنگ از حضور شهدا در جبهه و ظهور اخوی بعد از جنگ   بعد در قالب یک پِرفُرمَنس روی سن چند نفر رقصیدند حاضران ظرف حدود یک ربع جنگ را کامل و خوشگل دیدند   شاعری آخر مجلس آمد گریه کرد و وسطش شعری خواند! پنج بار از ته دل داد کشید هفت باری عوضش ساکت ماند!   عاقبت نوبت تجلیل که شد یک نفر را به جلو هل دادند به نمایندگی از جمع به او لوح تقدیر و گلایل دادند   آخرش عکس گرفتند همه با بنرهای شهیدان عزیز تا بگویند که «ما هم بودیم» قاب کردند و سپردند به میز . {رضا احسان‌پور} . .
باز امسال به رسم هر سال وقت آرایش ارزش‌ها شد با شعار «شهدا! شرمنده» باز هم کنگره‌ای برپا شد   طبق معمول، ردیف اول اخوی، حاجی و سردار غیور ته سالن دو سه جا پیدا بود چند آزاده و جانباز به‌زور   مادران شهدا هم ساکت قاب عکسی به‌بغل از فرزند قاب عکسی که از آن روز نخست جای اشک و گله می‌زد لبخند   مجری از چند نفر دعوت کرد تا کمی خاطره‌سازی بکنند روی خون شهدا سُر بخورند با روان همه بازی بکنند   بین برنامه برای حضار پخش شد چند نماهنگ قشنگ از حضور شهدا در جبهه و ظهور اخوی بعد از جنگ   بعد در قالب یک پِرفُرمَنس روی سن چند نفر رقصیدند حاضران ظرف حدود یک ربع جنگ را کامل و خوشگل دیدند   شاعری آخر مجلس آمد گریه کرد و وسطش شعری خواند! پنج بار از ته دل داد کشید هفت باری عوضش ساکت ماند!   عاقبت نوبت تجلیل که شد یک نفر را به جلو هل دادند به نمایندگی از جمع به او لوح تقدیر و گلایل دادند   آخرش عکس گرفتند همه با بنرهای شهیدان عزیز تا بگویند که «ما هم بودیم» قاب کردند و سپردند به میز . {رضا احسان‌پور} . http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
باز امسال به رسم هر سال وقت آرایش ارزش‌ها شد با شعار «شهدا! شرمنده» باز هم کنگره‌ای برپا شد   طبق معمول، ردیف اول اخوی، حاجی و سردار غیور ته سالن دو سه جا پیدا بود چند آزاده و جانباز به‌زور   مادران شهدا هم ساکت قاب عکسی به‌بغل از فرزند قاب عکسی که از آن روز نخست جای اشک و گله می‌زد لبخند   مجری از چند نفر دعوت کرد تا کمی خاطره‌سازی بکنند روی خون شهدا سُر بخورند با روان همه بازی بکنند   بین برنامه برای حضار پخش شد چند نماهنگ قشنگ از حضور شهدا در جبهه و ظهور اخوی بعد از جنگ   بعد در قالب یک پِرفُرمَنس روی سن چند نفر رقصیدند حاضران ظرف حدود یک ربع جنگ را کامل و خوشگل دیدند   شاعری آخر مجلس آمد گریه کرد و وسطش شعری خواند! پنج بار از ته دل داد کشید هفت باری عوضش ساکت ماند!   عاقبت نوبت تجلیل که شد یک نفر را به جلو هل دادند به نمایندگی از جمع به او لوح تقدیر و گلایل دادند   آخرش عکس گرفتند همه با بنرهای شهیدان عزیز تا بگویند که «ما هم بودیم» قاب کردند و سپردند به میز . {رضا احسان‌پور} . http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani