🌷همسر شهید جلسه ای میگفت خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود و…او اولین کسی بود که رفت و آخرین نفری بود که برگشت وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی او می گفت: برنامه ریزی کرده بودم وهرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم کردم. اسیر که شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود…
☀️ سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا بود.بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵دقیقه آفتاب را داشتم ... 18 مرداد ماه 1388 نماز که خواندند، دیدم دست شان را سه بار بلند کردند و برای تعجیل در فرج امام زمان (عج) دعا کردند. چهار ساعت بعد هم در خانه در اثر ایست قلبی، تمام کردند. ساعت دو نیمه شب بود که ایشان از پشت به زمین افتاده و حالت خفگی به ایشان دست داده بود به طوری که صورت شان کبود شده بود و اصلاً نمیتوانستند صحبت کنند ولی به من نگاههای عمیقی میکردند.
#کتاب_خاطرات_دردناک
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
سالروز شهادت🕊
#شهید_کنت_لوکا_گائتانی_لاواتلی پسر سلطان شراب ایتالیا و رفیق صمیمی شهید مهدی (ادواردو) آنیلی که پس از گرویدن به اسلام و تشیع در دهه شصت مانند دوستش #ادواردو_آنیلی که او نیز پسر یک مولتی میلیاردر بود، توسط عوامل صهیونیستی چندسال بعد از ادواردو آنیلی به طرز مشکوکی شهادت رسید.
افسوس که از ماجرا و حتی نام این شهدای مظلوم بی خبریم!
📣 Edoardo&Luca Gaetan
۱۳ فروردین سالگرد شهادت "شهید کنت لوکا" دوست "شهید ادواردو آنیلی" است
🌷 شهید "لوکا" ایتالیایی که شیعه شده بود؛ مردی که از جهنم فساد به اسلام گروید.
✅ یک شب👈 "یک دختر بی بند و بار ایرانی" که مقیم لندن بود به ایتالیا میرود ساعت یک نیمه شب در فرودگاه
"لوکا" را میبیند و از او نشانی یک مسافر خانه را میپرسد. وقتی این "اشراف زاده ایتالیایی شیعه" متوجه میشود او ایرانی است به خاطر ارادتی که به ایرانی ها داشت وی را به قصر خود دعوت میکند.و اتاق خود را در اختیار وی میگذارد... دختر خود را برای همخوابگی با این ایتالیایی خوش تیپ و ثروتمند آماده میکند. اما هر چی صبر میکند... "لوکا" نزد او نمیآید. بعد از چند ساعت دنبال لوکا میگردد.👈 وقتی وارد اتاق "لوکا" میشود از تعجب خشک اش میزند!☀️ "لوکا" درحال خواندن نماز صبح بود و تصویر امام خمینی(ره) روی دیوار اتاقش جلوه میکرد …
❓"لوکا" که بود؟
🔴 "لوکا" از خانوادهای اشرافی و از دوستان "شهید مهدی ادواردو آنیلی" فرزند سوپر میلیاردر ایتالیایی و صاحب فیات و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. پدر وی "مالک کارخانه بزرگ و قدیمی تولید مشروبات الکلی به نام مونتالچینو" Montalcino میباشد. کارخانهای که اینک به دست برادرش جلاسیو Gelasio Gaetani D’Aragona Lovatelli به همراه مراکز پورنو اداره میشود.
♦️ "لوکا" از زمان کودکی از دوستان "ادواردو آنیلی" بود. وی در سال ۱۹۸۸
به همراه "ادواردو آنیلی" به ایران آمد.
✅ یکی از دوستان "ادواردو" در جلسهای به مدت دو ساعت با "لوکا" در هتل آزادی صحبت میکند و این جلسه منجر به اسلام آوردن وی و پذیرش تشیع میشود، سپس به اتفاق هم به منزل آیتالله سید علی گلپایگانی واقع در یوسفآباد میروند و آنجا مراسم تشرف "لوکا" به تشیع برگزار میگردد.
☀️ "لوکا" در این سفر به همراه "ادواردو" به مناطق جنگی جنوب کشور سفر میکند…
✅ آقای قدیری ابیانه[سفیر آن زمان ایران در ایتالیا] روایت میکند:
"ادواردو" در آن سفر به من گفت که دوستش "لوکا" را تا مرز قبول اسلام آورده است، ولی نتوانسته او را مسلمان کند و درخواست کرد که با او صحبت کنم. در ملاقاتی در هتل آزادی تهران با او داشتم به این نتیجه رسیدم که او در کلیات اسلام مشکلی ندارد، اما عاملی باعث میشود که از پذیرش اسلام امتناع کند. با شناختی که از تبلیغات ایتالیا در مورد اسلام و حجاب و وضعیت زن در اسلام داشتم، متوجه شدم مشکل او فلسفه حجاب در اسلام است. لذا در این مورد با او صحبت کرده و فلسفه حجاب در اسلام و قوانین در مورد "زن" را تشریح کردم. این مسئله برای "لوکا" که ازخانوادهای بود که از طریق پورنوگرافی و مشروبات الکلی به ثروت افسانهای دست یافته بود، بسیار جذاب بود و بلافاصله مسلمان و شیعه شد. اما قرار شد, اسلام آوردن خود را پنهان نماید
تا آسیبی به او نرسد...
🔴 اما سر انجام توسط همان باندی که "آنیلی" را به شهادت رساند، به شهادت رسید.🏴
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
❇️ آری ایناناند که به قافله حسین (ع) رسیدند؛ قافلهای که از قرن ها قبل ندای یاری میطلبد...☘🕊☘
شادی روح پاکش صلوات...🌹
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
#شهیدشاپوربرزگر_گلمغانی
🌷...چهاردهم اردیبهشت سال ۶۲، در پادگان شهید پیرزاده، در حین آموزش به نیروهای بسیجی، یک نارنجک جنگی در دست راستش منفجر می شود. علت این انفجار، نامرغوبی نارنجک بوده است که به محض کشیدن ضامن، در دستش عمل می کند.شاپور را ظرف مدت سه ساعت، به بیمارستان امام خمینی(ره) در تبریز می رسانند. در اتاق عمل، به خاطر قوی بودن بدنش، آمپول بیهوشی در ابتدا به او اثر نمی کند. چون وضعیت دستش رو به وخامت می رفته، پزشک جراح مجبور می شود جلوی چشمان او، کار قطع کردن اضافات گوشت و استخوان دست را، از مچ به پایین شروع کند. آنها در کمال تعجب می بینند که این جوان هیچ ناله ای نمی کند تا اینکه به تدریج بیهوش می شود...
🌷شهید مهدی باکری می گوید: شاپور برزگر با یک دست در جبهه می جنگید. بنده به فرمانده تیپ گفتم: نگذارید این جوان با یک دست به جبهه برود، او که نمی تواند بجنگد. فرمانده تیپ گفت: بیا ببین که چگونه با یک دست جنگ می کند، او قبول نکرد که عقب برگردد....
🌷شاپور می گفت: مگر حضرت ابوالفضل(ع) با یک دست جنگ نکرد؟ چه شجاعت و شهامتی؟ با یک دست می جنگید و حمله ور می شد...شاپور یه دستش قطع شده بود ، اما دست بردار از جبهه نبود. بهش گفتند :«با یه دست که نمی تونی بجنگی ، برو عقب» می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل(ع) با یک دست نجنگید؟ مگه نفرمود:«ولله ان قطعتمو یمینی ، انّی احامی ابداً عن دینی»»
🌷در عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود. #حمیدباکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل(ع) رو از محاصره دشمن نجات بده. باعده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه ی مأموریت و از بالای تپه ای بچه ها را از محاصره نجات میداد. پس از چند لحظه ای گلوله ای به سمت چپش و روی قلبش خورد...
🌷...وقتی تیر به سمت چپ و روی قلب شاپور برزگری خورد، پس از چند لحظه فوران خون با ورق ورق شدن قرآنی که در جیبش بود، آنچنان صحنه ای برایم ایجاد کرد که تا آخر عمر یادم نمی رود...
🌷...لحظه های آخر که قمقمه رو آوردم نزدیک لبای خشکش گفت: «مگه مولای مان حسین(ع) در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم»
🌷بعدها که خدمت همسر محترم شهید رسیدم و راز این معرفت و شجاعت شاپور را از ایشان پرسیدم، ایشان فرمودند، شاپور تا موقع شهادتش، خواندن روزانه زیارت عاشورایش ترک نمی شد و هرچه دارد و بهش دادن، از مداوامت در زیارت عاشورا خواندنش بود👌
🌷وقتی هم این خاطره را با تمام حزئیات برای رهبر معظم انقلاب،امام خامنه ای در یک محفل خصوصی بازگو کردم، آقا هم برای این شهید اشک ریخت و گفتند: «هنیا لک»
🌷شاپور شهید که شد ،هم تشنه لب بود هم بی دست😰
#کتاب_خاطرات_دردناک، #ناصرکاوه
راوی: مصاحبه #حاج_آقامحمدرئوف_احرابی و کتاب حماسه دو لاله ، زندگینامه و خاطرات #شهید_شاپور_برزگر
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
10.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بخش های کوتاهی از فیلمهای دفاع مقدس با عنوان : خوش به حال خمینی (ره)
#سرباز_خمینی😰
🌷#هشام_صباح_الفخري فرمانده بعثی, پس از پايان بازجويي گفت: آن سه ايراني را پيش من بياوريد. سريع آنان را نزد هشام بردند. او گفت:
به #خميني_فحش_بدهيد!.... آن اسيران ايراني بدون هيچ حركتي درجاي خود ايستادند. هشام ازجاي خود برخاسته و چند سيلي سنگين به صورت شان زد و گفت: چرا؟ چرا؟ چرا؟... به طرف هليكوپترش رفت و از محافظانش خواست كه آن سه نفر را هم بياورند. آن سه سرباز ايراني به همراه هشام سوار هلي كوپتر شدند. همراه آنان، سربازان محافظ هم كه سلاح هايشان را به طرف آن سه ايراني نشانه رفته بودند، سوار شدند. هلي كوپتر به پرواز درآمد. هشام در آسمان به سه ايراني گفت: شما را پيش خميني مي فرستم. به او بگوييد: هشام به تو سلام ميرساند! ها...ها...ها... وقتي هلي كوپتر به نزديك مرز رسيد، بسيار بالا رفته بود. از بالاي هلي كوپتر در حالي كه سربازان و اهالي «قلعه ديزه» از پايين شاهد بودند، آن سه سرباز ايراني به پايين انداخته شدند و پس از غلت خوردن بر قله هاي بلند كه چون توپي غلتان از نقطه اي به نقطه ديگر مي افتادند، سرهايشان از بدن شان جدا شد. هشام اين مناظر را مي ديد و لذت مي برد... يكي از افسران گفت، قربان! به نظر مي رسد يكي از آنان زنده باشد. به هيچ وجه، من مطمئن هستم. زيرا در هر درگيري تعدادي از اسيران ايراني را از همين ارتفاع به پايين انداخته ام...
#کتاب_خاطرات_دردناک, #ناصر_کاوه
منبع: کتاب خاطرات اسرای عراقی
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
دیروز حضرت آقا سه نکته بسیار مهم در مورد مسئله غزه و فلسطین فرمودن که تبیین اون خالی از لطف نیست
☀️نکته اول اینکه صبر مردم غزه بسیار ستودنی است و باعث بیداری وجدان مردم آزاده دنیا شده و این قطعا به ضرر رژیم جعلی اسرائیل خواهد بود
☀️نکته دوم اینکه نگاه به کارهای رسانه ای دشمن نکنید، آمریکا و انگلیس و فرانسه و کشورهایی که خودشون رو به اسرائیل رسوندن برای اینه که فهمیدن اسرائیل به پایان راه رسیده و برای این اومدن که ازش حمایت کنند
اسرائیل واقعا ترسیده ، این کارهایی هم که میکنه از روی ترسه ، داره تو باتلاقی که توش افتاده به شدت دست و پا میزنه
داره پیشگوییهای خودشون محقق میشه
چون میدونن ٨٠ سالگی رو نخواهند دید
به همین دلیل دارن این جنایات رو انجام میدن
☀️نکته سوم و نکته طلایی صحبتهای ایشان این بود که قطعا فلسطین در این قضیه و قضیه آینده پیروز خواهد شد و یک اشاره ریز هم فرمودن که قضیه بعدی هم وجود داره و در اون هم باز فلسطینی ها پیروز خواهند بود 👈 پس باید منتظر یک طوفان الاقصی دیگر منتهی در ابعاد بزرگتر باشیم 👈قطعا دنیای آینده ، دنیای فلسطین خواهد بود و قطعا پیروزی از آن فلسطینی ها خواهد بود
☀️ایشان یه تذکر هم به حکام عرب دادن که کمتر خیانت کنند و در پشت پرده با اینها مراوده نکنند چون به زودی ضرر خواهند کرد 👈کجاست شرافت عربی ؟دنیای آینده دنیای پیروزی نور بر تاریکی است و از هم اکنون این پیروزی بر شما مبارک باد
☀️شلیک موشک عیاش ۲۵۰ خبر مهمی است. برد این موشک ۲۵۰ کیلومتر است و سر جنگی ۳۰۰ کیلوگرمی دارد. با این موشک میشود از هر منطقهای در فلسطین به هر نقطهای در اسرائیل شلیک موفق داشت. رهگیریاش به شدت دشوار، سرعتش به شدت هولناک و حجم انفجار و دقتش هم کمنظیر است. اما اهمیتش در شلیک امروز پیدا میشود. اهمیتش در پیام سیدحسن نصرالله است که فرمود:
شهدای این جنگ را «شهید راه قدس» بنامید.✌️🏻#طوفان_الاقصی #غزه
⭕️ افسر صهیونیست، نامه همراه یک رزمنده شهید فلسطینی را نشان می دهد که در پایان آن آمده است: "...فَبِاِسمِ ربّ خَیبَر نَبدَاءُ وَ بِسَیفِ ذُوالفَقار نَضرِبَ. پس به نام خداوند خیبر آغاز میکنیم و با شمشیر ذوالفقار ضربه میزنیم".
♦️این هنوز، آغاز طوفانی است که امیر مومنان (ع) در خیبر و خندق بر پا کرد.
#سالکرد شهادت_آرمان_عزیز
چگونه وحوش اغتشاشگر در پایتخت جمهوری اسلامی، آرمان علی وردی را پس از شکنجه، به شهادت می رساند👇
#آرمان #بدون_هیچ_سلاح_و_تجهیزاتی تنها با کوله پشتی مربوط به کتابهای حوزوی خودش به شهرک اکباتان رفت، برای دفاع از امنیت و ناموس مردم، چون او نمیتوانست نسبت به این مسئله بی تفاوت باشد. در این حین با گروهی برخورد کردند که گویی او را از قبل شناسایی کرده بودند؛ آرمان قصد داشت از کنار آنها عبور کند ولی آنها او را به همین جرم که تیپ و ظاهر بسیجی داشت میگیرند او را به باد کتک!؟. وقتی کوله او را باز میکنند و می فهمند طلبه است، کتکها شدیدتر میشود و او را روی زمین میکشند. از او خواستند به رهبر معظم انقلاب توهین کند👈 مثل داعشیها👌 ولی او قبول نکرد. این چه آزادی بیانی است که نمیتوانند عقیده مخالف را تحمل کنند؟ باور کردنی نیست که شهید آرمان علی وردی تنها به جرم ریش داشتن توسط یک مشت حرامی این طور دوره شود و با شکنجه های دردناک به شهادت رسید. 👈 کشتن آرمان، کاملا حساب شده بود!؟ اول با چاقو به سفید رانش میزنند تا نتواند راه برود، بعد در حین شکنجه کردنش، سر فرصت با بلوکهای سیمانی به سرش می کوبند و او برای دفاع، دستش را روی سر می گذارد😰 اما از شدت ضربات انگشترش هم می شکند. بعد موهایش را می کشند و با چاقو روی صورتش می کشند تا بیشتر زجر بکشد. همزمان همه جور اهانت به مادرش می کنند اما باز هم آرام نمی گیرند سرانحام، با پنجه بوکس گوشت پشت تنش را تکه تکه می کنند 👈 یکی از قاتلان شهید آرمان علی وردی؛ برای اینکه از دیگران عقب نیفتد با ناخنگیر ذره ذره گوشت بدن آرمان را در آن حالت شکنجه و از بین رفتن قوای حسمانی، شروع به کندن می کند. آخر سر همپیکر نیمه جانش را گوشه ای از خیابان رها کرده و رویش پتو می اندازند تا کسی نتواند پیدایش کند.وقتی بچه های بسیجی او را به بیمارستان میرسانند روح ملکوتی آرمان به سوی حق پرواز می کند و دعوت حق را لبیک گفته و مظلومانه و با بدن پار پاره به شهادت میرسد...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
#لطفا_نشر_دهید
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
#برای_آرمان_عزیزم
🌷حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشآموزان در روز ۱۱ آبانماه۱۴۰۱، به شهادت آرمان علیوردی اشاره کرده فرمودند: آن طلبه جوان و متدین و حزباللهی، آرمان عزیز که در تهران زیر شکنجه به شهادت رسید و پیکر او را در خیابان رها کردند، چه گناهی کرده بود؟ افرادی که این جنایتها را انجام میدهند چهکسانی هستند و از کجا دستور میگیرند؟ البته اینها قطعاً بچهها و جوانهای ما نیستند، باید عاملان این جنایتها شناسایی شوند و هر کسی که ثابت شود در این جنایتها همکاری داشته است، بدون تردید مجازات خواهد شد...
#آرمان_عزیز_شهادت_مبارک
☀️چگونه وحوش اغتشاشگر در پایتخت جمهوری اسلامی، آرمان علی وردی را پس از شکنجه، به شهادت می رساند👇
🔹 #شهید_آرمان_علیوردی👈
#بدون_هیچ_سلاح_و_تجهیزاتی تنها با کوله پشتی مربوط به کتابهای حوزوی خودش به شهرک اکباتان رفت، برای دفاع از امنیت و ناموس مردم، چون او نمیتوانست نسبت به این مسئله بی تفاوت باشد. در این حین با گروهی برخورد کردند که گویی او را از قبل شناسایی کرده بودند؛ آرمان قصد داشت از کنار آنها عبور کند ولی آنها او را به همین جرم که تیپ و ظاهر بسیجی داشت میگیرند او را به باد کتک!؟. وقتی کوله او را باز میکنند و می فهمند طلبه است، کتکها شدیدتر میشود و او را روی زمین میکشند. از او خواستند به رهبر معظم انقلاب توهین کند👈 مثل داعشیها👌 ولی او قبول نکرد. این چه آزادی بیانی است که نمیتوانند عقیده مخالف را تحمل کنند؟ باور کردنی نیست که شهید آرمان علی وردی تنها به جرم ریش داشتن توسط یک مشت حرامی این طور دوره شود و با شکنجه های دردناک به شهادت رسید. 👈 کشتن آرمان، کاملا حساب شده بود!؟ اول با چاقو به سفید رانش میزنند تا نتواند راه برود، بعد در حین شکنجه کردنش، سر فرصت با بلوکهای سیمانی به سرش می کوبند و او برای دفاع، دستش را روی سر می گذارد😰 اما از شدت ضربات انگشترش هم می شکند. بعد موهایش را می کشند و با چاقو روی صورتش می کشند تا بیشتر زجر بکشد. همزمان همه جور اهانت به مادرش می کنند اما باز هم آرام نمی گیرند سرانحام، با پنجه بوکس گوشت پشت تنش را تکه تکه می کنند 👈 یکی از قاتلان شهید آرمان علی وردی؛ برای اینکه از دیگران عقب نیفتد با ناخنگیر ذره ذره گوشت بدن آرمان را در آن حالت شکنجه و از بین رفتن قوای حسمانی، شروع به کندن می کند. آخر سر هم پیکر نیمه جانش را گوشه ای از خیابان رها کرده و رویش پتو می اندازند تا کسی نتواند پیدایش کند.وقتی بچه های بسیجی او را به بیمارستان میرسانند روح ملکوتی آرمان به سوی حق پرواز می کند و دعوت حق را لبیک گفته و مظلومانه و با بدن پار پاره به شهادت میرسد...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
#جواد_تاجیک_مدیرعامل_بهشت_زهرا: #شهید_آرمان_علیوردی یکماه قبل از شهادتش به مزارش سر زده بود و گفته بود من به زودی به اینجا میآیم
#مزار_شهید_آرمان یکی از شلوغترین مزارهای شهدای بهشت زهراست.
#لطفا_نشر_دهید
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani