فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّىٰ عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا
النجم/۲۹
پس اعتنا نکن به آنهایی که از یاد من رو میگردانند و جز زندگی دنیا چیزی نمی خواهند
من همونم که تو رو بهتر از خودت میشناسه...
همون که قهر کردنت هم براش شیرینِ...
تو با کسی قهر میکنی، از کسی دلگیر میشی که قبل از به وجود آوردنت فقط عشق خودش رو بهت هدیه داد.
بنده ی من چی شد که با اومدنت روی زمین، عشق من رو فراموش کردی؟!
کسی غیر از من قلب بی قرارت رو آروم میکنه؟!
به اهل زمین دل نبند...
دلت رو یه جای قرص و محکم گره بزن...
یه جایی کنارِمن...
من نمیتونم دور بودنت رو تحمل کنم
پس برگرد کنارم جانِ دلم...
من دلتنگ توام هر لحظه هر ثانیه...
#قرآن_بخوانیم 🍃
سردار شهید حسن طهرانی مقدم تعریف میکرد:
رفته بودیم روسیه یک موشک فوق پیشرفته ای را از روس ها تحویل بگیریم. به افسر روسی گفتم فناوری ساخت این موشک را هم در اختیارمان بگذارید. خندید و گفت این تکنولوژی فقط در اختیار روسیه است شما ۵۰سال بعد هم به آن نمیرسید. وقتی برگشتیم ایران هر چه در توان داشتیم گذاشتیم
اما به در بسته خوردیم. دست به دامن امام رضا شدم. سه روز در حرم برای پیدا کردن راهی متوسل حضرت شدم تا اینکه روز سوم در حرم طرحی در ذهنم جرقه زد سریع آن را در دفتر نقاشی دخترم کشیدم. وقتی برگشتم عملیاتی اش کردیم و موشکی بهتر از موشک های روسی شد.
شهید موسوی نژاد
چه زیباست ..
خاطرات مردانی که پروای نام ندارند و در کهف گمنامی خویش
مأوا گرفته اند
به یاد شهدای گمنام …
آنان که در زمین گمنامن
و در آسمانها مشهورند..
#شهیدگمنام
نائب الزیاره ودعا گوی دوستان هستم..
#قرار_همیشگی 🍃
شهیدگمنام مجتمع فرهنگی نور..
حدود ساعت سهونیم
صدای گاز گاز ماشین شنیدیم.
یکی از دراویش داد زد: صبر کن برقو قطع کنم.
به سیم بکسلهای دو طرف کوچه
برق وصل کرده بودن.
دوباره گاز گاز کرد.
به نظرم علامتی بود که صف دراویش
کنار بره که راه بیفته.
سمند سفیدی بود.
از جلوی خونه نورعلی تابنده
پر گاز اومد تو دل جمعیت. زیگزاگ.
اولین نفر زد به محمدحسین.
بلافاصله یکی از دل جمعیت دراویش
بهش شلیک کرد؛
با دو لول ساچمهای.
راننده سمند همینطور زیگزاگ اومد جلو
و ده پونزده نفر دیگه هم شل و پل کرد.
دیدم که دراویش پشت سر سمند
هجوم آوردن سمت محمدحسین.
تا اومدیم بریم سمتش ماشین سروته کرد.
پشت سرش که دویدم یک دفعه
زیر گلوم به جایی گیر کرد.
راننده سمند خیلی حساب شده عمل کرد.
سیم بکسل بسته بود عقب ماشینش.
از قبل یک سرش را آورده بودند جلو
پیچیده بودند دور تیر برق،
ادامهش رو از عرض کوچه برده بودن
بسته بودن به تنه درخت آن سمت کوچه.
ما از همه چیز بیخبر بودیم.
سمند دور زد و برگشت سمت خودشون،
سیم بکسل کشیده شد اومد بالا.
جلوی حرکت بچهها رو سد کرد.
برای همین دراویش راحت محمدحسین رو
کشیدن داخل خودشون.
- خب؟!
اشکش چکید. فرهاد اشاره کرد که بگو.
- عقدهشونو سر محمدحسین خالی کردن؛
با قمه، لوله، چاقو، تیغ، موکتبری..
#شهید_محمدحسینحدادیان🕊🌹
فاصله بگیر از تمام احوالاتی که از خودت و خدات دورت میکنه...
هیچ جریانی نمی تونه تو رو بگیره!
مگر زمانی که خودت خسته بشی...
کم نیار!
#ارسالیشما 🌷
سلام علیکم
در گلزارشهدای علی ابن جعفر (علیهالسلام) دعاگوی اعضای کانال بودم🌱
#قرار_همیشگی 🍃
امیرالمومنین علی علیه السلام مولا جانمون فرمودن:
أنَا بِطُرُق الَّسَماءِ أعلَمُ منی بِطُرِق الأرض...
شما که به راه هایِ آسمان آشناتری تا راه هایِ زمین دستمون رو بگیر و به آسمان ببر..!
سه سخن تاریخی شهید حسن طهرانی مقدم:
فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار می کنند.
من دنبال این هستم که روشِ کار کردن از ما برجای بماند، نه موشکی که فرستاده ایم به هوا.
روی سنگ قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند.
به امید خدا روزی خواهیم نوشت:
اینجا مدفن کسی است که اسرائیل را نابود کرد...
شادی روح شهیدحسن طهرانی مقدم صلوات
از توی كوچه رد می شد. بچه ها داشتند فوتبال بازی می كردند. يكدفعه توپ را شوت كردند و محكم به صورت ابراهيم خورد. آنچنان ضربه شديد بود كه صورتش سرخ شد.
كمی نشست. بچه ها از ترس فرار كردند. ابراهيم دست كرد داخل ساك دستی و مقداری خوراکی بيرون آورد و گفت: كجا رفتيد؟ بياييد! براتون خوراکی آوردم! خوراكی را كنار دروازه گذاشت و رفت. او مصداق كلام نورانی خداست كه می فرمايد:
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ ۚ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ
بدى را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسخ بدى را به نیکى بده). ما به آنچه توصیف مى کنند داناتریم.
المومنون/۹۶
📗 خدای خوب ابراهیم
دلم میخواهد آرام صدایت کنم
«اللهم یا شاهد کل نجوی»
و بگویم :
تو خودِ آرامشی
ومن ، خودِ خودِ بیقرار💔
#خدایا
مرا هر گونه که میخواهی بساز🌱
الهی و ربی من لی غیرک🍃
شهید موسوی نژاد
دلم میخواهد آرام صدایت کنم «اللهم یا شاهد کل نجوی» و بگویم : تو خودِ آرامشی ومن ، خودِ خودِ بیقرار💔
#خدایا
من زیر نگاه تو،چشم گشوده ام
وپایان همه قدم هايم را،به تو سپرده ام.🌱
ویقین دارم که تو؛برای همه قدمهای من
بهترین سرانجام را نقاشی میکنی...❤️
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِه
ای آن که گره گرفتاری های سخت فقط به وسیله او بازگردد
یکی هست که همه ی کلیدها دست اوست.
کلیدهای عالم غیب، عالمی که فقط با دو دوتا چهارتای ما نمیشود درهایش را باز کرد. کلیدهایی که جایشان را بجز او کسی نمیداند
#صحیفه_سجادیه
27.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رتبه ما پیش امام زمان عجل الله فرجه چند است؟؟
#اللهمعجللولیکالفرج
شهید موسوی نژاد
هر موقع میخواست از فضای مجازی استفاده کنه، حتماً وضو میگرفت و معتقد بود که این فضا آلوده است و
بر روی سنگقبرم بنویسید که
تشنه نابودی صهیونیستها بوده و هستم
و بهترین روزم، روز نابودی صهیونیست هاست
#اسرائیل_نابود_خواهد_شد
#وعده_صادق
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا
الشرح/۵
به یقین با هر سختی آسانی است.
مولانا چه قشنگ میگه :
اگر ابرها گریه نمیکردن، جنگلها نمیخندیدن
یعنی اگه ناراحتی داری...
غصه داری...
نگرانی و فکرت مشغوله ولی داری سخت تلاش میکنی مطمئن باش آخرش خوب میشه، قشنگ میشه
#قرآن_بخوانیم 🍃
مقید بود به من یاد بدهد همیشه لباس ارزان قیمت بپوشم. علتش را هم می دانستم. می دانستم او فرمانده لشکر است و فرمانده های تیپ و گردان و گروهان چشم شان به او و خانواده اش است که چه می پوشند، چه می خورند، چه می گویند. می گفت: زن من باید بین همه شان الگو باشد. مواظب باش لباسی نپوشی که از بدترین لباس این جا بهتر باشد. خیلی از خانه های آن جا فرش داشتند ما نداشتیم. تلویزیون داشتند ما نداشتیم. وسایل رفاهی داشتند ما نداشتیم. ما فقط یک روفرشی داشتیم، که روی آن می نشستیم.
ابراهیم همیشه هم می گفت: دوست ندارم زنم با بی دردها رفت و آمد کند. می گفت: اگر می خواهی ازت راضی باشم سعی کن با آن هایی نشست و برخواست کنی که مشکل دارند. حتی مرا مأمور کرده بود یواشکی بروم اختلاف بین دوست هایش و خانم هایشان را بفهمم یا حل کنم یا به او بگویم برود حل شان کند.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت🕊🌹
برای اینکه ببینی با خودت چند چندی
دنیایی رو تصور کن که فقط تو هستی و اسرائیل و فلسطین و هیچ عامل دیگه ای وجود نداره که روت تأثیر بذاره اونوقت ببین قلبت با کدومشونه ای انسان!
بچه ها یه سوال !
اگه همین الان بگن وقتت تمومه و برگه های زندگی بالا...!
چی برای گفتن داریم و چه نمره ای میگیریم؟💔
شهید موسوی نژاد
بچه ها یه سوال ! اگه همین الان بگن وقتت تمومه و برگه های زندگی بالا...! چی برای گفتن داریم و چه نمر
ما دلمون به چی خوشه؟
یعنی چی داریم که سرمونو بالا بگیریم و با اعتماد بنفس کامل بگیم من خیالم تختِ کارامه!!
شهید موسوی نژاد
ما دلمون به چی خوشه؟ یعنی چی داریم که سرمونو بالا بگیریم و با اعتماد بنفس کامل بگیم من خیالم تختِ کا
نداریم دیگه...😔
همون یه فقره دلخوشیمون که سرجمعش کنیم یه نماز خوندن و قران خوندنه که اونم معلوم نیست چه اندازه اهل عملیم!
و اصلاً ازمون قبوله یا نه...!
سالی یه بار ماه رمضون و محرم و فاطمیه که آیا دو قطره اشک از گوشه چشممون بیاد یا نیاد...!!!
شهید موسوی نژاد
نداریم دیگه...😔 همون یه فقره دلخوشیمون که سرجمعش کنیم یه نماز خوندن و قران خوندنه که اونم معلوم نیست
که اونم اگه یه قطره اشکی از گوشه چشممون بیاد معلوم نیست برا دردای خودمونه یا دردایی که داره به جون اسلام وارد میشه....!!💔
شهید موسوی نژاد
که اونم اگه یه قطره اشکی از گوشه چشممون بیاد معلوم نیست برا دردای خودمونه یا دردایی که داره به جون ا
اینارو نمیگم ک ناامید بشیدا...
اصلاً امید ما به همین یذره تلاشمونه....!
ولی بحثم اینه یه خورده بیشتر به فکر خودمون باشیم،
اینکه کجاییم و در چه جهتی داریم حرف میزنیم یا عمل میکنیم...
شهید موسوی نژاد
اینارو نمیگم ک ناامید بشیدا... اصلاً امید ما به همین یذره تلاشمونه....! ولی بحثم اینه یه خورده بیشت
حواسمون باشه اون نماز تندتندیِ صبح رو با کج خلقی با خانواده تباهش نکنیم!
حواسمون باشه اون دلشکستنای اخروی مونو با غیبت و گمان بد به این و اون خرابش نکنیم...!!
شهید موسوی نژاد
حواسمون باشه اون نماز تندتندیِ صبح رو با کج خلقی با خانواده تباهش نکنیم! حواسمون باشه اون دلشکستنای
حواسمون باشه چی خوبه چی بده...!
خودمونو عادت بدیم به بعضی رفتارا...
خوش اخلاقی..
محبت به اعضا خانواده...
اعتراض به غیبت کننده با زبان لبخند..
حسن ظن داشتن
بخشیدن دیگران
گذشت ، صبر ، بردباری و...
✨ یکم جدی تر عمل کنیم...
و جدی تر به شرایطی که توشیم فکر کنیم!