eitaa logo
«مُشْتٰاقُ‌اْلْحُسِینِ‌عَلَیهِ‌اْلْسَلامِ»
392 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
198 ویدیو
6 فایل
#شهید_مدافع_حرم_حسین_مشتاقی شهید ولایت در خان طومان, شهیدی که روز مبعث پیامبر اکرم(ص) فدای حریم ولایت شد. ارتباط باادمین @mohsenmsh67
مشاهده در ایتا
دانلود
نقش حجاب در احیای فعالیت اجتماعی زنان: به رغم نگاه برخی که معتقدند حجاب مانع فعالیت اجتماعی زنان است، بعضی بر این باورند که وجود حجاب یک مرزبندی ایجاد می کند، تا در ورای مرزها، هرکدام از دوجنس بتوانند کار خود را به راحتی انجام دهند. اگر این مرز وجود نداشته باشد، عملا جلوی فعالیت های عادی و اجتماعی هم گرفته می شود؛ و زنان در این پهنه، هرگز قادر به تلاش در اجتماع نیستند. زنان نیز چون مردان دارای توانمندی های زیادی هستند. برخی از توانایی ها خاص خانم هاست. تنها حجاب است که این فرصت را به زنان می دهد تا بتوانند توانمندی های خودرا به رخ دیگران بکشند. اگر حجاب وجود نداشته باشد، زن ها جسم خودشان را به عنوان توانمندی مطرح می کنند؛ یعنی نان جسم خود را می خورند و این باعث می شود که جنس زن نتواند همچون یک فرد ارزشمند، توانایی های خود را به دیگران نشان دهد. علاوه بر آن، خانم هایی که حجاب را رها می کنند، به مرور زمان مانند دستی که خیلی کار سنگین با آن انجام دهند، خشن می شود و لطافتش را از دست می دهد. برخی از توانمندی های زن برگرفته از روح لطیف اوست که با از بین رفتن لطافت زن، این بعد از توانمندی وی نیز به هدر می رود. استاد شهید مطهری در کتاب مسئله حجاب خود می گوید: "آیا اگر زن، ساده و سنگین به دنبال کار خود برود، برای اجتماع بهتر است یا آن که برای یک بیرون رفتن چند ساعت پای آینه و میز توالت وقت خود را تلف کند و زمانی هم که بیرون رفت، تمام سعی اش این باشد که افکار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را که باید مظهر اراده و فعالیت و تصمیم اجتماع باشند، به موجوداتی چشم چران و بی اراده تبدیل کند؟ عجبا! به بهانه ی این که حجاب، نیمی از افراد اجتماع را فلج کرده است، با بی حجابی و بی بندوباری، تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند!" @shahidmoshtaghi
«مُشْتٰاقُ‌اْلْحُسِینِ‌عَلَیهِ‌اْلْسَلامِ»
🌹تا به فرودگاه دمشق رسیدند هواییِ حسین شدند و بی تاب! 🎥 تصاویری ناب از مداحی و سینه‌زنی رزمندگان #ل
📚 از ام الرصاص تا خانطومان ساعت چهار صبح ۱۳۹۵/۱/۱۵ است که سوار اتوبوس ها می شویم. مزار دوشهید گمنام در محوطه پادگان لشکر۲۵ کربلای مازندران، آخرین خداحافظی های مارا در خاطره ثبت می کند. به اطراف نگاه می کنم ولوله ای برپاست. چهره ی بعضی ها از شدت نورانیت، از بقیه متمایز شده است. چهار اتوبوس آماده حرکت هستند تا نیروها را به تهران برسانند. از پنجره به بیرون نگاه می کنم سردار "حمیدرضا رستمیان" فرمانده لشکر را می بینم که هنوز سوار نشده، اما نگاه متفکرانه اش را به بچه ها گره زده است؛ شاید دارد به این فکر می کند که اینبار چه کسانی از این جمع، جز شهدا خواهند بود! به راستی فقط خدا می داند که این بار از این کاروان، چندنفرشان به کاروان شهدا ملحق می شوند! به ساعت نگاه می کنم. چهارو بیست دقیقه صبح است و ما هنوز از پادگان کربلا خارج نشده ایم. اندکی بعد ماشین ها راه می افتند. نماز صبح را در سوادکوه می خوانیم. تقریبا ساعت نه صبح به پادگان امام حسین تهران می رسیم. برای استراحت وارد آسایشگاه ها میشویم. ساعت یازده برای گرفتن لباس نظامی به صف شدیم و بعدش کلاس حفاظت و نماز و بعد برای صرف ناهار می رویم. بعد از چندساعتی استراحت حالا داخل ماشین هستیم و به سمت فرودگاه مهرآباد می رویم، پنج ساعتی در فرودگاه معطل شدیم. حوالی یک بامداد بود که سوار هواپیما شدیم. بیشتر بچه ها دارند قرآن می خوانند. هواپیما دارد دور می گیرد. موتورهایش به کار افتاده اند. سرعت هرلحظه بیشتر می شود. از زمین کنده می شویم. اما انگار هواپیما قوتی در بدن ندارد. هواپیما به سمت آسمان تهران اوج می گیرد؛ همه چیز زیر پای ما قرار دارد. هرلحظه، تهران کوچک و کوچکتر می شود. بهترین پسران و مردان این ملت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) راهی شده اند. بیست دقیقه ای از آغاز پروازمان می گذرد. اکثر بچه ها خوابیده اند. نمی دانم کدام یک از این ها به دعوت خدا لبیک خواهندگفت؛ اما مطمئن هستم که عده ای از این کاروان جزء شهدا خواهند بود. کل چراغ های هواپیما را خاموش کردند. فضا به شدت تاریک شده بود؛ در فکر و خیال بودم که خوابم برد. اما کمی بعد با ضربه ناگهانی بیدار شدم. صدای صلوات بچه ها را شنیدم. ساعت سه و ده دقیقه شب ۱۳۹۵/۱/۱۶ در فرودگاه دمشق فرود آمده بودیم. کمی بعد، از هواپیما پیاده شدیم و راهی حرم بانوی دمشق شدیم! @shahidmoshtaghi
«مُشْتٰاقُ‌اْلْحُسِینِ‌عَلَیهِ‌اْلْسَلامِ»
بانوى مجتهده امین اصفهانى(ره): بهترین جهاد حفظ پوشش زنان است. اگر زنان یک جامعه، که ارکان آن هستند
نقش حجاب در احیای فعالیت اجتماعی زنان: به رغم نگاه برخی که معتقدند حجاب مانع فعالیت اجتماعی زنان است، بعضی بر این باورند که وجود حجاب یک مرزبندی ایجاد می کند، تا در ورای مرزها، هرکدام از دوجنس بتوانند کار خود را به راحتی انجام دهند. اگر این مرز وجود نداشته باشد، عملا جلوی فعالیت های عادی و اجتماعی هم گرفته می شود؛ و زنان در این پهنه، هرگز قادر به تلاش در اجتماع نیستند. زنان نیز چون مردان دارای توانمندی های زیادی هستند. برخی از توانایی ها خاص خانم هاست. تنها حجاب است که این فرصت را به زنان می دهد تا بتوانند توانمندی های خودرا به رخ دیگران بکشند. اگر حجاب وجود نداشته باشد، زن ها جسم خودشان را به عنوان توانمندی مطرح می کنند؛ یعنی نان جسم خود را می خورند و این باعث می شود که جنس زن نتواند همچون یک فرد ارزشمند، توانایی های خود را به دیگران نشان دهد. علاوه بر آن، خانم هایی که حجاب را رها می کنند، به مرور زمان مانند دستی که خیلی کار سنگین با آن انجام دهند، خشن می شود و لطافتش را از دست می دهد. برخی از توانمندی های زن برگرفته از روح لطیف اوست که با از بین رفتن لطافت زن، این بعد از توانمندی وی نیز به هدر می رود. استاد شهید مطهری در کتاب مسئله حجاب خود می گوید: "آیا اگر زن، ساده و سنگین به دنبال کار خود برود، برای اجتماع بهتر است یا آن که برای یک بیرون رفتن چند ساعت پای آینه و میز توالت وقت خود را تلف کند و زمانی هم که بیرون رفت، تمام سعی اش این باشد که افکار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را که باید مظهر اراده و فعالیت و تصمیم اجتماع باشند، به موجوداتی چشم چران و بی اراده تبدیل کند؟ عجبا! به بهانه ی این که حجاب، نیمی از افراد اجتماع را فلج کرده است، با بی حجابی و بی بندوباری، تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند!" @shahidmoshtaghi
📚از امر الرصاص تا خانطومان از دویار آسمانی چه بگویم؟ هرچه بگویم کم گفته ام. مقاومت جانانه ای در خانه زرد داشت! می گفت:«اونقدر توی خونه زرد می جنگم تا اون جا قتلگاه من بشه.» شهید که وقتی اورا صدا می زدند، مثل باز شکاری خودش را به خانه زرد و هرجای دیگری می رساند. یادم هست که در ۹۵/۱/۳۱، وقتی به او گفتند: «به خونه زد برو و به سیدرضا طاهر دست بده و کمکش کن!» او طوری رفت که زودتر از سیدرضا وارد خانه شد! وقتی رسید، بی سیم زد و گفت:«به کی دست بدم؟ اینجا که کسی نیست!» و در ۹۵/۲/۱۶، سیدرضا طاهر زودتر از او وارد خانه زرد شده بود. وقتی سیدرضا تیر خورد، از طریق بی سیم گفت: «کسی داخل نیاد.» اما در همین لحظه، مشتاقی وارد خانه زرد شد و او هم تیر خورد. خودم صدای مشتاقی را از بی سیم شنیدم که می گفت: «بچه ها من تیر خوردم. اگر می تونید بیایید منو ببرید!» چند دقیقه بعد، بار دیگر بی سیم زد و گفت: «من دیگه دارم یا حسین(ع) می شم!» @shahidmoshtaghi
«مُشْتٰاقُ‌اْلْحُسِینِ‌عَلَیهِ‌اْلْسَلامِ»
#کتابخوانی 📚از امر الرصاص تا خانطومان از دویار آسمانی چه بگویم؟ هرچه بگویم کم گفته ام. #سیدرضا_طاهر
📚از ام الرصاص تا خانطومان اما قصه ی پر غصه و داستان دنباله دار صدای بسیاری از بچه ها که از بی سیم به گوش می رسد؛ صدای حسین مشتاقی: «مشتاقم! پشت خونه زرد هستم. یه نفر جواب بده!» عبدالله: «مشتاق_عبدالله» مشتاقی: «جانم! من دم در خونه زرد هستم.» عبدالله: «دور و بر خونه زرد وضعیت چه طوره؟» مشتاقی: «اطراف رو هنوز نگرفتیم. بهت می گم.» عبدالله: «کاملا مواظب باشید!» مشتاقی: «جایی که سالخورده شهید شده، یه تک تیرانداز داره بچه هارو می زنه!» عبدالله: «تو هم همپای اون، یه نفر رو بکار تا اون رو بزنه!» سیدرضا: «تقی_سیدرضا» تقی: «جانم!» سیدرضا: «سیدرضا هستم. تیر خوردم. بچه ها رو بفرستید توی خونه زرد!» تقی: «مشتاق_تقی» مشتاقی: «جانم! من توی خونه زردم. مشغول درگیری ام.» تقی: «ماشاالله! خدا قوت بده! سیدرضا رو بیارید عقب!» سیدرضا: «مشتاق_سیدرضا» مشتاقی: «سید، کجایی؟ جلو هستن! من تیر اندازی کنم؟» سیدرضا: «یکی از بچه ها هست. مشتاق، جلو نیا! دشمن هم هست.» در اینجا، شهیدمشتاقی این هشدار شهیدسیدرضا طاهر را نشنید یا به آن اهمیتی نداد. او برای کمک به همرزمش وارد خانه زرد شد که دشمن او را هدف قرار داد. پس از او دیگر کسی نتوانست برای کمک به آنها، وارد خانه شود و منطقه به طور کامل تحت تصرف دشمن درآمد. پیکر پاک این شهیدان، در خانه زرد خانطومان جاودانه شد. اما چند روز بعد با لطف و عنایت خداوند، پیکر هردو شهید در مبادله ی تکفیری ها با حزب الله لبنان، به وطن بازگشت. @shahidmoshtaghi
«مُشْتٰاقُ‌اْلْحُسِینِ‌عَلَیهِ‌اْلْسَلامِ»
#کتابخوانی 📚از ام الرصاص تا خانطومان اما قصه ی پر غصه و داستان دنباله دار صدای بسیاری از بچه ها که
📚از ام الرصاص تا خانطومان مشتاقی: «محمود_مشتاق» محمود: «بله!» مشتاقی: «خونه زردم. نیرو می خوام!» محمود: «مشتاق کجایی؟» مشتاقی: «تو خونه زردم. وضعیت خیلی بده! بیایید اینجا، تانک دشمن آمده بالا!» «تقی! صدا رو داشتی؟ ما خونه زرد رو گرفتیم.» رضا: «طاها_رضا» طاها: «بله!» رضا: «به کمکی بگو دست شون رو بگیره!» مشتاقی: «مشتاقم! توی خونه زردم. نیرو می خوام!» «الان بچه ها میان؟» رضا: «عبدالله! مشتاق توی خونه زرده! نیرو بفرستید! بچه ها توی خونه زرد مشکل دارند! درگیری خیلی سنگینه! نیروهای ما کمه!» مشتاقی: «محمود_مشتاق» محمود: «بله!» مشتاقی: «وضعیت سیدرضا خیلی بده! نیرو بفرست!» محمود: «می فرستم، چشم!» مشتاقی: «عبدالله_مشتاق» عبدالله: «مشتاق کجایی؟ سریع بگو؟» مشتاقی: «توی خونه زردم. بیا! حال مون خیلی بده! من تنهام.» (در این زمان، حسین مشتاقی هم تیر می خورد.) @shahidmoshtaghi
«مُشْتٰاقُ‌اْلْحُسِینِ‌عَلَیهِ‌اْلْسَلامِ»
#کتابخوانی 📚از ام الرصاص تا خانطومان #مکالمات_بی_سیم #لحظات_آسمانی_شدن مشتاقی: «محمود_مشتاق» محمود
📚از ام الرصاص تا خانطومان مشتاقی: «بچه ها من مشتاقم! خداحافظ!» عبدالله: «مشتاق جان صبر کن! بچه ها دارن میان.» مشتاقی: «عبدالله، وضعیت قرمزه!» «عبدالله! مشتاقم. توی خونه زردم. یا حسینم! عبدالله!» عبدالله: «محسن_عبدالله» محسن: «به گوشم!» عبدالله: «اگه صدای بچه هارو داری، سمت چپ خونه زرد رو بکوبید!» مشتاقی: «عبدالله! مشتاقم. تو رو خدا خودتونو برسونید!» عبدالله: « دارم میام!» مشتاقی: «مشتاقم! اون ها دارن ما رو می زنن! من زخمی ام! من دیگه دارم می رم! دارم یا حسین(ع) می شم!» @shahidmoshtaghi
📚معیارهای انتخاب اصلح/ علی شیرازی امام خمینی و انتخاب اصلح: 🔹من متواضعانه از شما می خواهم که حتی الامکان در انتخاب اشخاص، با هم موافقت نمایید و سرنوشت اسلام و کشور را به دست کسانی دهید که منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدم ندارند. 🔹مسئله این نیست که خوب، من دلم می خواهد یک وکیل داشته باشم، دلم می خواهد یک وزیر داشته باشم؛ خیر، قضیه این نیست، قضیه سپردن یک مملکتی است به دست یک کسی که اگر ناباب از کار درآید، صدمه به اسلام می زند، جمهوری اسلامی را از بین می برد. این یک مسئله ی حیاتی است برای شما، برای اسلام و مسلمین. آسان این را نگیرید که ما دخالت نمی کنیم؛ یک دسته بگویند: ما دخالت نمی کنیم، از باب اینکه امر سیاسی است، به ما چه! این امر سیاسی به همه مربوط است، به اسلام مربوط است، به حفظ اسلام مربوط است. 🔹آن هایی که در خانه های مجلل، راحت و بی درد آرمیده اند و فارغ از همه ی رنج ها و مصیبت های جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه های محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفته اند، نباید به مسئولیت های کلیدی تکیه کنند، که اگر به آنجا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند، و حاصل همه ی زحمات ملت ایران را بر باد دهند. 🔹امید است ملت مبارز متعهد، با مطالعه ی دقیق در سوابق اشخاص و گروه ها، آرا خود را به اشخاصی دهند که به خیرخواهی امت معروف و موصوف باشند. باید ملت شریف بدانند که انحراف از این امر مهم الهی، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسئولیت عظیم است. @shahidmoshtaghi
📚معیارهای انتخاب اصلح/ علی شیرازی امام خامنه ای و انتخاب اصلح: 🔹حضور در انتخابات باید آگاهانه و از روی تحقیق و با به دست آوردن حجت بین خود و خدا باشد. 🔹به مردم تفهیم کنید که همچنان که شرکت در انتخابات، یک تکلیف و وظیفه است، گزینش خوب و آگاهانه هم یک وظیفه است. البته ممکن است همه ی تلاش ها به نتیجه نرسد؛ اما انتخاب کنندگان تلاش نمایند برای این که گزینش درست بکنند؛ این، خیلی مهم است. 🔹مردم باید به فکر شناخت اصلح باشند؛ چون چیز کوچکی نیست. مسأله ی انتخابات، مسأله ی سپردن سرنوشت بخش عمده ی امکانات کشور به یک نفر و یک مجموعه است. سرنوشت مسائل اقتصادی، مسائل فرهنگی، روابط خارجی و مسائل گوناگون دیگر، تا حدود زیادی به این قضیه وابسته است. 🔹با چشمانی باز، کسانی را انتخاب کنید که در درجه ی اول، با ایمان باشند، و ضمن کاردانی و لیاقت، رای مردم را امانت بدانند و به اعتماد مردم، پاسخ صحیح بدهند. 🔹در نظام جمهوری اسلامی غیر از دانایی و کفایت سیاسی، کفایت اخلاقی و اعتقادی هم لازم است. 🔹آن کسی که اسلام را نمی پسندد و مقررات اسلامی را قبول نمی کند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزش های انقلابی اهانت می کند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جای اینکه به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان می دهد و آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفاده شخصی، این مسوولیت را می خواهد، او لایق و شایسته ی این کار نیست. 🔹اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسؤولیتی مشغول کار است، ولی آرمان های نظام جمهوری اسلامی را آن گونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است. @shahidmoshtaghi
نقش حجاب در احیای فعالیت اجتماعی زنان: به رغم نگاه برخی که معتقدند حجاب مانع فعالیت اجتماعی زنان است، بعضی بر این باورند که وجود حجاب یک مرزبندی ایجاد می کند، تا در ورای مرزها، هرکدام از دوجنس بتوانند کار خود را به راحتی انجام دهند. اگر این مرز وجود نداشته باشد، عملا جلوی فعالیت های عادی و اجتماعی هم گرفته می شود؛ و زنان در این پهنه، هرگز قادر به تلاش در اجتماع نیستند. زنان نیز چون مردان دارای توانمندی های زیادی هستند. برخی از توانایی ها خاص خانم هاست. تنها حجاب است که این فرصت را به زنان می دهد تا بتوانند توانمندی های خودرا به رخ دیگران بکشند. اگر حجاب وجود نداشته باشد، زن ها جسم خودشان را به عنوان توانمندی مطرح می کنند؛ یعنی نان جسم خود را می خورند و این باعث می شود که جنس زن نتواند همچون یک فرد ارزشمند، توانایی های خود را به دیگران نشان دهد. علاوه بر آن، خانم هایی که حجاب را رها می کنند، به مرور زمان مانند دستی که خیلی کار سنگین با آن انجام دهند، خشن می شود و لطافتش را از دست می دهد. برخی از توانمندی های زن برگرفته از روح لطیف اوست که با از بین رفتن لطافت زن، این بعد از توانمندی وی نیز به هدر می رود. @shahidmoshtaghi