کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
گمشده هور20
...سردار حاج علی هاشمی ....
نیروهایی که از سپاه حمیدیه با هم بودیم و بعد از آن در سوسنگرد در کنارم بودند متعهد، مسئول و زیرک بودند و قابلیت های مختلفی داشتند. هرچندگاهی هرکدامشان ساز خودش را میزد. آنها از تمام شهرها و با روحيات مختلف بودند اما وقتی کنار هم قرار می گرفتند ترکیب ممتازی می شدند که می شد به آن اعتماد کرد. در عین حال بومی هایی که در پاسگاه های حراست مرزی کار را با ما شروع کرده بودند، سبک و سیاق کار دستشان آمده بود و ما هم آنها را شناخته بودیم، از میان آنها افراد قابل اعتماد را برای قرارگاه گزینش کردیم. اسم قرارگاه هم نصرت شد تا نوید فتح و پیروزی بزرگی باشد. بچه ها که جمع شدند اصول اولیه حفاظت و رازداری را با آنان در میان گذاشتم، ولی راجع به کاری که قرار بود آنجا انجام شود چیزی نگفتم. حتی دوستان صمیمی که در قسمت های مختلف قرارگاه پخش شده بودند نیز از کار هم خبر نداشتند و هر کس سرش در کار خودش بود.
سیامک را که از حمیدیه با هم بودیم و هيكل تنومندی داشت و در کارهای عملیاتی توانمند بود، مسئول عملیات کردم. حمید رمضانی مسئول شناسایی و اطلاعات شد. حسن که از حمیدیه مادر بچه ها بود و پشتیبانی و تدارکات را بر عهده داشت، قرار شد پشتیبانی قرارگاه باشد. حاج عباس هم که از کمیته انقلاب با ما بود و سن و سالی از او گذشته بود و بزرگتر ما به حساب می آمد، جانشین قرارگاه شد. تمام توان خود را به کار بستم تا بهترین گزینه ها انتخاب شوند.
روی ماشین هایی که برای قرارگاه می آمدند، آرم جهاد زدیم تا کسی مشکوک نشود که کار اطلاعاتی در حال انجام است و بومی های منطقه و مردم تصور کنند که کارهای سازندگی انجام میشود. نیروهایی که قرار بود در شناسایی هور فعالیت کنند را به تهران فرستادیم تا یک دوره آموزش اطلاعات ببینند. وقتی برگشتند در قسمت برون و درون مرزی مشغول کار شدند. در ابتدای کار به دلیل اینکه بعضی اختلاف سلیقه ها مشکلی بین نیروهایی که از مسجد جزایری با حمید آمده بودند و نیروهای سوسنگرد ایجاد نکند، شمال هور را به حمید و نیروهایش و جنوب را هم به ناصری سپردم. ولی بعد از چهار ماه در عمل دیدیم دو واحد موازی نمی توانند با هم کار کنند، مشکل پیش می آید و باید بچه ها را یک کاسه کرد.
ادامه دارد.
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
🍃برگی از خاطرات شهدا🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
همسر شهید میثمی:
بعد از نماز صبح، زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خواند،
پرسیدم: مگر شهادت حضرت زهراست؟
گفت: نزدیکه! وقتی خواست برود، پسرم حسین (که کوچک بود) گریه کرد.
بردش بیرون، چیزی برایش خرید و آرامش کرد، گریه ام گرفت،
گفتم: تا کی ما باید این وضع را داشته باشیم؟
گفت: تا حالا صبر کرده ای، باز هم صبر کن، درست می شه!
حضرت زهرا سلام الله علیها را خیلی دوست داشت، روضه اش را هم دوست داشت، روضه او را که می خواندند، به سومین زهرا سلام الله علیها که می رسید، دیگر نمی توانست ادامه دهد.
ترکش که خورد و بردنش بیمارستان، زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام و در روز شهادت مادرش به شهادت رسید.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
هدایت شده از گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
گمشده هور 21
.... سردار حاج علی هاشمی ....
بچه های جزایری روحیات خاصی داشتند و هر کسی را بین خودشان راه نمی دادند. طول می کشید با کسی صمیمی شوند و او را بپذیرند، اما به لطف خدا وقتی وارد قرارگاه شدند به ما اعتماد کردند و من هم با لبخند و آغوش باز از آنها استقبال کردم. مراسمات خاصی داشتند که در مسجد خودشان برگزار می شد و تقید داشتند که حتما در آن شرکت کنند، مثل سینه زنی محرم، دعای کمیل و ختم شهدا، هنوز هم البته پابرجاست. سعی می کردم اگر فرصتی دست بدهد من هم بروم و در کنارشان بایستم و عزاداری کنم تا مرا از جنس خودشان بدانند و غریبی نکنند. از همین جا باب دوستی بین ما باز شد و اجازه ندادیم سایه ی سنگین فاصله بینمان حاکم شود.
در کنار تمام موانع و مشکلات کنار آمدن با طبیعت آرام و در عین حال رمزآلود هور کار آسانی نبود. زمانی که کنارش می ایستادیم و از دور به نیزارها و مرداب هایش چشم می دوختیم باورمان نمی شد که درونش آنقدر سنگین و غیر قابل تحمل باشد. زندگی کردن در این مرداب فقط برای بومی هایی که از ابتدا ساکن آن بودند قابل تحمل بود. روزها و شب هایش سخت میگذشت خصوصا برای نیروهای شناسایی که باید شب ها در دل مردابی می رفتند که بوی تعفنش تمام مشامشان را پر میکرد و هوای
شرجی اش سنگین و نفس گیر بود.
گاهی تمام تنشان يكدفعه به خارش و سوزش می افتاد و هر چه میگشتند دلیلش را پیدا نمی کردند، مدتی که گذشت فهمیدند اینجا پر است از حشره هایی که میگزند بی آن که دیده شوند. تازه در آن وضعیت که دائما باید مراقب دشمن می بودند تا سر و صدا به پا نشود، موش های بزرگی که تا به حال در عمرشان ندیده بودند، لاک پشت هایی که دو دندان نعل مانند دارند و گوشت خوار هستند و بومیها به آن نیش میگویند نیز دشمن جانشان می شدند. بگذریم از گاومیش ها و هزار نوع جانور دیگر که اینجا را پر کرده اند. عجيب اسرار آمیز است این هور و نیزارها. بعضى تهل هایش چنان ریشه ای دارند که نمی توانی از بینشان عبور کنی و بعضی متحرکند و روی آب شناور. نیروهای شناسایی اگر آنها را برای تشخیص مسیر نشانه گذاری کنند حتما سرگردان خواهند شد. بعضی وقت ها سرمای هور تا مغز استخوان را می سوزاند و بعضی وقتها آنقدر گرم و نفس گیر است که تحملش طاقت فرسا می شود. بچه ها وقتی از شناسایی بر می گشتند پوست بدنشان تکه تکه بلند می شد و باید آنها را تا گردن داخل آب میگذاشتیم تا دمای بدنشان پایین بیاید. خود هور عالمی بود که باید در سكوت با آن کنار می آمدیم.
ادامه دارد.
هدایت شده از 🔘رِسانـه دَمِشـق🔘
✨چله زیارت عاشورا هر روز به نیابت از #یک_شهید_مدافع_حرم (با اسم حسین) قرائت میشود .
🍃🌷 شهید بزرگوار
#حسین_امیدواری
#نگاه_شهید_روزیتون
#دعای_خیر_شهید_نصیبتون
#رسانه_دمشق
#روزشمار_محرم
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری
آه، آقای غریبم چقدر غم داری
تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات
باز هم روضهی نا خوانده به عالم داری
#هفده_روز_تا_محرم
#غم_ارباب_دلمو_دیوونه_کرده
#لبیک_یا_حسین
وداع فرزندان #شهید_محمد_آژند با پیکر پدر ؛ معراج شهدای تهران ...
برخیز پهلوان،
برخیز و بنگر کودکانت مردی شده اند در پیچ و خم روزگار😭
[Forwarded from سروش]:
https://sapp.ir/900404shahidmostafamousa
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
وداع فرزندان #شهید_محمد_آژند با پیکر پدر ؛ معراج شهدای تهران ... برخیز پهلوان، برخیز و بنگر کودکان
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
#شهید_محمد_آژند
سلام رفقا و دوستای عزیزم ، چند نکته ای برایتان به یادگار می نویسم :
#اول ؛ اینکه حلالم کنید تا اینکه اگر آبرویی در خانه ی اهل بیت علیهم السلام داشتم بتوانم دست در دست شما به تعالی انسانی برسم .
#دوم ؛ مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام و حریم ولایت فقیه امام خامنه ای (مد ظله) باشید و هرگز از این راه خارج نشوید که سعادت دنیا و آخرت شما در این راه است .
#سوم ؛ هیئت هفته ای یکبار فراموش نشود .
#چهارم ؛ نماز اول وقت هرگز فراموش نشود .
#پنجم ؛ احترام ویژه به پدر و مادر فراموش نشود .
#ششم ؛ نگذارید که نامحرمان و بی مروت ها به ناموس مردم و انقلاب و اسلام پشت کنند و توهین کنند .
#هفتم ؛ بزرگتر و پیر طریقت برای خودتان انتخاب کنید تا به سر منزل مقصود برسید .
#هشتم ؛ از علما و روحانیت جدا نشوید که انقلاب مدیون آنهاست .
#نهم ؛ بی ادبی هنر نیست پس از آن دوری کنید تا می توانید با ادب و خوشرو و پر حوصله باشید .
#دهم ؛ در هر زمینه ای توانایی بالایی دارید دست دیگر دوستانتان را بگیرید .
#یازدهم ؛ غیبت و دروغ را ترک کنید که تمام مشکلات جوان ها از این دو موضوع سر منشأ می گیرند .
#دوازدهم ؛ پرخاش و عصبانیت را از خود دور کنید.
#سیزدهم ؛ هیچگاه به دنبال ریاست و مسئولیت نباشید همیشه خادم و خدمتگزار مردم و رفقا باشید اما بدون مسئولیت و یا قبول ریاست .
#چهاردهم ؛ گوش به حرف بزرگترها کنید تا به سر منزل مقصود برسید .
#پانزدهم ؛ به خانواده شهدا حتماً سر بزنید که برکت زندگی مان هستند .
#شانزدهم ؛ تا می توانید از شبکه های مجازی، اینترنت، ماهواره دوری کنید که شما را از خدا و راه راست دور می کند و به تباهی می کشاند .
بچه ها حلالم کنید . از اینکه زحمتم به گردن شما عزیزان مانده مرا ببخشید .
اگر لایق بودم سلام همه ی شما را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و بی بی جان حضرت زینب (سلام الله علیها) و ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) می رسانم . وعده ی همه ی ما کنار حوض کوثر ... التماس دعا ..
دعاگویتان هستم . برادر کوچک خود را ببخشید .
#شهید_محمد_آژند 🌷
[Forwarded from سروش]:
https://sapp.ir/900404shahidmostafamousavi