ارزش طلبگی به این است که شما خود را برای کاری آماده میکنید که هیچ کاری جایگزین آن نیست. ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
پیامبر اکرم ص می فرمایند:* "کسی که راه علم آموزی را می پوید،خداوند او را در راهی به سوی بهشت پیش می برد."*
(اصول کافی ج۱ باب ثواب العلم و المتعلم)
🔶پذیرش سراسری حوزه علمیه فاطمه الزهرا س در سال تحصیلی ۴۰۰-۱۳۹۹ آغاز شد🔸
🔷مزایای تحصیل در حوزه علمیه خواهران:
♦️اعطای مدرک رسمی سطح۲(کارشناسی)
♦️بدون آزمون ورودی
♦️افزایش سن پذیرش تا ۴۰ سال با مدرک دیپلم
♦️افزایش شرط سنی برای دارندگان مدارک دانشگاهی
♦️امکان ادامه تحصیل در حوزه و دانشگاه
♦️بهره مندی از اساتید مجرب
♦️ جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره های زیر با ما تماس بگیرید
☎️ ۳۳۵۱۰۰۱۳
📞۰۹۱۰۹۱۵۰۹۷۸
جهت پیش ثبت نام، مشخصات خود را از طریق ایدی زیر در پیام رسان ایتا ارسال نمائید
@Hoze_F_Z
♦️ثبت نام به صورت حضوری امکان پذیر است.
🔸آدرس:کرج،فاز۴مهرشهر، بلوار خانزاده، چهارراه هنرستان، خیابان ۴۰۷ شرقی، حوزه علمیه فاطمه الزهراس
انتشار پیام صدقه جاری است
🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
❣﷽❣
📌 #امام_خمینی(ره) و #آزمون « #جذب»
🔅امام خمینی(ره) بر اساس رسالتے ڪه براے خود در استقرار نظام دینے قائل بود، اولین هدف خود را سرنگونے رژیم پهلوے مے دانست اما همین هدف اولیه از نظر بسیارے دیگر ناممڪن بود و یا لااقل بدون «جذب دیگران» ناممڪن به نظر مے رسید
🌐بسیارے از اطرافیان امام و اسم و رسم داران مبارزه با رژیم، وقتے قدرت سازمان_مجاهدین خلق و نفوذ ظاهرے آنان در میان مردم را مے دیدند، عاجزانه از امام درخواست مے ڪردند تا مجاهدین را تایید ڪرده و به اصطلاح جذب نماید چون چاره اے جز جذب ایشان نیست
🔻اما خمینے ڪبیر به هیچ وجه حاضر نشد حتے نیم خط و یک قدم براے مجاهدین بردارد. برخے ها وجوهات را به آنها مے دادند و برخے ها مے گفتند اگر بین مجاهدین و خمینے گرفتار شوند، مجاهدین را انتخاب میڪنند اما امام تنها «وظیفه» را انتخاب ڪرد
🔰 در ماجراے دڪتر شریعتے نیز همین اتفاق رخ داد. سینه چاڪان شریعتے بسیار زیاد بودند و اصرار داشتند ڪه امام در ارتحال وے لااقل یک بیانیه تمجید آمیزے صادر ڪند. حتے به امام گفتند دانشجویان بشدت متاثر از شریعتے هستند و اگر از شریعتے تمجید نڪند قطعا محبوبیتش فرو میریزد اما امام حتے یک واژه «مرحوم» را هم براے شریعتے استفاده نڪرد و این بار هم «وظیفه» را انتخاب ڪرد
⛔️امام حتے به دشمن دشمن خود نیز اعتماد نڪرد. وقتے نزدیڪان تیمور بختیار ڪه رسما علیه شاه قیام ڪرده بود و در عراق تشڪیلاتے به هم زده بود، سراغ امام آمدند، ایشان هیچ موضع یا اقدامے در تایید و همڪارے با ایشان انجام نداد. برخورد امام با سیدمحمد شیرازے ڪه به مراتب معتدل تر از افراد بعدے این جریان بود چگونه بود؟ ماجراے موسے آصفهانے نوه آسد ابوالحسن اصفهانے و ماجراے حجتیه اے ها بماند...
❄️سیره رهبر انقلاب را هم مے توان در مواجهه با جریان شیرازے و حتے جریانات به ظاهر معتدل ترے مانند #نشست_اساتید مشاهده نمود. رهبر انقلاب در سال 1389 پس از درخواست هاے مڪرر سران نشست اساتید براے دیدار با ایشان فرمودند من با ایشان به نام این نشست دیدار نمیڪنم یعنے این تابلو را به رسمیت نشناخت✅
🔆امروز ما را چه شده است ڪه بنام «جذب» عناصر معلوم الحال را به محافل خودے دعوت میڪنیم و ضمن مشروعیت سازے براے آنان، منتقدین را با تندترین ادبیات مے نوازیم؟ مگر نخوانده ایم ڪه در نجف وقتے شبنامه هایے علیه امام توزیع شده ڪه اطرافیان امام را برآشفت و خواهان پاسخ قاطع امام به این شبهات شدند امام فرمود دیگر وقت دفاع از خود نیست به داد اسلام برسید...
🎙 براے برداشت صحیح از فرمایش رهبر انقلاب در زمینه «جذب» باید همه فرمایشات و سیره ایشان را در نظر گرفت. ایشان درباره سوء استفاده از جذب مے فرماید: بنده معتقد به جذب حدّاڪثریام، البتّه با روشهاے خودش، نه اینڪه حالا هر ڪارے بڪنیم بهعنوان جذب حدّاڪثری.۱۳۹۵/۰۹/۰۳
❇️ رهبر معظم انقلاب، دو هفته پیش از ماه محرم در جلسه اے به مداحان عزیز توصیه فرمودند ڪه مسائل اصلے ڪشورمانند خانواده و مشڪلات فرهنگے را در راس گفتمان سازے هاے خود قرار دهند. امرے ڪه برخے از مداحان انقلابے به آن عمل ڪردند اما در اشعار بقیه، نه خبرے از مشڪلات فرهنگے بود و نه حمایت از تولید ملے و مساله خانواده و گام دوم انقلاب و..
سخن این نیست ڪه «هرڪه با مانیست دشمن ماست» نه! سخن اینست ڪه امام خمینے داغ یک عڪس مشترک با منافقین را بر دلشان گذاشت و هرگز آنان را نپذیرفت. چاره ڪار تنها در بازگشت به سیره امام و رهبرے و چارچوب هاے مشخص جاذبه و دافعه در اسلام است و الا نمے شود «هر ڪارے بڪنیم بهعنوان جذب حدّاڪثری»
خط را گم نڪنیم
🌤أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج🌤
@shahidmostafamousavi
⭕️اندیشکدههای غربی ۳۰ سال از رهبر انقلاب فاصله دارند
🔹مقام معظم رهبری از مدتها قبل موضوع افول آمریکا را تبدیل به یک گفتمان مطرح در عرصه بینالمللی تبدیل کرد، اما اکنون شخصیتها و اندیشکدههای غربی که شاهد فروریختن ستونهای قدرت کاخ سفید هستند به بیان و اعتراف افول آمریکا روی آوردهاند.
🔹گزارههای خبری: 1- مقام معظم رهبری در پنجم مردادماه سال ۷۹ در مورد افول آمریکا فرمودند: «نفوذ امریکا رو به افول است. بعد از دوران جنگ سرد، بعد از افول و انحلال شوروی، آنها ادّعا کردند که ما باید رئیس امپراتوری بزرگ دنیا باشیم؛ اما دنیا حتّی بهعنوان یک ابرقدرت نافذ الکلمه هم دیگر از آنها حرفشنوی ندارد.» ایشان در سال ۱۳۷۰ نیز فرموده بودند؛ «قدرت استكبارى امريكا هم از بين خواهد رفت، او هم متلاشى خواهد شد، اين قدرت جهنمى ماندنى نيست.» 2- «جان میرشایمر»، اندیشمند برجسته روابط بینالملل آمریکایی در آخرین مقاله خود در روزهای اخیر با نام «ملزم به افول؛ ظهور و افول نظم بینالمللی لیبرال» به تضعیف نظم لیبرال تحت هدایت آمریکا پرداخته و نوشته است: «با پایان جنگ سرد، یک دوره از تاریخ سیاست جهانی به پایان رسیده و دوره جدیدی در روابط بینالملل آغاز شده است؛ در این دوره، با ناکامیهای پیدرپی قدرتهای بزرگ بهویژه ایالاتمتحده مواجه هستیم.» 3- «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز معتقد است: «افول امریکا الآن پیش روی چشم ما در حال وقوع است.» 4- «ریچارد هاس» رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا نیز میگوید: «یکی از مشخصههای بحران کنونی، نبود نقش رهبری جهانی آمریکا است. آمریکا نتوانست دنیا را در تقلا برای مقابله با خود ویروس یا تأثیرات اقتصادی آن با هم همراه کند. حتی آمریکا نتوانست در نوع رسیدگی به این مشکل در داخل کشور خود بهعنوان الگویی برای جهان خود را نشان دهد. دنیای بعدازاین بحران، دنیایی است که آمریکا کمتر در آن سلطه دارد.»
🔹نکته راهبردی: جهان تقریباً سه دهه از پیشبینی رهبر معظم انقلاب عقب است. اگر مسئولان جمهوری اسلامی از همان روزها برای چنین روزی آماده میشدند، اکنون اقتصاد ما در یک وضعیت مناسبتری بود و در همراهی این اقتصاد قوی با نیروهای نظامی قدرتمند میتوانستیم عرضاندام جدیتری در عرصههای اقتصادی و صنعتی منطقهای و بینالمللی داشته باشیم.
✅کانال
@shahidaghseyedmostafamousavi
🌷#دعـابه_جهـت_رفـع_عـذاب_قبـر🌷
❤️ رسول خدا(ص) فرمودند:
☝️هر که هر روز ده بار این دعا را بخواند ،
چهار هزار گناه کبیرۀ او را خدا بیامرزد
و او را از سکرات موت و قبر و صد هزار هول قیامت برهاند
و از شرّ شیطان و لشکرهای او محفوظ گردد
و قرضش ادا شود و غمش زایل گردد.
🌹🍂 اَعدَدتُ لِکُلِّ هَولٍ لا اِلهَ الّا اللهُ وَ لِکُلِّ هَمٍّ و غَمٍّ ماشاءاللهُ وَ لِکُلِّ رَخاءٍ الشُّکرُ لِلّه وَ لِکُلِّ اَعجوبَةٍ سُبحانَ اللهِ وَ لِکُلِّ ذَنبٍ اَستَغفِرُ اللهَ وَ لِکُلِّ مُصیبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعونَ وَ لِکُلِّ ضیقٍ حَسبیَ اللهُ وَ لِکُلِّ قَضاءٍ وَ قَدَرٍ تَوَکَّلتُ عَلَی اللهِ وَ لِکُلِّ عَدُوٍّ اِعتَصَمتُ بِاللهِ وَ لِکُلِّ طاعَةٍ وَ مَعصیَةٍ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ. 🍂🌹
📚کلیدهای غیبی،صفحه ۲۸۵
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#داستان_شب از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست
✍رمان فنجانی چای با خدا
#قسمت_۵۶
❤️موبایل وتلفن خونه ات از طریق اون حسام عوضیو رفقاش کنترل میشه..تو فردا مرخص میشی.. این گوشی رو یه جای مناسب قایم کن تا وقتی رفتی خونه بتونم باهات تماس بگیرم.. فقط مراقب باش که کسی از جریان بویی نبره.. بخصوص اون سگه نگهبانت.. دانیال واسه دیدنت لحظه شماری میکنه.. فعلا بای)
اینجا چه خبر بود؟ صوفی چه میگفت؟؟ او و دانیال در ایران چه میکردند؟؟ منظورش از اینکه همه چیز با دیده ها
ی او و شنیده های من فرق دارد، چیست؟؟
فردای آن شب از بیمارستان مرخص شدم. و گوشیِ مخفی شده در زیر تشک را با خود به خانه بردم. تمام روز را منتظر تماسِ صوفی بودم اما خبری نشد..
نگران بودم .چه چیزی انتظارم را میکشید.تازه به حسام و صبوری هایش عادت کرده بودم اما حرفهایِ تلگرافی صوفی نفرتِ دوباره را در وجودم زنده کرد.
بعد از یک روز گوشی روشن شد. صوفی بود:( سارا تو باید از اون خونه فرار کنی.. در واقع حسام با نگهداشتن تو میخواد دانیال رو گیر بندازه.. اون خونه به طور کامل تحتِ نظره..)
ابهام داشت دیوانه ام میکرد:( من میخوام با دانیال حرف بزنم.. اون کجاست؟؟)
با عجله جواب داد:( نمیشه.. من با تلفن عمومی باهات تماس میگیرم تا ردمونو نزنن، اون نمیتونه فعلا از مخفیگاش بیاد بیرون..سارا..تو باید از اونجا خارج شی، البته طبق نقشه ی ما)
نقشه؟؟ چه نقشه ایی؟؟
حسام خوب بود،یعنی باید به صوفی اعتماد میکردم؟؟ اسم دانیال که درمیان باشد، به خدا هم اعتماد میکنم.
ترس، همزادهِ آن روزهایم شده بود و سپری شدنِ ثانیه ایی بدون اضطراب نوعی هنجار شکنی محسوب میشد.
دو تماسش بیشتر از یک دقیقه طول نکشید و تقریبا فقط خودش حرف زد.
دو روز بعد دوباره تماس گرفت تا نقشه ی فرار را بگوید. اما سوالی تمامِ آن مدت مانندِ خوره به جانم افتاده بود.
به تندی شروع به گفتن اسلوبِ نقشه اش کرد. به میان حرفش پریدم:(چرا باید بهت اعتماد کنم؟ از کجا معلوم که همه ی حرفات دروغ نباشه و نخوای انتقامِ همه ی بلاهایی رو که دانیال سرت آورده از من بگیری ؟ حسام تا اینجاش که بد نبوده.. )
لحنش آرام اما عصبی بود:( سارا، الان وقتِ این حرفا نیست..حسام بازیگر قهاریه.. اصلا داعش یعنی دروغ گفتن عین واقعیت.. اگه قرار بود بلایی سرت بیارم، اینکارو تو اون کافه، وسط آلمان میکردم نه اینکه این همه راه به خاطرش تا ایران بیام.)
دیگر نمیدانستم چه چیز درست است:( شاید درست بگی.. شایدم نه..) تماس را قطع کرد، بدون خداحافظی… حکمِ ذره ایی را داشتم که معلق میانِ زمین و آسمان، دست و پا میزد.. صوفی و حسام هر دو دشمن به حساب میآمدند.. حسامی که برادرم را قربانی خدایش کرد و صوفی که نویدِ انتقام از دانیال را مهر کرد بر پیشانیِ دلم.. به کدامشان باید اعتماد میکردم؟؟ حسام یا صوفی..؟؟
شرایط جسمی خوبی نداشتم. گاهی تمام تنم پر میشد از بی وزنی و گاهی چسبیده به زمین از فرط سنگینی ناله میکرد. و در این میان فقط صدای حسام بود و عطرِ چایِ ایرانی…
آرام به سمت اتاق مادر رفتم. درش نیمه باز بود. نگاهش کردم. پس چرا حرف نمیزد؟ من به طمعِ سلامتی اش پا به این کشور گذاشته بودم، کشوری که یک دنیا تفاوت داشت با آنچه که در موردش فکر میکردم. فکری که برشورهای سازمانیِ پدر و تبلیغات غرب برایم ساخته بود. اما باز هم میترسیدم.. زخم خورده حتی از سایه ی خودش هم وحشت دارد..
مادر تسبیح به دست روی تختش به خواب رفته بود.. چرا حتی یکبار هم در بیمارستان به ملاقاتم نیامد؟ مگر ایران آرزویِ دیرینه اش نبود؟ پس چرا زبان باز نمیکرد؟!
صدای در آمد و یا الله گوییِ بلند حسام. پروین را صدا میزد، با دستانی پر از خرید.. بی حرکت نگاهش میکردم و او متوجه من نبود.. او یکی از حل نشده ترین معماهایِ زندگیم بود. فردی که مسلمانیش نه شبیه به داعشی ها بود و نه شبیه به عثمان.. در ظرفِ اطلاعاتیم در موردِ افراد داعش کلامی جز خشونت، خونخواری، شهوت و هرزگی پیدا نمیشد و حسام درست نقطه ی مقابلش را نشانم میداد، مهربانی، صبر، جذبه، حیا و حسی عجیب از خدایی که تمام عمر از زندگیم حذفش کردم. صوفی از مهارتش در بازیگری میگفت، اما مگر میشد که این همه حسِ ملس را بازی کرد؟ نمیدانم.. شاید اصلا دانیال را هم همینطور خام کرده بود..
اسلام ِعثمان هم زمین تا آسمان با این جوان متفاوت بود. عثمان برای القایِ حس امنیت هر کاری که از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد.از گرفتن دستهایم تا نوازش..اما حسام هنوز حتی فرصتِ شناسایی رنگِ چشمانش را هم به من داده ومن آرام بودم، به لطفِ سر به زیری و نسیمِ خنکِ صدایش… بعد کمی خوش و بش با پروین، جا نمازی کوچک از جیبش در آورد و به نماز ایستاد!
ادامه دارد....
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس