✨بسم الله النور✨
🥀به مناسبت شهادت #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود:
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
همسنگران گرامی :
▪️به مناسبت فرا رسیدن #سالگردشهادت شهید محمدرضا دهقان امیری ،روز #چهارشنبه ۲۱ آبان در کانال های رسمی شهیددهقان مراسم سالگرد به صورت #مجازی برگزار خواهد شد.
📌لازم به ذکر است مادر بزرگوار شهید به همین مناسبت به تعدادی از سوالات شما درباره شهید دهقان پاسخ خواهند داد.
🕐زمان مراسم:
روز ۲۱ آبان ساعت ۲۰ الی ۲۱:۳۰
🔹مراسم به صورت مجازی در کانال های رسمی شهید برگزار میگردد.
▪️از همه شما همسنگران خواهشمندیم در نشر این پست ما را یاری کنید.
#شهیدمحمدرضادهقان
#سالگردشهادت
#نشرحداکثری
#فروارد_واجب
🔹لینک کانال های رسمی شهید دهقان در پیام رسان های تلگرام، ایتاو سروش:👇
🆔 @shahid_dehghan
#معجــزه_مــادر
🔰مےگفــت : *غواص هــا مظلــوم #شهیــد می شــوند.
سنگر غواصـی هیچ چیـز جز آب نیسـت وقتے تـیر مےخـوره بایــد دندوناشــو روے هــم فشــار بده تا ناله هــم نکنه...😔
نه مے تونــه پنــاه بگــیره، نه می تونه دفاع کـنه، نه می تونه فرار ڪنه..
🔰دم بالاییــش توی تاریڪے از آب بیرون زده بود.آروم گــفتم "امیر، کوسه!😨
گفت" هیـس دارم می بینمــش" دیــدم داره ذکر مے گه.
ڪوســه دورمون چرخــید...😱
اشهدم رو خونــدم...😔
صـداش هیــچ وقـت یادم نمی ره : یا مادر یا #فاطـمه_زهـــرا خــودت ڪمکمــون کن*.😨
نمیشد دســت به اسلحه ببــریم. آخه اگه صدایـی ازمون در می اومــد با تیر عراقــیا سوراخ می شــدیم.
کوسه نزدیک شد...
دوباره صــدا زد: #یامــادر یا فاطمه زهــــــرا....
کوسـه از مــا دور شد و رفت. 😳
امیر توی آب گریه اش گرفـــت. 😭
پاش به خاک که رسید هوایے شده بود.
توے این مدت اگه اســم حضــرت زهرا رو می شنید گریه میکرد.
#شهید محمــد (امیر)فرهادیان فر
#شهـدای_فارس
#سالگـردشــهادت
@shahidmostafamousavi
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
تو میایی و میبینم شهیدان بازمی گردند
وَ آوینی روایت می کندفتح نهایی را
تو میایی ومردم با نگاهت اُنس می گیرند
خدا آن روز معنا می کندمردم گرایی را
به نام خدا، صبحتون زیبا، یاد کنیم از شهدا🌹
🌷عکس از آلبوم معلم شهید عیسی مهدی نسب سماکوش #سالگردشهادت
(نفراول سمت چپ)
از شهدای عملیات رمضان و از شهدای روستای شهیدپرور آغوزبن بابل که در تاریخ 1361/5/7 در منطقه عملیاتی رمضان ، شلمچه به فیض شهادت نائل شدند. روحش شاد و یاد و نامشان گرامی باد❤️
🌷شهید عیسی مهدی نسب :
🌺ما می رویم تا چهره عبوس و زشت جلاد زمان را با خاک یکسان و سیمای واقعی تاریخ اسلام را که در زیر پرده استعمارگران بود به درآوریم.
ما می رویم تا با خون خود اهداف مقدس لاله های سرخ شهدای صدر اسلام ... تا جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران عزیز را به جوشش درآوریم.
ما می رویم تا منافقین از خدا بیخبر را از ریشه قلع و قمع نماییم.
جمعه 7 مرداد 1401 .
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات🌷
🌹شادی روح شهدا «صلوات»🌹
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
@shahidmostafamousavi
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
#شهید_احمد_علی_نیری(1)
#سالگردشهادت
💥شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد... دکتر محسن نوری دوست و همراز شهید احمد علی نیری می گوید :👇
🔸 یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.
🔹نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!
🔸بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم.
من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.
🔸یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:
«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به
بعد برای خدا گریه میکنم... حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم:
«یاالله یا الله…»
🔹به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند...
من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: 👈 از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد!
احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت:
تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن...
#شهید_احمد_علی_نیری (2)👇
🍂🍃پرواز به سبک شهدا🍂🍃👇
👈آیت الله حق شناس👳، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی👼 داشتند بین دونماز، سخنرانیشان 🗣را به این شهید بزرگوار🌹 اختصاص داده و با آهی😞 از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:👌
🌺“این شهید را دیشب🌚 در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است💥. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.😰😰
🔥رفقا! آیت الله بروجردی 👳حساب و کتاب داشتند👁 اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"😳
سپس در همان شب 🌑ایشان به همراه چند نفر👨👨👦👦 از دوستان به سمت منزل احمدآقا 🏡که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله 🕌در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند. در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش🌷 اظهار داشتند: "من یک نیمه شب🌑 زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.🕌 به جز بنده وخادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت🗝🔑 به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی🙇 در حال سجده است. اما نه روی زمین ! بلکه بین زمین وآسمان🌏 مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...."🌺🌼
#شهید_احمد_نیری(3)👇
💥تشرف_به_محضر_امام_زمان
🍃یک بار با احمد آقا و بچّه های مسجد رفتیم زیارت قم و جمکران. در مسجد جمکران پس از اقامهی نماز به سمت اتوبوس برگشتیم. راننده گفت: اگر میخواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و…، یک ساعت وقت دارید. ما هم رفتیم سمت مغازه ها، که یک دفعه دیدم احمد آقا رفت سمت بیابان . من و رفیقم دنبالش راه افتادیم. یک دفعه احمد آقا برگشت و گفت:
چرا دنبال من می آیید!؟
☘جا خوردیم. گفتیم: شما پشت سرت رو می بینی؟ چطور متوجّه شدی؟ احمد آقا گفت: کار خوبی نکر
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
به نام خدا ، روزتون زیبا یاد کنیم از شهدا🌹
🌷عکس از آلبوم شهید علی اصغر(رحمان ) رمضان نتاج مقری #سالگردشهادت ( نشسته نفر اول از راست )
از شهدای روستای مقری کلا و از شهدای مظلوم عملیات رمضان که در تاریخ 1361/4/30 در منطقه عملیاتی رمضان ، شلمچه به فیض شهادت نائل شد. روحشان شاد و یاد و نامش گرامی باد ❤️
🌹یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات رمضان گرامی باد 🌹
جمعه 30 تیر 1402 .
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات🌺
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
🌷🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
شما در بند جان و تن نبوديد
كه خود را با شهادت آزموديد
علي گونه از اينجا پر كشيديد
و در آغوش حق خوش آرمیدید🌷
به نام خدا ، صبحتون زیبا ، یاد کنیم از شهدا🌹
🌷عکس از آلبوم شهید محمدکاظم نوری #سالگردشهادت (سمت راست )
که در سحرگاه عید قربان سال 1362/6/27 توسط مزدوران داخلی کوموله و دمکرات کردستان ، سردشت به درجه رفیع شهادت نائل شد .
روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد❤️
دوشنبه 27 شهریور 1402 .
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات