🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
#قسمت_هفتاد_و_یکم
♦....اماهادی كارهاي خير ماندگاري از خود به يادگار مي گذارد.
🔗زماني كه هادي شهيد شد، چندنفراز طلبه ها آمدند و خاطرات خود را ازهادي بيان كردند.
🌟يكي مي گفت: اين عبايي را كه دارم هادي برايم خريد، ديگري به نعلين خود اشاره كرد.
📌يكي ديگر از آنها از لوله كشي آب خانه اش مي گفت و...
🔆هادي براي تأمين هزينه ي اين كارها در نجف كار مي كرد.
🔘اين اواخر كاري كرده بود كه مسئولان گروه هاي نظامي مردمي(حشدالشعبي) حسابي به او اطمينان داشتند.
🌀هميشه پول در اختيار اومي گذاشتند تا براي كارهاي فرهنگي كه درنظر دارد هزينه كند.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
️❣❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگرشهدا.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷
#مدافع_عشـــــق
#قسمت_هفتاد_و_یکم
❤️#هوالعشــــــق
سمتم می آید، پارچ را از دستم میگیرد وزل میزند به صورتم!!این اولین باراست که اینقدر راحت نگاهم میکند.
_راستش...اولن حلال کنید من قایمکی شماره شمارو ظهرامروز از گوشی فاطمه پیدا کردم...دومن فکر کردم شایدبهتره اول به شما بگم!...شاید خود علی راصی تر باشه...
اسمت را که میگوید دستهایم میلرزد.
خیره به لبهایش منتظر میمانم
_من خودم نمیدونم چجوری به مامان یا بابابگم...حس کردم همسر از همه نزدیک تره...
طاقتم تمام میشود
_میشه سریع بگید...
سرش را پایین می اندازد.با انگشتان دستش بازی میکند...یکلحظه نگاهم میکند..."خدایا چرا گریه میکنه.."
لبهایش بهم میخورد!...چند جمله را بهم قطار میکندکه فقط همین را میشنوم
_....امروز...#خبرررسید#علی...#شهید...
و کلمه آخرش را خودم میگویم
_شد!
تمام بدنم یخ میزند.سرم گیج و مقابل چشمهایم سیاهی میرود. برای حفظ تعادل به کابینت ها تکیه میدهم. احساس میکنم میکنم چیزی در وجودم مرد!
نگاه آخرت!...جمله ی بی جوابت...
پاهایم تاب نمی آورد. روی زمین میفتم...میخندم و بعد مثل دیوانه ها خیره میشوم به نقطه ای دور... و دوباره میخندم...چیزی نمیفهمم....
"دروغ میگه!!...تو برمیگردی!!...مگه من چند وقت....چند وقت...تورو داشتمت..."
گفته بودی منتظر یک خبر باشم...
زیر لب باعجز میگویم
_خیلی بدی...خیلی!
فضای سنگین و صدای گریه های بلندخواهرها و مادرت...
ونوای جگرسوزی که مدام در قلبم میپیچد!..
+این گل را به رسم هدیه
تقدیم نگاهت کردیم
حاشا اینکه از راه تو
حتی لحظه ای برگردیم...
#یا زینب...
✍ ادامه دارد ...
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگرشهدا.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#مدافع_عشـــــق
#قسمت_هفتاد_و_یکم
❤️#هوالعشــــــق
سمتم می آید، پارچ را از دستم میگیرد وزل میزند به صورتم!!این اولین باراست که اینقدر راحت نگاهم میکند.
_راستش...اولن حلال کنید من قایمکی شماره شمارو ظهرامروز از گوشی فاطمه پیدا کردم...دومن فکر کردم شایدبهتره اول به شما بگم!...شاید خود علی راصی تر باشه...
اسمت را که میگوید دستهایم میلرزد.
خیره به لبهایش منتظر میمانم
_من خودم نمیدونم چجوری به مامان یا بابابگم...حس کردم همسر از همه نزدیک تره...
طاقتم تمام میشود
_میشه سریع بگید...
سرش را پایین می اندازد.با انگشتان دستش بازی میکند...یکلحظه نگاهم میکند..."خدایا چرا گریه میکنه.."
لبهایش بهم میخورد!...چند جمله را بهم قطار میکندکه فقط همین را میشنوم
_....امروز...#خبرررسید#علی...#شهید...
و کلمه آخرش را خودم میگویم
_شد!
تمام بدنم یخ میزند.سرم گیج و مقابل چشمهایم سیاهی میرود. برای حفظ تعادل به کابینت ها تکیه میدهم. احساس میکنم میکنم چیزی در وجودم مرد!
نگاه آخرت!...جمله ی بی جوابت...
پاهایم تاب نمی آورد. روی زمین میفتم...میخندم و بعد مثل دیوانه ها خیره میشوم به نقطه ای دور... و دوباره میخندم...چیزی نمیفهمم....
"دروغ میگه!!...تو برمیگردی!!...مگه من چند وقت....چند وقت...تورو داشتمت..."
گفته بودی منتظر یک خبر باشم...
زیر لب باعجز میگویم
_خیلی بدی...خیلی!
فضای سنگین و صدای گریه های بلندخواهرها و مادرت...
ونوای جگرسوزی که مدام در قلبم میپیچد!..
+این گل را به رسم هدیه
تقدیم نگاهت کردیم
حاشا اینکه از راه تو
حتی لحظه ای برگردیم...
#یا زینب...
✍ ادامه دارد ...
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگرشهدا.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
#قسمت_هفتاد_و_یکم
♦....اماهادی كارهاي خير ماندگاري از خود به يادگار مي گذارد.
🔗زماني كه هادي شهيد شد، چندنفراز طلبه ها آمدند و خاطرات خود را ازهادي بيان كردند.
🌟يكي مي گفت: اين عبايي را كه دارم هادي برايم خريد، ديگري به نعلين خود اشاره كرد.
📌يكي ديگر از آنها از لوله كشي آب خانه اش مي گفت و...
🔆هادي براي تأمين هزينه ي اين كارها در نجف كار مي كرد.
🔘اين اواخر كاري كرده بود كه مسئولان گروه هاي نظامي مردمي(حشدالشعبي) حسابي به او اطمينان داشتند.
🌀هميشه پول در اختيار اومي گذاشتند تا براي كارهاي فرهنگي كه درنظر دارد هزينه كند.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
️❣❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
کانالهای ایتا
http://eitaa.com/shahidmostafamousavi
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس.شهدا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷