کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
#به_یاد_حاج_احمد
مجتبی عسکری؛ جانشین وقت واحد بهداری رزمی #لشکر_۲۷ ؛ ضمن بازروایی خود از دوران دفاع مقدّس ، اشارات زیبایی به ماجرای مکانیابی همّت جهت انتقال #لشکر۲۷ از #دوکوهه به غرب داشته است. او میگوید:👇
«... به دستور #همت، در دوکوهه یکسری کلاسهای آموزشی رزمی برای تربیت کادرهای گردانی تشکیل شده بود و حالوهوای یک پادگان آموزشی بر دوکوهه حاکم بود. یک روز صبح، برای انجام کاری عازم ستاد لشکر شدم. همان جلوی درگاه ورودی ساختمان ستاد،ناغافل با حاجی مواجه شدیم. تروتمیز بود و مرتب، با پیراهن خاکی کرهای و شلوار استتاری کهنهی دوخت وطن به تن، موهای سروریش به تازگی از زیر دست سلمانی درآمده و لبخندی که دیدنش، روح تو را جلا میداد.در سلام به من پیشدستی کرد و گفت: بهبه؛ برادر عسکری، کجا با این عجله؟ گفتم: مخلصیم، با بچّههای ستاد کار داشتم. گفت: از اسفند پارسال که به لشکر آمدی، مجال نشد با هم بنشینیم دو کلام اختلاط کنیم. الآن این کاری که داری، فوریفوتی است یا بعداً هم میتوانی به آن برسی؟ از خداخواسته گفتم: مطلب مهمی نبود، در خدمتیم.گفت: پس با من بیا.ماشین خاکیرنگ تویوتا لندکروزِر استیشن فرماندهی، همان بغل ستاد پارک بود و راننده داشت شیشهها را پاک میکرد، حاجی به او گفت: صد بار به تو گفتم شیشههایش را برق نینداز😕، داریم میزنیم به بیابان، هم زحمتت هدر میرود، هم اگر سمت خط برویم، با انعکاس نور خورشید روی شیشهها، این ماشین را دیدهبانهای دشمن از شش فرسخی میبینند و به طرفش گلوله خمپاره روانه میکنند! زودتر آتیش کن برویم، که خیلی کار داریم. راننده - که اسمش یادم رفته - خندید😁 و جلدی پرید پشت رُل و استارت زد. آمدم درِ طرفِ شاگرد را برای حاجی باز کنم که آن را بست، مچ دستم را گرفت دنبال خودش کشید. در عقب را باز کرد و با هم سوار شدیم. از دروازه دژبانی پادگان که بیرون میزدیم، به راننده گفت: برو سمت پلدختر. بعد هم؛ همانطور که شانهبهشانهی همدیگر نشسته بودیم، سرش را به صورتم نزدیک کرد و با صدایی زیرتر از حد معمول و لحنی خودمانی گفت: خب؛ برادر مجتبی، من اوصاف تو را از #حاجاحمد و چراغی و ممقانی زیاد شنیده بودم. با آنکه میدانستی ما در بهداری لشکر چقدر به کادرهای قوی و با سابقه احتیاج داریم، باز برای آمدن از مریوان به لشکر ، یک سال دست به دست کردی؟! گفتم: نه به خدا؛ وقتی قرار شد بچّهها برای تشکیل تیپ از مریوان به جنوب بروند، این #حاج_احمد بود که ممقانی را انتخاب کرد و به من هم تکلیف شرعی کرد بالای سر تشکیلات بهداری در مریوان بمانم. او به من ولایت داشت، نمیتوانستم خلاف امرش رفتار کنم.☝️
حاجی با شنیدن اسم #حاجاحمد، یک آه سردی کشید و گفت: هنوز هم معتقدم اگر بعد از گرفتاری #حاجاحمد، اجازه یک عملیات محدود در لبنان را به ما میدادند، میتوانستیم او و همراهانش را از چنگ فالانژیستها آزاد کنیم، امّا چه کنیم، نگذاشتند... چند دقیقهای ساکت بود و از شیشه پنجره، با آن چشمهای درشتش در سکوت به بیابان زل زده بود...😢
📚 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی #کوهستان
سرد ، نوشته گلعلی بابایی ، صفحه ۸۷
#حاج_احمد_متوسليان
#حاج_همت🌹
@shahidmostafamousavi
قائممقام بلندآوازهی #لشکر۲۷ محمدرسولاللهﷺ
دست راست تمام فرماندهان لشکر
سردار دلاور و عاشورایی سپاه اسلام
#شهید_سید_محمدرضا_دستواره 🌺
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
قائممقام بلندآوازهی #لشکر۲۷ محمدرسولاللهﷺ دست راست تمام فرماندهان لشکر سردار دلاور و عاشورایی سپا
#آقا_سید_لشکر ☺️
قائممقام بلندآوازهی #لشکر۲۷ محمدرسولاللهﷺ
دست راست تمام فرماندهان لشکر
سردار دلاور و عاشورایی سپاه اسلام
#شهید_سید_محمدرضا_دستواره 🌺
ولادت: ۱۸ اسفند ۱۳۳۸، تهران، حوالی میدان شوش
زندگی در محلهای فقیرنشین
ادامهی تحصیل تا پایان مقطع راهنمایی در سال ۵۲
ترک تحصیل به علّت فقر و شرایط سخت زندگی
مشغول به کار در یک کارگاه خیاطی در بازار تهران
بازگشت به ادامهی تحصیل پس از یک سال دوری و ورود به مقطع دبیرستان سال ۵۳
دوستی نزدیک با نصرتالله قریب، رضا چراغی و محمّد پوراحمد
شرکت در تظاهرات و اجتماعات علیه رژیم شاهنشاهی در سال ۵۶
اخذ مدرک دیپلم در رشتهی اقتصاد در خرداد ۵۷
بازداشت روز ۴ آبان ۵۷ و آزادی با اخذ تعهد
مشارکت در تسخیر پادگانها و مراکز نظامی در آستانهی پیروزی انقلاب و پس از آن
راهاندازی کمیتهی حفاظت شهری با بچهمحلها
ورود به سپاه در ۴ آبان ۱۳۵۸ و ادامهی خدمت در گردان چهار سپاه در پادگان ولیعصر تهران
انتقال به مرکز سفارت آمریکا جهت حفاظت در آبان ۵۸
انتقال به غرب کشور در تاریخ ۷ دی ماه ۵۸ جهت مقابله با فعالیتهای ضدانقلاب
اقامت سه ماهه در روانسر جهت حفاظت از سپاه شهر
اعزام به شهر پاوه و آشنایی با سردار #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
شرکت در عملیات باینگان در ۲۸ اردیبهشت ۵۹ به فرماندهی سردار شهید ناصر کاظمی
اعزام به شهر مریوان به همراه سردار #حاج_احمد_متوسليان در تابستان ۵۹
اعزام به جبههی سرپل ذهاب در مهر ۵۹ به همراه سرداران: شهید رضا چراغی و شهید حسن زمانی و همچنین گیلانغرب
بازگشت به مریوان در اواخر زمستان ۱۳۵۹
انتصاب به عنوان فرماندهی پاسگاه شهدا توسط #احمد_متوسلیان
شرکت در عملیات کاوهزهرا و مجروحیت شدید و بسترشدن ۷ ماهه
مجددأ بازگشت به غرب و عزیمت به جنوب جهت تشکیل تیپ۲۷محمدرسولالله
انتصاب به عنوان مسئول واحد پرسنلی تیپ۲۷ توسط #متوسلیان
حضور موفق و مؤثر در عملیات فتحالمبین و الیییتالمقدس در فروردین، اردیبهشت و خرداد۱۳۶۱
عزیمت به مأموریت لبنان در خرداد و تیر ۱۳۶۱ در کنار سرداران احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همّت
شرکت در عملیات عظیم رمضان در تیر ۱۳۶۱
حضور در عملیات مسلمابنعقیل در نهم مهر ۱۳۶۱ و مسئولیت محور عملیاتی
حضور در عملیات والفجر مقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ و مسئولیت فرماندهی تیپ سوم ابوذر به دستور سردار #شهید_همت
ازدواج در اسفند سال ۱۳۶۱
عزیمت به غرب کشور - اسلامآباد غرب در بهار سال ۱۳۶۲
شرکت در عملیاتهای والفجر۲ و والفجر۳ در تابستان ۱۳۶۲
شرکت فعال و حضور موفق در عملیات والفجر۴ در مهر و آبان ۱۳۶۲ در منطقهی عمومی مریوان
عزیمت به جنوب و شرکت در عملیات سرنوشتساز خیبر در اسفند ۱۳۶۲
انتصاب به قائممقامی لشکر۲۷ به دستور سردار #شهید_حاج_عباس_کریمی در فروردین ۱۳۶۳
به دنیا آمدن اولین فرزند به نام سیّدمهدی در ۲۱ فروردین ۱۳۶۳
سفر به مکّه و زیارت خانهی خدا در پاییز سال ۶۳
شرکت در عملیات بدر در اسفند سال ۱۳۶۳ و مجروحیت در این عملیات
انتصاب مجدد به جانشینی #لشکر۲۷ در پی انتخاب سردار حاج محمّد کوثری به عنوان فرماندهی جدید لشکر پس از شهادت عباس کریمی
شرکت فعال و حضور موفق در عملیات بسیاربزرگ والفجر۸
شهادت برادر کوچک ایشان سیّدحسین دستواره در تیر ۱۳۶۵
#شهادت : ۱۲ تیر ۱۳۶۵، عملیات کربلای۱ در منطقهی مهران با اصابت ترکشهای خمپاره ۱۲۰
#سردار_شهید_حاج_سید_محمدرضا_دستواره
کانال 👇
@shahidmostafamousavi
🥀🕊#روایت_شهادت
📆روز ۳ بهمن ماه بود
💮علی ازاستراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت،وگفت:«تو به من قول دادی،توده روزدیگر فرصت داری،به قولی که به من دادےعمل کنی وگرنه میروم ودیگه پشت سرم رانگاه نمیکنم»
🌾پاےمصنوعیاش شکسته بود،باخنده کمی لیلی رفت وبه ماگفت:«این پاروی مین رفتن داره»
🌴بالاخره یومالله۲۲بهمن ماه ازراه رسید علی به میدان مین رفت،وحدود۶۲الی ۶۳مین راپیدا کرد.من نیزکنارش بودم.
💐به آخرین مین که رسیدیم،کسے
مراصدازد.حدود۷متر ازعلی دور شدم،ناگهان صداےانفجارےمهیب دردشت پیچید،به طرف محمودوند دویدم،او باپیکرے خونین روے زمین افتاده بودم باورم نمیشد اماخداهیچگاه خلف وعده نمیکند.😭
🌷حسین شریفینیاباشنیدن خبرشهادت اوبه سراغ مهرمتبرک حاجی رفت،بهترین یادگارےازعلی مهرےکه خاک پیکر۱۰۰ شهید راباخود به همراه داشت،حالاهر بار که سر برسجده میگذارد،عطرحضور اورا میان سجاده اش احساس میکند.
✍راوی:همرزم شهید
🌹#شهید_علی_محمودوند
#فرمانده_گروه_تفحص
#لشکر۲۷محمدرسولاللهﷺ
#منطقه_عملیاتی_والفجر_مقدماتی
#شهادت۲۲بهمن۱۳۷۹_فڪه
#سالروز_شهادت🕊
🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊
📌 «مردی که سرانجام کوپنش را گرفت.»
🔹 در خرمشهر فک و صورتش خرد شد!
علیرغم ۱۰ بار عمل جراحی، اثری دلخراش
روی صورتش بر جای ماند.
◇ ولی کوتاه نیامد
و عاقبت در آوردگاه خیبر کوپنش را گرفت!
◇ این تعبیر خودِ شهید بود.
بارها گفته بود که ، «شهادت»، کوپنی است.
◇ تا کوپن شهادت، به اسمِ کسی صادر نشود به شهادت نمیرسد
#شهید_محمدحسین_شیخحسنی
#لشکر۱۷_علی_بن_ابیطالب
#روحش_شاد_باصلوات
@shahidaghseyedmostafamousavi
یاد گردانهای پرافتخارِ
امام حسین (ع) ؛ سیدالشهدا و کربلا
که حاملان بیرق سرخ عاشورا بودند بخیر ...
🚩🚩🚩 🚩ا
#رزمندگان_گردان_امامحسین (ع)
#لشکر۳۱_عاشورا
🌴 دوران #جنگ_تحمیلی
-------------------------------------------
▪️ کانال دفاع مقدس
🌹🌹🌹✨✨✨🌹🌹🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌺 شهید مدافع حرم ، شهید #سعید_کمالی متولد ۱۹ شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در روستای کفرات ، از توابع بخش هزار جریب شهرستان #نکا می باشد.
🌺 بعد از فارغ التحصیلی ، در ناحیه #سپاه_شهرستان_میاندورود ( سورک ) مشغول به کار شد.
این شهید عزیز در مورخه ۱۴ فروردین ماه سال ۱۳۹۵ با نیت دفاع از حرم حضرت زینب ( سلام لله علیها ) به جمع دلاور مردان #لشکر ۲۵ کربلا پیوست و به سوریه اعزام شد. که در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ در منطقه خان طومان به همراه ۱۲ تن از همرزمانش به شهادت رسیدند.
🌱 از این شهید بزرگوار یک فرزند پسر بنام امیرمهدی به یادگار مانده است.
🥀🌟 روحش شاد 🌟🥀
شادی روحش فاتحه ای بخوانید.
•
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🌹🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم
🌹به یاد سردار بیسر عملیات کربلای۵
پدرش روایت میکند:
نصف شب از صدای ناله نماز شبش
از خواب بیدار شدم. میان گریههایش
میگفت:خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی،
می خواهم مثل امام حسین (ع) بی سر
و مثل حضرت عباس(ع) بیدست باشم.
وقتی پیکرش را آوردند
نه سر داشت و نه یک دست
گویا آن شب خدا میشنیدش...!!
#شهید_سردار_ماشاالله_رشیدی
#فرمانده_گردان_سیدالشهداء
#لشکر۴۱_ثارالله
کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi