eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
378 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
15.6هزار ویدیو
207 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهاب مهدوی 🌷: 💢در چه کسانی، برادران پیامبر بشمار می روند؟ دینداری در سخت است. اما در همین دوره کسانی هستند که مقامشان از برخی از پیامبر هم بالاتر است. ✅پیامبر(ص) روزي در جمعي از اصحاب خود دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنمايان. عرض كردند: يا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نيستيم؟  فرمود: نه! شما من مي باشيد، برادران من در آخر الزمان هستند كه به من ايمان مي آورند، با اين كه مرا نديده اند. آنها را با نام و نام پدرانشان، پيش از آن كه از صلب پدران و مادرانشان بيرون بيايند، به من شناسانده است. ثابت ماندن يكي از آنها بر دين خود، از صاف كردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلماني، دشوارتر است. و يا مانند كسي است كه پاره اي از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغهاي شب تار مي باشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تيره و تاري نجات مي دهد. 📚بحار الأنوار، ج 52 ،123
؟! ☑️جنگ سوریه جنگ تاکتیک و سلاح نیست جنگ دل است باید با عشق بجنگید و این جنگ نه سلاح می خواهد نه تاکتیک و نه نفرات من یک جمله از یک شهید خواندم که گفته بود (عاقلانه فکر می کنیم ولی عاشقانه عمل می کنیم) و درست است که این حرف را یک شهید دفاع مقدس ایران گفت ولی بچه های فاطمیون آن را عملیاتی کردند. ◀️می گویند هستند که درجبهه های مقدس مقابل دشمنان اسلام، مبارزه میکنند! اما... 🔻با نگاهی درست و واقع بینانه ، باید بگوییم آنان فقط نیروی نیستند... بلکه یک تفکر هستند ... 🔻تفکری که سالیانی یاران پیامبر اکرم (ص) را در کنار ایشان قرار داد تا در رکاب آن حضرت در راه خدا برای دین حقیقی،آزادگی،ظلم ستیزی و عدالت همیشه آماده بودند ... گاه از جنس یک گاه ازجنس یک خواه یک مرد باشد خواه یک زن ... یا پیر باشد یا جوان چه در میدان رزم و جنگ باشد چه در میدان فرهنگ ، رسانه ، تبلیغات و... 🔻فاطمیون همان هستند که مقابل ارتش سرخ شوروی سابق، دست خالی اما با قلبی پر از ایمان ایستاده و پیروز گشتند. 🔻فاطمیون همان هایی هستند که پابه پای ملت ایران ، درخط (ره) علیه حکومت شاهنشاهی و برای استقلال کشوری اسلامی دوشادوش مردم ایران انقلاب کردند. 🔻فاطمیون ابوذرهایی هستند که سی سال پیش با تفکری فاطمی و عاشورایی در جبهه های برای نگهداری انقلاب اسلامی اسلحه بدوش ، را درنوردیدند وبه یاری برادران ایرانی خود آمدند. 🔻فاطمیون همان مبارزانی هستند که درمقابل ظلم تروریست های ، ، و متجاوزان خارجی و مفسدان داخلی کشورش به یاری مردمش می شتابد 🔻فاطمیون و فرهنگیانی هستند که با دانش ، علم و قلم خویش در راه مبارزه با حاکمان زرپرست و قدرت طلب تلاش می کنند 🔻فاطمیون مسلمانانی هستند که در کشورهای اروپایی و آمریکایی عزاداری های (ع) را برگزار میکنند و در شرایط دنیاطلبی ومادی گرای غرب ، را درسینه ی خود جای داده و آن را تبلیغ می کنند 🔻یا همان خانمی است که در مقابله تیرهای نامریی دشمن خویش را سپر قرارداده است 🔻براستی که فاطمیون فرزندان همان مادران و پدران سخت کوش هستند که در شرایط سختِ روزگار ، بدون اندک سواد و رفاه (ع ) را همچون مادرمان (س) درسینه ی خود حفظ نمودند و به فرزندان خویش نسل در نسل منتقل کردند ✅در طول تاریخ فاطمیونی ها بارها با نام و اسامی متفاوت پرچم دار بودند اما آنچه که غیرقابل تغییر و ماندگار بوده ، است. ✅در واقع نیروهایی هستند که در دل مردم حضور دارند. ✅این را نیز بدانیم که همیشه افرادی وجود دارند که در لباس ظاهر میشوند ولی از بی بهره اند. ✅هر کسی با هر ملیتی می تواند داشته باشد و این همان درنوردیدن مرزهاست کافیست خود را فرزندان بدانیم. 👇 https://eitaa.com/resanedameshgh 👇 T.me/resanedameshgh
✍️ 💠 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض دوباره انگشتم سمت ضامن رفت. در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. از شدت ترس دلم می‌خواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله می‌شدم مبادا مرا ببینند و شنیدم می‌گفتند :«حرومزاده‌ها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!» و دیگری هشدار داد :«حواست باشه زیر جنازه بمب‌گذاری نشده باشه!» 💠 از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای سر رسیده‌اند که مقاومتم شکست و قامت شکسته‌ترم را از پشت بشکه‌ها بیرون کشیدم. زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره فقط خودم را به سمت‌شان می‌کشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد :«تکون نخور!» 💠 نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید می‌ترسیدند باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه بالا بردم و نمی‌دانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم می‌چکید. همه اسلحه‌هایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد :« نباشه!» زیبایی و آرامش صورت‌شان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست. 💠 با اسلحه‌ای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجه‌هایم شده و فهمیدند از این پیکر بی‌جان کاری برنمی‌آید که اشاره کردند از خانه خارج شوم. دیگر قدم‌هایم را دنبال خودم روی زمین می‌کشیدم و می‌دیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار می‌کنی؟» 💠 قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با بودی؟» و من می‌دانستم حیدر روزی همرزم‌شان بوده که به سمت‌شان چرخیدم و شهادت دادم :«من زن حیدرم، همون‌که داعشی‌ها کردن!» ناباورانه نگاهم می‌کردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار می‌کردی؟» با کف هر دو دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بسته‌اش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم. 💠 کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی می‌دادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!» با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازه‌ام را روی زمین می‌کشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمی‌دانستم برایم چه حکمی کرده‌اند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم. 💠 در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست آمرلی را هلهله می‌کردند، از شرم در خودم فرو رفته و می‌دیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه می‌کنند که حتی جرأت نمی‌کردم سرم را بالا بیاورم. از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم می‌زد و این جشن بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را می‌سوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :«نرجس!» 💠 سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه می‌دیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه می‌لرزید. یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانه‌ام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که حالم نفسش به تپش افتاد :«نرجس! تو اینجا چی‌کار می‌کنی؟» 💠 باورم نمی‌شد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریه‌هایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را می‌شنوم و حرارت سرانگشت را روی صورتم حس می‌کنم. با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه می‌زدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود... ✍️نویسنده: ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
14.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽️ | آزمون وفاداری رهبر انقلاب:در همه‌ی میدان ها ارتش جان‌فشانی کرد؛ در مقابله‌ی با تجزیه‌طلبانِ وابسته‌ی به قدرت های خارجی در اوایل انقلاب، در هشت سال دفاع مقدّس، حضور ارتش حضور ‌چشمگیر بود؛ در مرزبانی سال های بعد از پیروزی دفاع مقدّس همین‌ جور؛ در پشتیبانی از جبهه‌ی مقاومت، ارتش نقش ایفا کرده ‌که این ها ثبت شده و در وقت خودش در آینده روشن خواهد شد. 🌷 آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی🔻 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi