eitaa logo
در محضر استاد
1هزار دنبال‌کننده
69 عکس
25 ویدیو
3 فایل
این کانال به بیان دیدگاه و اندیشه های استاد شهید مطهری(ره) در مناسبت های مختلف اختصاص دارد. ازاینکه با نظرات خویش ما را در اداره بهتر کانال یاری می کنید، سپاسگزارم. بازنشر مطالب با ذکر آدرس کانال بلامانع است. ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/hpouryahya
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️مصیبت اهل بیت(علیهم السلام) در شام 🔹ایام مصیبت است؛ ایامی است که اهل بیت علیهم السلام را به شام آورده‌اند. این ایام همان ایامی است که در خرابه به سر می‌بردند؛ اهل بیت پیغمبر در خرابه‌‏ای به سر می‌بردند که این خرابه آنها را نه روزها از گرما حفظ می‌کرد و نه شبها از سرما؛ یعنی یک چهاردیواری غیر مسقّف بود، فقط یک چهار دیواری بود که اینها از آنجا نمی‌توانستند بیرون بیایند، در آن محیط و محوطه بودند، دیگر هیچ خاصیت دیگری نداشت. این که «آنها را نه از گرما و نه از سرما حفظ می‌کرد» تعبیری است که ارباب مقاتل نوشته‌اند. دقیقاً مشخص نیست که مثلًا چند هفته، چند روز یا احیاناً چند ماه در آنجا بودند، ولی همین قدر هست که نوشته‌اند یک روز شخصی امام سجاد (ع) را در بیرون خرابه دید؛ می‌گوید دیدم صورتش پوست انداخته است. از امام [علت را] سؤال می‌کند، می‌فرماید ما در جایی قرار داریم که نه ما را از گرما حفظ می‌کند و نه از سرما. 🔹مدت توقف اهل‏بیت در شام بسیار بر آنها سخت گذشته است و این روایتی است از حضرت سجاد (ع) که از ایشان سؤال کردند که آقا! در میان مواقفی که بر شما گذشت، از کربلا، کوفه، بین راه، از کوفه تا شام، از شام تا مدینه، کجا از همه جا بیشتر بر شما سخت گذشت؟ ایشان فرمود: الشام، الشام، الشام؛ شام از همه جا بر ما سخت‌‏تر گذشت و علت آن ظاهراً بیشتر آن وضع خاصی بود که در مجلس یزید برای آنها پیش آمد. 🔹در مجلس یزید حداکثر اهانت به آنها شد. امام سجاد فرمود: ما دوازده نفر بودیم که ما را به یک ریسمان بسته بودند، یک سر ریسمان به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمه ما زینب بود و با این حال ما را وارد مجلس یزید کردند، آنهم با چه تشریفاتی که او برای مجلس خودش مقرر کرده بود. در همان حال جمله‌ای امام سجاد(ع) به یزید فرمود که او را عجیب در مقابل مردم خجل و شرمنده [کرد] و سرکوفت داد. انتظار نداشت اسیر چنین حرفی بزند. فرمود: یزید! أَتَأْذِنُ لی فِی الْکلام؟ اجازه هست یک کلمه حرف بزنم؟ گفت: بگو ولی به شرط اینکه هذیان نگویی. فرمود: شایسته مثل من در چنین مجلسی هذیان گفتن نیست. من یک حرف بسیار منطقی دارم. تو به نام پیغمبر اینجا نشسته‌‏ای، خودت را خلیفه پیغمبر اسلام می‏‌دانی، من سؤالم فقط این است (البته این را حضرت می‌خواست بفرماید تا مردم دیگر را متوجه و بیدار کند) اگر پیغمبر در این مجلس بود و ما را که اهل بیتش هستیم به این حالت می‌دید چه می‌گفت؟ 🔹ولی طولی نکشید که خود یزید به اشتباهش از نظر سیاسی پی برد، نه اینکه بگویم توبه کرد، به اشتباهش از نظر سیاسی پی برد که این کار به ضرر مُلک‌داری او شد. از آن به بعد دائماً به عبیدالله زیاد فحش می‌داد که خدا لعنت کند پسر زیاد را، من نگفته بودم چنین کن، من به او گفتم برو کلاه بیاور او سر آورد، من دستور قتل حسین بن علی(ع) را نداده بودم، او از پیش خود چنین کاری را کرد. این حرف را مکرر می‌گفت- در صورتی که دروغ می‌گفت- برای اینکه خودش را تبرئه کند و این [حادثه‏] را به گردن ابن زیاد بیندازد و خودش را از آثار شومی که در مُلک‌داری اش پیش‏ بینی می‌کرد مصون بدارد؛ و از جمله کارهایی که کرد این بود که وضع اسرا را تغییر داد چون اگر در همان وضع باقی می‌ماندند می‌گفتند بسیار خوب، اینجا که دیگر ابن زیاد نیست، حالا چرا این چنین می‌کنی؟ دستور داد که آنها را در خانه‌ای نزدیک خانه خودش سکنی‏ بدهند، و امام زین‏ العابدین (ع) آزادی داشتند و در کوچه‌ها و خیابانها رفت و آمد می‌کردند و بسیاری از روزها حضرت را دعوت می‌کرد که با خودش شام یا ناهار بخورند و حتی روزی به حضرت گفت اگر من توبه [کنم پذیرفته است؟] 📚آشنایی با قرآن،جلد 5، صفحه 56 و صفحه 254 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طبيبٌ‏ دَوّارٌ بِطِبِّهِ 🔹على(ع) جمله‏اى درباره پيغمبر اكرم(ص) دارد كه در نهج البلاغه است و سيره پيغمبر(ص) را در يك قسمت بيان مى‏كند. مى‏فرمايد: «طبيبٌ» پيغمبر(ص) پزشكى بود براى مردم. البته معلوم است كه مقصود پزشك بدن نيست، بلكه مقصود پزشك روان و پزشك اجتماع است. «طَبيبٌ‏ دَوّارٌ بِطِبِّهِ». در اولين تشبيه كه او را به طبيب تشبيه مى‏كند، مى‏خواهد بگويد روش پيغمبر(ص) روش يك طبيب معالج با بيماران خودش بود. يك طبيب معالج با بيمار چگونه رفتار مى‏كند؟ 🔹از جمله خصوصيات طبيب معالج نسبت به بيمار، ترحم به حال بيمار است كما اينكه خود على(ع) در نهج البلاغه مى‏فرمايد: «وَ انَّما يَنْبَغى لِاهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنوعِ الَيْهِمْ فِى السَّلامَةِ انْ يَرْحَموا اهْلَ الذُّنوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ»، «اشخاصى كه خدا به آنها توفيق داده كه پاك مانده‏اند، بايد به بيماران معصيت ترحم كنند». گنهكاران لايق ترحم‏اند. يعنى چه؟ آيا چون لايق ترحم‏اند پس چيزى به آنها نگوييم؟ يا نه، اگر مريض لايق ترحم است يعنى فحشش نده و بى‏تفاوت هم نباش، معالجه‏اش كن. 🔹پيغمبر اكرم(ص) روشش روش يك طبيب معالج بود. طبيب هم با طبيب فرق مى‏كند. ما طبيب ثابت داريم و طبيب سيّار. يك طبيب، محكمه‏اى باز كرده، تابلويش را هم نصب كرده و در مطب خودش نشسته، هركس آمد به او مراجعه كرد كه مرا معالجه كن، به او نسخه مى‏دهد، كسى مراجعه نكرد به او كارى ندارد. ولى يك طبيب، طبيب سيّار است، قانع نيست به اينكه مريض ها به او مراجعه كنند، او به مريض ها مراجعه مى‏كند و سراغ آنها مى‏رود. پيغمبر(ص) سراغ مريض هاى اخلاقى و معنوى مى‏رفت. در تمام دوران زندگى‏اش كارش اين بود. مسافرتش به طائف براى چه بود؟ اساساً در مسجد الحرام كه سراغ اين و آن مى‏رفت، قرآن مى‏خواند، اين را جلب مى‏كرد، آن را دعوت مى‏كرد براى چه بود؟ در ايام ماه هاى حرام كه مصونيتى پيدا مى‏كرد و قبايل عرب مى‏آمدند براى اينكه اعمال حج را به همان ترتيب بت‏پرستانه خودشان انجام بدهند، وقتى در عرفات و منى و بالخصوص در عرفات جمع مى‏شدند، پيغمبر(ص) از فرصت استفاده مى‏كرد و به ميان آنها مى‏رفت. ابو لهب هم از پشت سر مى‏آمد و هى مى‏گفت: حرف اين را گوش نكنيد، پسر برادر خودم است، من مى‏دانم كه اين دروغگوست- العياذ باللَّه- اين ديوانه است، اين چنين است، اين چنان است. ولى او به كار خود ادامه مى‏داد. اين براى چه بود؟ مى‏فرمايد: پيغمبر(ص) روشش روش طبيب بود ولى طبيب سيّار نه طبيب ثابت كه فقط بنشيند كه هركس آمد از ما پرسيد ما جواب مى‏دهيم، هركس نپرسيد ديگر ما مسؤوليتى نداريم. نه، او مسؤوليت خودش را بالاتر از اين حرفها مى‏دانست‏. 📚سیری در سیره نبوی، صفحه 87 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️شخصیت حضرت زینب کبری(س) 🔹یکی از زنان اسلام که مایه افتخار جهان است زینب کبری (س) است. تاریخ نشان می‌دهد که حوادث خونین و مصائب بی‌نظیر کربلا زینب را به صورت پولاد آب‌دیده درآورد. زینبی که از مدینه خارج شد با زینبی که از شام به مدینه برگشت یکی نبود. زینبی که از شام برگشت رشد یافته‌تر و خالصتر بود. حتی آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور کرده با آنچه در خلال ایام کربلا در زمانی که هنوز برادر بزرگوارش زنده بود و مسئولیت به عهده زینب گذاشته نشده بود از زینب ظهور کرد فرق دارد. 🔹یکی از زنان فاضله مسلمان عرب در زمان ما به نام دکتر عایشه بنت‌الشاطی کتابی درباره زینب نوشته به نام بَطَلَةُ کربلا یعنی بانوی قهرمان کربلا. این بطولت و قهرمانی قسمت زیادش معلول همان حوادث و شداید کربلاست. حوادث کربلا بود که زبان زینب کبری را به آنچنان خطابه غرّا و آتشینی در مجلس یزید جاری کرد که همه شنیده‌اید. 🔹ابوتمام می‌گوید: لَوْلاَ اشْتِعالُ النّارِ فی ما جاوَرَتْ ما کانَ یعْرَفُ طیبُ عَرْفِ الْعودِ؛ اگر آتش در کنار چوب عود مشتعل نشود و داغی و سوزندگی آن عود را نگیرد بوی خوش عود ظاهر نمی‌گردد. تا آتش نباشد، تا درد و سوزش نباشد، هنر چوب عود ظاهر نمی‌گردد. سعدی در همین مضمون می‌گوید: قول مطبوع از درون سوزناک آید که عود چون همی سوزد جهان از وی معطر می‌شود. رودکی می‌گوید: اندر بلای سخت پدید آید فضل و بزرگواری و سالاری. 📚بیست گفتار، صفحه 139 🌹 سالروز ولادت عقیله بنی‌هاشم حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها مبارک باد! ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────