eitaa logo
در محضر استاد
1هزار دنبال‌کننده
68 عکس
25 ویدیو
3 فایل
این کانال به بیان دیدگاه و اندیشه های استاد شهید مطهری(ره) در مناسبت های مختلف اختصاص دارد. ازاینکه با نظرات خویش ما را در اداره بهتر کانال یاری می کنید، سپاسگزارم. بازنشر مطالب با ذکر آدرس کانال بلامانع است. ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/h_pouryahya
مشاهده در ایتا
دانلود
شب آخر ماه مبارک رمضان 🔹به عنوان تذکر و یادآوری عرض می‌کنم. شب آخر ماه مبارک رمضان است. در دعای دهه آخر این مضمون را همیشه می‌خوانیم، می‌گوییم که خدایا این ایام ماه رمضان است که منقضی شد و شبهای این ماه است که متصرّم شد و گذشت، یعنی شبهای پرخیری و روزهای پربرکتی گذشت و رفت. اللهُمَّ انْ کنْتَ رَضیتَ عَنّی فی هذَا الشَّهْرِ فَازْدَدْ عَنّی رِضاک خدایا اگر در این ماه از ما راضی شدی پس بر رضای خودت بیفزا وَ انْ لَمْ ‏تَکنْ رَضیتَ عَنّی فَمِنَ الْآنَ فَارْضِنی‏ و اگر راضی نشده‌‏ای، خدایا از تو مسئلت داریم الآن از ما راضی باش. و شب آخر ماه رمضان تقریباً آخرین فرصت است برای اینکه انسان جلب مغفرت و رضایت پروردگار را بکند و در حدیث است که آن مقدار که مغفرت خدای متعال در همه این ماه شامل حال بندگان شده است در این شب و روز آخر شامل حال بندگان می‌شود. 🔹زین ‏العابدین(ع) رسم و دأبشان این بود {که در شب آخر ماه رمضان بردگان را به ترتیب خاصی آزاد می‌کردند.} می‌دانید که اصلًا فلسفه بردگی تعلیم و تربیت اسلامی است که یک نفر برده که از بلاد کفر آمده، مدتی در خانواده یک نفر مسلمان زندگی می‌کند. بعد که مدتی در این خانه می‌‏مانَد و حقیقت اسلام و مسلمانی و عدالت اسلامی و معالم دینی، اصول دین، فروع دین و اخلاق دین را یاد می‌گیرد آزاد می‌شود؛یعنی یک دوره تعلیم و تربیت اجباری. یکی از عبادتهایی که ائمه اطهار(علیهم السلام) بجا می‌آوردند همین بود که می‌رفتند غلامها یا کنیزها را می‏‌خریدند و آنها را یک مدت معدود در خانه خودشان نگه می‌داشتند و یک نوع تعلیم و تربیت اجباری اسلامی (به اصطلاح) می‌دادند و بعد اینها را آزاد می‌کردند. یکی از عبادتهای امام سجاد(ع) همین بود. 🔹قهراً اینها در طول سال ممکن بود که نسبت به امام تقصیراتی مرتکب شوند. اگر تقصیری در طول سال مرتکب می‌شدند حضرت یادداشت می‌کردند. شب آخر ماه رمضان که می‌شد همه اینها را یک جا جمع می‌کردند و بعد به یک یک اینها می‌فرمود که فلانی یادت هست فلان روز چنین کاری کردی؟ فلانی تو یادت هست؟ بعد می‌گفت خدایا من از حق خودم نسبت به همه اینها صرف‏نظر کردم و از همه اینها گذشتم. خدایا تو هم از این بنده خودت درگذر. بعد به آنها می‌فرمود: همه شما را در راه خدا آزاد کردم. 🔹غرضم این جهت است که این یک عملی بوده است که در شب آخر ماه مبارک رمضان انجام می‌دادند. ضمناً دعایی است که در روز آخر ماه رمضان می‌خوانند که دعای وداع ماه مبارک رمضان است. اینها را عرض کردم برای اینکه افرادی شاید توفیق پیدا کنند که این شبانه‌روز را واقعاً شبانه‌روز عبادت قرار بدهند. خداوند ان‏شاءالله به همه توفیق عنایت بفرماید. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آشنایی با قرآن، جلد 9، صفحه 73 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
علامت قبولی روزه 🔹اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم، روزه‌های متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بر شهوات خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم، بر عصبانیت خودمان از سابق بیشتر مسلّط هستیم، بر چشم خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر زبان خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلّط هستیم و بالاخره بر نفس خودمان بیشتر مسلّط هستیم و می‌توانیم جلو نفس امّاره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ماست. 🔹اما اگر ماه رمضانی گذشت و تمام شد و حظّ ما از ماه رمضان -آن‏طور که پیغمبر اکرم(ص) فرمود که بعضی از مردم حظّشان از روزه فقط گرسنگی و تشنگی است- فقط این بوده که یک ماه یک گرسنگی‌هایی و یک تشنگی‌هایی کشیدیم (اغلب هم از بس که سحر و افطار می‌خوریم تشنه‌ و گرسنه هم نمی‌شویم ولی لااقل بدحال می‌شویم)، یک بدحالی پیدا کردیم و در نتیجه این بدحالی قدرت ما بر کارکردن کمتر شد و بعد آمدیم روزه را متهم کردیم که روزه هم شد کار در دنیا؟! (آن که محصل و دانشجوست گفت من در تمام این ماه رمضان قدرت درس خواندنم کم شد و آن که اهل کار دیگری است گفت قدرت فلان کار من کم شد، پس روزه بد چیزی است)، این علامت قبول نشدن روزه ماست. 🔹اگر انسان در ماه رمضان روزه‌گیر واقعی باشد، اگر واقعاً به خودش گرسنگی بدهد و همین‌طور که گفته شده است سه وعده غذا را تبدیل به دو وعده کند، یعنی قبلاً یک صبحانه ویک ناهار و یک شام می‌خورد، حالا دیگر ناهار نداشته باشد، افطارش فقط به اندازه یک صبحانه مختصر باشد، بعد هم سحر نه خیلی زیاد بر معده تحمیل کند بلکه یک غذای متعارف بخورد، بعد احساس می‌کند که هم نیروی بدنی‏‌اش بر کار افزایش پیدا کرده است و هم نیروی روحی‌اش بر کار خیر و برای تسلط بر نفس. این حداقل عبادت است. ما در دو آیه‏ از آیات قرآن اینچنین می‌خوانیم، یعنی در دو جا این آیه تکرار شده است: یا ایهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ؛ ای اهل ایمان! از نماز و از صبر- که به روزه تفسیر شده است- کمک بگیرید. این تعبیر خیلی عجیب است! به ما می‌گویند از نماز استمداد کن، از روزه استمداد کن، یعنی تو نمی‏‌دانی که این نماز چه منبع نیرویی است! این روزه چه منبع نیرویی است! اگر به شما گفتند نماز بخوانید، شما را به یک منبع نیرو هدایت کرده‌اند و اگر گفته‌اند روزه بگیرید شما را به یک منبع نیرو هدایت کرده‌اند. برای اینکه بر نفس و روح خودتان مسلط بشوید نماز بخوانید، روزه بگیرید. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آزادی معنوی، صفحه 50 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت صدرالمتألّهین‏ حکمت الهی به وسیله صدرالمتألهین دگرگونی‏ای یافت که می‌توان آن را یک «جهش» نامید، جهشی در فلسفه اسلامی. این جهش مسبوق به یک سلسله دگرگونی های تدریجی بود که قبلًا به وسیله دیگران انجام یافته بود. مسلّم آن است که در گذشته حکمت مشّاء و حکمت اشراق دو روش مختلف تلقّی می‌شدند و عرفان هم راه جدایی داشت، همچنانکه کلام که ناظر به حقایق اسلامی است مستقل از همه اینها بود. به وسیله صدر المتألهین اختلاف مشّاء و اشراق حل شد و مکتبی به وجود آمد که نه تقیّد به گفته‏های مشّاء داشت و نه به گفته‏های اشراق؛ در برخی مسائل با این مکتب موافق بود و در بعضی مسائل با آن مکتب؛ و همچنین بسیاری از موارد اختلاف نظر فلسفه و عرفان حل شد و چهره بسیاری از حقایق اسلامی روشن گشت بدون آنکه از راه های کلامی متعارف آن روزگار بهره گرفته شود. این بود که فلسفه صدرالمتألهین به منزله یک چهار راه تلقی شد که در آنجا راه های چهارگانه مشّاء، اشراق، عرفان و کلام با یکدیگر تلاقی می‌کردند. صدرالمتألهین سلوک عقلی فلسفی را با سلوک قلبی عرفانی هماهنگ کرده و این خود نوعی ابتکار است. ✅ داستان ملاصدرا و اخباریها ملاصدرا خودش یک مرد محدّث است. شرح اصول کافى اش نشان مى‌‌دهد که ضمن اینکه فیلسوف است مرد محدّثى هم هست؛ علاوه بر این خیلى اهل زیارت و مکه رفتن و از این حرفها بوده به طورى که هفت سفر رفت مکه. یک سفر رفته بود کربلا یا نجف. اخباریین به اعتبار این که این هم یکى از محدثین است آمدند به دیدنش. از او پرسیدند شما چندهزار حدیث حفظ هستید؟ (چون آنها همه اهمیتشان این بود که این مى‌‌گفت من پنج هزار حدیث حفظم، آن مى‌‌گفت من ده هزار حدیث حفظم، دیگرى مى‌‌گفت من پانزده هزار حدیث حفظم؛ فضیلت همین بود؛ حفظ کردن) گفت من حدیثى حفظ نیستم. گفتند چطور مى‌‌شود؟! ملاصدرا گفت حالا ممکن است یک حدیثى بفرمایید استفاده کنیم. حدیثى را اینها خواندند. بعد معنى حدیث را از اینها پرسید. یک معنى‌‌اى کردند. بعد خودش یک معنى دیگرى کرد. گفت حالا اگر حدیث را این‌‌جور معنى کنیم چطور است؟ گفتند این بهتر است. بعد فوراً حدیثى را روایت کرد با سندش، گفت: «حدیثٌ تَدْریه خَیرٌ مِنْ اَلْفٍ تَرْویه؛ یک حدیث معنایش را بفهمى از هزار حدیث روایت کنى بهتر است». (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚مقالات فلسفی‏، صفحه 230 و شناخت از نظر قرآن، صفحه 45 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
☑️ گریه بر شهید 🔹در صدر اسلام در میان شهدای زمان پیامبر(ص)، آن که از همه بیشتر درخشید و به او لقب «سیدالشهداء» یعنی سالار شهیدان در آن زمان دادند، جناب حمزة بن عبدالمطّلب عموی بزرگوار رسول اکرم(ص) بود که در احد شهید شد. آنان که به زیارت مدینه مشرف شده‌اند حتماً به احد هم مشرف شده‌اند و قبر حمزه را در احد زیارت کرده‌اند. 🔹حمزه که از مکه به مدینه مهاجرت کرده بود، کسی نداشت، خودش تنها بود. وقتی که پیامبر اکرم(ص) از احد برگشت به مدینه، دید در خانه همه شهداء گریه هست جز خانه جناب حمزه؛ حضرت فقط یک جمله فرمود: «امّا حَمْزَةُ فَلا بَواکی لَهُ» یعنی همه شهدا گریه کننده دارند جز حمزه که گریه کننده ندارد. تا این جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانه‌هایشان و گفتند: پیامبر(ص) فرمود حمزه گریه کننده ندارد. زنانی که برای فرزندان خودشان یا شوهرانشان یا پدرانشان یا برادرانشان می‏‌گریستند، به احترام پیامبر(ص) و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطّلب آمدند به خانه حمزه و برای حمزه گریستند؛ و بعد از این دیگر سنت شد هرکس برای هر شهیدی که می‌خواست بگرید، اول می‌رفت خانه جناب حمزه و برای او می‏‌گریست. 🔹این جریان نشان داد که اسلام با اینکه با گریه بر میّت (میّت عادی) چندان روی خوشی نشان نداده است، مایل است که مردم بر شهید بگریند، زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست. 🔹بعد از حادثه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) که همه شهادت ها را تحت ‏الشعاع قرار داد، لقب «سیدالشهداء» به ایشان انتقال یافت. البته به جناب حمزه هم سیدالشهداء گفته و می‌گوییم ولی سیدالشهدای مطلق، امام حسین(ع) است. یعنی جناب حمزه سیدالشهدای زمان خودش است و امام حسین(ع) سیدالشهدای همه زمانهاست، آنچنان که مریم عذرا «سیدة النساء» زمان خودش است و صدیقه کبری «سیدة النساء» همه زمانها. 🔹قبل از شهادت امام حسین(ع) آن شهیدی که سمبل گریه بر شهید بود و گریه بر او مظهر شرکت در حماسه شهید و هماهنگی با روح شهید و موافقت با نشاط شهید به شمار می‌رفت جناب حمزه بود، و بعد از شهادت امام حسین(ع) این مقام به ایشان انتقال یافت. 📚 قیام و انقلاب مهدی (عج)، صفحه 90 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاجعه اندلس‏ 🔹تاریخ بشر نشان می‌دهد که هرگاه قدرتهای حاکم می‌خواهند جامعه‌‏ای را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار کنند، تلاش می‌کنند تا روح جامعه را فاسد کنند و برای این منظور تسهیلات شهوترانی را برای مردم زیاد می‌کنند و آنها را به شهوترانی ترغیب می‌کنند. نمونه عبرت‌‏انگیزی از این شیوه کثیف، فاجعه‏‌ای بود که در اسپانیای مسلمان- که یکی از سرچشمه‌های رنسانس به حساب می‌آمد و از پیشرفته‏‌ترین تمدنهای اروپا محسوب می‌شد- برای مسلمانان اتفاق افتاد. 🔹مسیحیان برای خارج کردن اسپانیا از چنگ مسلمانان، از راه فاسد کردن روحیه و اخلاق جوانان مسلمان وارد عمل شدند. تا آنجا که توانستند وسائل لهو و لعب و شهوترانی را به سهولت در اختیار مسلمانان قرار دادند و در این کار تا آنجا پیش رفتند که حتی سرداران و مقامات دولتی را نیز فریفتند و آنان را آلوده ساختند و به این ترتیب توانستند عزم و اراده و نیرو و شجاعت و ایمان و پاکی روح مسلمین را از میان بردارند و آنها را به آدمهایی زبون و ضعیف و شهوتران و شراب‌خواره و زنباره مبدل کنند. و پر واضح است که غلبه و پیروزی بر چنین مردمی کار دشواری نیست. 🔹مسیحیان به انتقام حکومت 300- 400 ساله مسلمانان آنچنان انتقامی از آنان گرفتند که تاریخ نیز از بازگوکردن آن جنایات شرمسار است. همان مسیحیانی که برحسب تعلیمات حضرت مسیح موظفند وقتی سیلی به سمت راست صورتشان می‌خورد سمت چپ صورت خود را پیش بیاورند، در اندلس دریای خون از کشتگان مسلمان به راه انداختند و روی چنگیز را سفید کردند. البته شکست مسلمانان نتیجه دون همتی و فساد روح خود آنان بود و مکافات عمل نکردن به قرآن و دستورات آن. 🔹در زمان ما نیز استعمار هرجا که پا می‌گذارد، تکیه روی همان موضوعی می‌کند که قرآن درباره‌اش هشدار داده است؛ یعنی می‌کوشد تا دلها را فاسد کند. دل که فاسد شد، دیگر نه تنها از عقل کاری نمی‌آید، بلکه خود تبدیل به زنجیر بزرگ‌تری بر دست و پای انسان می‌شود. این است که می‌بینیم استعمارگران و استثمارکنندگان انسان از باز کردن مدرسه و دانشگاه بیم ندارند و حتی خود در تأسیس آن اقدام می‌کنند، اما از سوی دیگر با تمام قوا می‌کوشند تا قلب و روح دانشجو و دانش‌‏آموز را فاسد و تباه کنند. آنها از این حقیقت به خوبی آگاهند که قلب و روح مریض و بیمار هیچ کاری نمی‌تواند صورت دهد و به هر پستی و بهره‌کشی و استثمار تن می‌دهد. 🔹قرآن به تعالی و پاکی روح جامعه اهمیت زیادی می‌دهد. در آیه شریفه‌‏ای می‌فرماید: «وَ تعاوَنوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‏ وَ لاتَعاوَنوا عَلَی الْاثْمِ وَ الْعُدْوانِ‏»،با یکدیگر همکاری و تعاون و فعالیت مشترک داشته باشید در زمینه نیکی‌ها و پاکی‌ها؛ یعنی اولًا دنبال کار خیر و نیک باشید و گرد پلیدی و زشتی نگردید و ثانیاً کار نیکو را دسته‏ جمعی و گروهی انجام دهید نه به صورت انفرادی و تنها. 📚 آشنایی با قرآن، جلد 1، صفحه 72 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
✅ شخصیت امام خمینی‏(ره) 🔹من لااقل 12 سال در خدمت ایشان[حضرت امام]تحصیل کرده‌ام؛ در سفری که به پاریس رفتم چیزهایی از روحیه این مرد کشف کردم که نه تنها بر ایمان من بلکه بر حیرت من افزود. وقتی که برگشتم رفقا پرسیدند چه دیدی؟ گفتم چهارتا «آمَنَ» دیدم: 🔸«آمَنَ بِهَدَفِهِ» به هدفش ایمان دارد. دنیا جمع بشوند نمی‌توانند او را از هدفش منحرف کنند. 🔸«آمَنَ بِسَبیلِهِ» به راهی که برای هدف خودش انتخاب کرده ایمان دارد، امکان ندارد او را از این راه منصرف کرد؛ شبیه همان ایمانی که پیغمبر(ص) به هدفش و به راه خودش دارد. 🔸«آمَنَ بِقَوْلِهِ» من دیدم در همه رفقا و دوستانی که من سراغ دارم احدی به اندازه ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. افرادی به ایشان می‌گویند کمی آرام‏تر، مردم سرد می‌شوند، مردم از پا در می‌آیند. می‌گوید مردم این طور نیستند که شما می‌گویید، من مردم را از شما بهتر می‌شناسم. 🔸از همه بالاتر: «آمَنَ بِرَبِّهِ». در جلسه خصوصی ایشان [امام] به من گفت: «فلانی این ما نیستیم [که این نهضت را ایجاد کرده‌ایم] من دست خدا را حس می‌کنم.» آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می‌کند و در راه خدا قدم برداشته، مصداق آن اصل قرآنی است: «انْ تَنْصُرُوا اللهَ ینْصُرْکمْ‏»، تو اول یک قدم به طرف خدا بردار، خدا به تو عنایت می‌کند. آیه دیگر:«انَّهُمْ فِتْیةٌ امَنوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدًی. وَ رَبَطْنا عَلی‏ قُلوبِهِمْ اذْ قاموا»، جوانمردانی بودند، به پروردگارشان ایمان آوردند، اعتماد و تکیه کردند، خدا هم بر بینش آنها افزود. آنها برای خدا قیام کردند، ما هم دل آنها را محکم کردیم. این را من در این مرد می‌بینم. برای خدا قیام کرده و خدای متعال یک قلب قوی به این مرد داده که اصلا تزلزل، ترس، بیم در این دل راه ندارد. 🔹قرآن وعده داده که برای خدا قیام کنید، برای خدا عمل کنید، برای خدا بجنبید، آنوقت عنایات خدا را احساس می‌کنید. در خانه‌ات بنشینی، خدا را نمی‌بینی، عنایت خدا را نمی‌بینی. ساکت باشی خدا را نمی‌بینی، عنایات خدا را نمی‌بینی. ساکن باشی خدا را نمی‌بینی، عنایت خدا را نمی‌بینی. حرکت کن، برای خدا هم حرکت کن، آنوقت است که خدا را می‌بینی و عنایات خدا را لمس می‌کنی. آدمی که به امید خدا و برای خدا حرکت کرده و عنایات خدا را دائما به چشم دل می‌بیند آیا او از تهدید می‏‌ترسد؟ 🔹به یکی از مقامات که زمانی با من صحبت می‌کرد، گفتم آیا هیچ کس باور می‌کند که این مردی که روزها می‏‌نشیند این اعلامیه‌‏های آتشین را می‌دهد سحرها اقلا یک ساعت با خدای خودش راز و نیاز می‌کند و اشکهاست که دائما جاری است؟! هیچ کس باور نمی‌کند. درست نمونه علی(ع) است. فرزند علی(ع) است و علی‌وار و «بچه علی» وار عمل می‌کند: هُوَ البَکاءُ فِی الْمِحْرابِ لَیلًا/هُوَ الضَّحّاک اذَا اشْتَدَّ الضَّرابُ‏. شاعر درباره علی(ع) گفته است: در میدان جنگ به روی دشمن لبخند می‌زند، در محراب عبادت در حالی که به خدای خودش توجه دارد اشک می‏ریزد؛ و ما نمونه‌اش را در این مرد داریم می‌بینیم. کسی باور نمی‌کند که این فردی که در روزها اینچنین اعلامیه‌‏های آتشین می‌دهد شبها با خدای خودش چه عوالمی دارد! چه راز و نیازی دارد! چه اشکها می‏‌ریزد! (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 50 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فرا رسیدن چهاردهم خرداد، سالروز عروج ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(قدس سره الشریف) تسلیت و تعزیت باد. ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
بزرگترین هدیه یک رهبر به ملت خود 🔹از جمله کارهایی که رهبران بزرگ ما و بالخصوص حضرت ‏آیت الله العظمی امام خمینی در این سالها انجام دادند این بود که "خودباختگی" را از مردم ما گرفتند و مردم ما را به آن خود واقعی و به آن روح جمعی مؤمن ساختند. 🔹بزرگترین هدیه‌ای که یک رهبر به ملتش می‌تواند بدهد «ایمان به خود» است، یعنی آن ملت را به خودش مؤمن کند. یک رهبر ممکن است هدیه‌ای که به مردمش می‌دهد هدیه مادی باشد، فرض کنید یکی از منابع مادی را که دشمن می‌برده است بگیرد و به ملت پس بدهد. ممکن است هدیه سیاسی باشد، استقلال سیاسی به ملت خودش بدهد. ممکن است ایمان به رهبر باشد یعنی ملت معتقد شود که رهبر ما رهبر خیلی بزرگی است. ولی اینها آنقدر مهم نیست که هدیه‌ای که یک رهبر به ملتش می‌دهد این باشد که این ملت را به خودش مؤمن و معتقد کند که بگوید من نباید زیر بار دشمن بروم، زیر بار استبداد بروم، زیر بار استعمار بروم، من از خودم تاریخ دارم، از خودم فرهنگ دارم، من هیچ احتیاجی ندارم که از غرب الگو بگیرم. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 139 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────