eitaa logo
در محضر استاد
1.1هزار دنبال‌کننده
67 عکس
19 ویدیو
3 فایل
این کانال به بیان دیدگاه و اندیشه های استاد شهید مطهری(ره) در مناسبت های مختلف اختصاص دارد. ازاینکه با نظرات خویش ما را در اداره بهتر کانال یاری می کنید، سپاسگزارم. بازنشر مطالب با ذکر آدرس کانال بلامانع است. ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/hpouryahya
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از در محضر استاد
☑️زینب(سلام الله علیها) و احساس شخصیت‏ 🔹در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش زینب(س) بود. راستی که موضوع عجیبی است: زینب(س) با آن عظمتی که از اول داشته است- و آن عظمت را در دامن زهرا(س) و از تربیت علی(ع) به دست آورده بود- در عین حال زینبِ بعد از کربلا با زینب(س) قبل از کربلا متفاوت است، یعنی زینب(س) بعد از کربلا یک شخصیت و عظمت بیشتری دارد. 🔹ما می‌بینیم در شب عاشورا زینب(س) یکی دو نوبت حتی نمی‌تواند جلوی گریه‌اش را بگیرد. یک بار آنقدر گریه می‌کند که بر روی دامن حسین بیهوش می‌شود و حسین(ع) با صحبتهای خودش زینب(س)را آرام می‌کند: «لا یذْهِبَنَّ حِلْمَک الشَّیطانُ»؛ خواهر عزیزم! مبادا وساوس شیطانی بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید، صبر و تحمل را از تو برباید. وقتی حسین(ع) به زینب(س) می‌فرماید که چرا این‏ طور می‌کنی، مگر تو شاهد و ناظر وفات جدم نبودی؟ جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادر همین‌طور، مادر همین‌طور، زینب(س) با حسین(ع) این چنین صحبت می‌کند: برادر جان! همه آنها اگر رفتند بالأخره من پناهگاهی غیر از تو داشتم، ولی با رفتن تو برای من پناهگاهی باقی نمی‌ماند. 🔹اما همین که ایام عاشورا سپری می‌شود و زینب(س)، حسین(ع) را با آن روحیه قوی و نیرومند و با آن دستورالعمل‌‏ها می‌بیند، زینب(س) دیگری می‌شود که دیگر احدی در مقابل او کوچکترین شخصیتی ندارد. امام زین العابدین(ع) فرمود: ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را به یک زنجیر بسته بودند که یک سر زنجیر به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمه‏‌ام زینب(س) بسته بود. می‌گویند تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از اسارت زینب(س) گذشته است؛ بیست و دو روز رنج متوالی کشیده است که با این حال او را وارد مجلس یزید بن معاویه می‌کنند، یزیدی که کاخ اخضر او آنچنان بارگاه مجلّلی بود که هرکس با دیدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را می‌‏باخت. بعضی نوشته‌اند که افراد می‏‌بایست از هفت تالار می‏‌گذشتند تا به آن تالار آخری می‌رسیدند که یزید روی تخت مزین و مرصّعی نشسته بود و تمام اعیان و اشراف و اعاظم سفرای کشورهای خارجی نیز روی کرسی‌های طلا یا نقره نشسته بودند. 🔹در چنین شرایطی این اسرا را وارد می‌کنند و همین زینب(س) اسیر رنج دیده و رنج کشیده، در همان محضر چنان موجی در روحش پیدا شد و چنان موجی در جمعیت ایجاد کرد که یزیدِ معروف به فصاحت و بلاغت را لال کرد. یزید شعرهای ابن زبعری را با خودش می‌خوانَد و به چنین موقعیتی که نصیبش شده است افتخار می‌کند. زینب فریادش بلند می‌شود: «اظَنَنْتَ یا یزیدُ حَیثُ اخَذْتَ عَلَینا اقْطارَ الْأرْضِ و افاقَ السَّماءِ فَاصْبَحْنا نُساقُ کما تُساقُ‏ الْاساری‏ انَّ بِنا عَلَی اللهِ هَواناً وَ بِک عَلَیهِ کرامَةً؟» ای یزید! خیلی باد به دماغت انداخته‏ ای‏. تو خیال می‌کنی اینکه امروز ما را اسیر کرده‌ای و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته‌ای و ما در مشت نوکرهای تو هستیم، یک نعمت و موهبتی از طرف خداوند بر توست؟! به خدا قسم تو الآن در نظر من بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستی و من برای تو یک ذره شخصیت قائل نیستم. 🔹ببینید، اینها مردمی هستند که به جز ایمان و شخصیت روحی و معنوی همه چیزشان را از دست داده‌اند. آن وقت شما توقع ندارید که شخصیتی مانند شخصیت زینب(س) چنین حماسه‌‏ای بیافریند و در شام انقلاب به وجود بیاورد؟ همان‏طور که انقلاب هم به وجود آورد. یزید مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض کند و اسرا را محترمانه به مدینه بفرستد، بعد تبرّی کند و بگوید: «خدا لعنت کند ابن زیاد را، من چنان دستوری نداده بودم، او از پیش خود این کار را کرد.» چه کسی این کار را کرد، زینب(س) چنین کاری را کرد. 🔹در آخر جمله هایش این‏طور فرمود: «یا یزیدُ! کدْ کیدَک وَ اسْعَ سَعْیک ناصِبْ جَهْدَک فَوَ اللهِ لا تَمْحوا ذِکرَنا وَلا تُمیتُ وَحْینا». زینب (س) به کسی که مردم با هزار ترس و لرز به او «یا امیرالمؤمنین» می‌گفتند، خطاب می‌کند که یا یزید! به تو می‌گویم: هر حقّه‌‏ای که می‌خواهی بزن و هر کاری که می‌توانی انجام بده اما یقین داشته باش که اگر می‌خواهی نام ما را در دنیا محو کنی، نام ما محو شدنی نیست؛ آن که محو و نابود می‌شود تو هستی. چنان خطبه‏‌ای در آن مجلس خواند که یزید لال و ساکت باقی ماند و خشم سراسر وجود آن مرد شقی و لعین را فرا گرفت و برای اینکه دل زینب(س) را آتش بزند و زبان او را ساکت کند و برای اینکه زینب منقلب بشود، دست به یک عمل ناجوانمردانه زد: با عصای خیزران خود به لب و دندان ابا عبدالله(ع)اشاره کرد. 📚 حماسه حسینی، جلد 1، صفحه 49 ◾️سالروز وفات پیام‌آور کربلا حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها تسلیت باد! ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از در محضر استاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ نحوه به شهادت رسیدن حضرت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام از زبان شهید مطهری(ره) ▪️السلام علی المعذب فی قعر السجون. ▪️سالروز شهادت حضرت امام موسی بن جعفر(ع) تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از در محضر استاد
🔸امشب و فردا تعلق دارد به حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه؛ سوم شعبان و ولادت آن بزرگوار است. اهل ایمان به چنین ولادتی خوشحال و مسرور می‌شوند، چون می‌دانیم که- گذشته از هر امر دیگر- پیغمبر اکرم با این ولادت فوق‌العاده خوشحال و مسرور شد. شَیعَتُنا مِنّا، خُلِقوا مِنْ فاضِلِ طینَتِنا، یحْزَنونَ لِحُزْنِنا وَ یفْرَحونَ لِفَرَحِنا. خلاصه‌اش این است که شیعیان ما در حزن ما محزون و در سرور ما خوشحال و مسرور هستند. بنابراین روزی است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام و صدّیقه طاهره سلام الله علیها همه در مثل چنین روزی خوشحال و مسرورند. ما شیعیان که ادعای تشیع می‌کنیم، در این اعیاد بیش از اینها [باید اظهار سرور کنیم] اگرچه شیعیان در ولادت حضرت سیدالشهداء به نسبت اعیاد دیگر- نه به نسبت شایستگی وقت و زمان- بیشتر اظهار سرور و شادمانی می‌کنند. ولی بیش از اینها لازم است که علائم و آثار و نشانه‏‌های این شادمانی در چهره همه ما پیدا باشد و در زندگی ما این علائم و نشانه‌‏ها ظاهر و بارز باشد. 🔸در آن حدیث فرمود: «انَّ لِلْحُسَینِ مَحَبَّةً مَکنونَةً فی قُلوبِ الْمُؤْمِنینَ» یک محبت پوشیده‌‏ای [نسبت به حسین علیه السلام در دلهای مؤمنین هست‏] (مکنون یعنی در آن سرّ ضمیر، در آن ضمیر باطن و ناآشکار)؛ در آن ضمیر ناآشکار هر مؤمنی محبت‏ حسین بن علی علیه السلام هست. البته در ضمیر ناآشکار و آشکار هر مؤمنی محبت پیغمبر خدا هم هست و باید باشد، همین‌طور محبت امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و سایر ائمه هدی؛ ولی قضیه این است که برای بعضی از ائمه جریانهایی پیش آمده است که آن جریانها توانسته لااقل قسمتی از واقعیت آنها را نشان دهد و بارز و ظاهر کند. والّا فرق نمی‌کند، همه آنها نور واحد هستند. امام حسین علیه السلام در قضایا و مسائل عاشورا از وجود مقدسش آنقدر فضائل ظهور و بروز کرد که امکان ندارد کسی واقعاً مؤمن باشد و در عمق دل و روحش امام حسین علیه السلام را دوست نداشته باشد. 🔸روزی پیغمبر اکرم به خانه علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها آمدند. در آن وقت امام حسن و امام حسین دو طفل کوچک بودند. حضرت رسول در آن روز مدتی نشستند و جلسه خیلی خوب و خوشی بود و غذایی تناول فرمودند و خیلی مسرور و خوشحال بودند و همه چنین بودند. بعد رفتند در کنار آن اتاق، ایستادند به نماز خواندن و مقداری نماز خواندند. بعد از نماز حالت دگرگونی برای ایشان پیدا شد که بعد شروع کردند به گریه کردن و گریه زیادی کردند. این امر قهراً سبب بهت و تعجب همه شد که چه شد، جلسه‌‏ای که این همه توأم با سرور و خوشحالی بود، پیغمبر اکرم بعد از نماز یک‌مرتبه به گریه افتادند، علت قضیه چیست؟ 🔸ظاهراً ناقل حضرت امیر هستند. تعبیر عجیبی است. آن ‏طور که یادم می‌آید فرمود: هیچ کدام از ما به خود جرأت نداد که از پیغمبر اکرم علت گریه را سؤال کند.فهمیدیم یک امر تازه‏‌ای است، پیغمبر است و خبر از آسمان و وحی و این‏گونه مسائل. روایت می‌گوید یک وقت امام حسین، همین طفل کوچک، از جا حرکت کرد رفت مقابل جدش که نشسته بود، اول دو پای کوچکش را یکی روی این زانوی جدش و یکی روی آن زانوی دیگر گذاشت. بعد سر جدش را محکم به سینه‌اش گرفت و چسباند. می‌دانید در این حال، وقتی که بدنها با یکدیگر تماس می‌گیرد، یک بچه کوچک، طفل بسیار بسیار عزیز پیغمبر و آن علائقی که پیغمبر دارد، چگونه آن محبتهای پیامبر به جوش می‌آید. دستهایش را هم به سر پیامبر قلاب کرد و چسباند. همین که خوب پیامبر را محکم در بغل گرفت و مطمئن شد که تمام عواطف او را به جوش آورده است، یک‌مرتبه گفت: «یا جَدّاه! ما یبْکیک» پدر جانم چرا گریه می‌کنی؟ علتش را به ما بگو. آنگاه پیغمبر اکرم شرح داد، فرمود: جبرائیل بر من نازل شد و در این حال آینده فرزندان مرا برای من شرح داد و از آن جمله اینکه بر حسین من چه خواهد گذشت و در کجا دفن خواهد شد و بعد قبرش چگونه مطاف زوّار خواهد بود! اینها نشانه‏‌های زیادی است از محبت پیغمبر اکرم نسبت به حسین بن علی علیه السلام؛ لهذا فرمود: «حُسَینٌ مِنّی وَ أَ نَا مِنْ حُسَینٍ، احَبَّ اللهُ مَنْ احَبَّ حُسَیناً» حسین از من است و من از حسینم؛ خدا دوست می‏‌دارد هر کسی را که حسین من را دوست بدارد. 📚 آشنایی با قرآن، جلد 8، صفحه 313 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا