eitaa logo
در محضر استاد
1هزار دنبال‌کننده
69 عکس
25 ویدیو
3 فایل
این کانال به بیان دیدگاه و اندیشه های استاد شهید مطهری(ره) در مناسبت های مختلف اختصاص دارد. ازاینکه با نظرات خویش ما را در اداره بهتر کانال یاری می کنید، سپاسگزارم. بازنشر مطالب با ذکر آدرس کانال بلامانع است. ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/hpouryahya
مشاهده در ایتا
دانلود
حکمت صدرالمتألّهین‏ حکمت الهی به وسیله صدرالمتألهین دگرگونی‏ای یافت که می‌توان آن را یک «جهش» نامید، جهشی در فلسفه اسلامی. این جهش مسبوق به یک سلسله دگرگونی های تدریجی بود که قبلًا به وسیله دیگران انجام یافته بود. مسلّم آن است که در گذشته حکمت مشّاء و حکمت اشراق دو روش مختلف تلقّی می‌شدند و عرفان هم راه جدایی داشت، همچنانکه کلام که ناظر به حقایق اسلامی است مستقل از همه اینها بود. به وسیله صدر المتألهین اختلاف مشّاء و اشراق حل شد و مکتبی به وجود آمد که نه تقیّد به گفته‏های مشّاء داشت و نه به گفته‏های اشراق؛ در برخی مسائل با این مکتب موافق بود و در بعضی مسائل با آن مکتب؛ و همچنین بسیاری از موارد اختلاف نظر فلسفه و عرفان حل شد و چهره بسیاری از حقایق اسلامی روشن گشت بدون آنکه از راه های کلامی متعارف آن روزگار بهره گرفته شود. این بود که فلسفه صدرالمتألهین به منزله یک چهار راه تلقی شد که در آنجا راه های چهارگانه مشّاء، اشراق، عرفان و کلام با یکدیگر تلاقی می‌کردند. صدرالمتألهین سلوک عقلی فلسفی را با سلوک قلبی عرفانی هماهنگ کرده و این خود نوعی ابتکار است. ✅ داستان ملاصدرا و اخباریها ملاصدرا خودش یک مرد محدّث است. شرح اصول کافى اش نشان مى‌‌دهد که ضمن اینکه فیلسوف است مرد محدّثى هم هست؛ علاوه بر این خیلى اهل زیارت و مکه رفتن و از این حرفها بوده به طورى که هفت سفر رفت مکه. یک سفر رفته بود کربلا یا نجف. اخباریین به اعتبار این که این هم یکى از محدثین است آمدند به دیدنش. از او پرسیدند شما چندهزار حدیث حفظ هستید؟ (چون آنها همه اهمیتشان این بود که این مى‌‌گفت من پنج هزار حدیث حفظم، آن مى‌‌گفت من ده هزار حدیث حفظم، دیگرى مى‌‌گفت من پانزده هزار حدیث حفظم؛ فضیلت همین بود؛ حفظ کردن) گفت من حدیثى حفظ نیستم. گفتند چطور مى‌‌شود؟! ملاصدرا گفت حالا ممکن است یک حدیثى بفرمایید استفاده کنیم. حدیثى را اینها خواندند. بعد معنى حدیث را از اینها پرسید. یک معنى‌‌اى کردند. بعد خودش یک معنى دیگرى کرد. گفت حالا اگر حدیث را این‌‌جور معنى کنیم چطور است؟ گفتند این بهتر است. بعد فوراً حدیثى را روایت کرد با سندش، گفت: «حدیثٌ تَدْریه خَیرٌ مِنْ اَلْفٍ تَرْویه؛ یک حدیث معنایش را بفهمى از هزار حدیث روایت کنى بهتر است». (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚مقالات فلسفی‏، صفحه 230 و شناخت از نظر قرآن، صفحه 45 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
☑️ گریه بر شهید 🔹در صدر اسلام در میان شهدای زمان پیامبر(ص)، آن که از همه بیشتر درخشید و به او لقب «سیدالشهداء» یعنی سالار شهیدان در آن زمان دادند، جناب حمزة بن عبدالمطّلب عموی بزرگوار رسول اکرم(ص) بود که در احد شهید شد. آنان که به زیارت مدینه مشرف شده‌اند حتماً به احد هم مشرف شده‌اند و قبر حمزه را در احد زیارت کرده‌اند. 🔹حمزه که از مکه به مدینه مهاجرت کرده بود، کسی نداشت، خودش تنها بود. وقتی که پیامبر اکرم(ص) از احد برگشت به مدینه، دید در خانه همه شهداء گریه هست جز خانه جناب حمزه؛ حضرت فقط یک جمله فرمود: «امّا حَمْزَةُ فَلا بَواکی لَهُ» یعنی همه شهدا گریه کننده دارند جز حمزه که گریه کننده ندارد. تا این جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانه‌هایشان و گفتند: پیامبر(ص) فرمود حمزه گریه کننده ندارد. زنانی که برای فرزندان خودشان یا شوهرانشان یا پدرانشان یا برادرانشان می‏‌گریستند، به احترام پیامبر(ص) و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطّلب آمدند به خانه حمزه و برای حمزه گریستند؛ و بعد از این دیگر سنت شد هرکس برای هر شهیدی که می‌خواست بگرید، اول می‌رفت خانه جناب حمزه و برای او می‏‌گریست. 🔹این جریان نشان داد که اسلام با اینکه با گریه بر میّت (میّت عادی) چندان روی خوشی نشان نداده است، مایل است که مردم بر شهید بگریند، زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست. 🔹بعد از حادثه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) که همه شهادت ها را تحت ‏الشعاع قرار داد، لقب «سیدالشهداء» به ایشان انتقال یافت. البته به جناب حمزه هم سیدالشهداء گفته و می‌گوییم ولی سیدالشهدای مطلق، امام حسین(ع) است. یعنی جناب حمزه سیدالشهدای زمان خودش است و امام حسین(ع) سیدالشهدای همه زمانهاست، آنچنان که مریم عذرا «سیدة النساء» زمان خودش است و صدیقه کبری «سیدة النساء» همه زمانها. 🔹قبل از شهادت امام حسین(ع) آن شهیدی که سمبل گریه بر شهید بود و گریه بر او مظهر شرکت در حماسه شهید و هماهنگی با روح شهید و موافقت با نشاط شهید به شمار می‌رفت جناب حمزه بود، و بعد از شهادت امام حسین(ع) این مقام به ایشان انتقال یافت. 📚 قیام و انقلاب مهدی (عج)، صفحه 90 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاجعه اندلس‏ 🔹تاریخ بشر نشان می‌دهد که هرگاه قدرتهای حاکم می‌خواهند جامعه‌‏ای را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار کنند، تلاش می‌کنند تا روح جامعه را فاسد کنند و برای این منظور تسهیلات شهوترانی را برای مردم زیاد می‌کنند و آنها را به شهوترانی ترغیب می‌کنند. نمونه عبرت‌‏انگیزی از این شیوه کثیف، فاجعه‏‌ای بود که در اسپانیای مسلمان- که یکی از سرچشمه‌های رنسانس به حساب می‌آمد و از پیشرفته‏‌ترین تمدنهای اروپا محسوب می‌شد- برای مسلمانان اتفاق افتاد. 🔹مسیحیان برای خارج کردن اسپانیا از چنگ مسلمانان، از راه فاسد کردن روحیه و اخلاق جوانان مسلمان وارد عمل شدند. تا آنجا که توانستند وسائل لهو و لعب و شهوترانی را به سهولت در اختیار مسلمانان قرار دادند و در این کار تا آنجا پیش رفتند که حتی سرداران و مقامات دولتی را نیز فریفتند و آنان را آلوده ساختند و به این ترتیب توانستند عزم و اراده و نیرو و شجاعت و ایمان و پاکی روح مسلمین را از میان بردارند و آنها را به آدمهایی زبون و ضعیف و شهوتران و شراب‌خواره و زنباره مبدل کنند. و پر واضح است که غلبه و پیروزی بر چنین مردمی کار دشواری نیست. 🔹مسیحیان به انتقام حکومت 300- 400 ساله مسلمانان آنچنان انتقامی از آنان گرفتند که تاریخ نیز از بازگوکردن آن جنایات شرمسار است. همان مسیحیانی که برحسب تعلیمات حضرت مسیح موظفند وقتی سیلی به سمت راست صورتشان می‌خورد سمت چپ صورت خود را پیش بیاورند، در اندلس دریای خون از کشتگان مسلمان به راه انداختند و روی چنگیز را سفید کردند. البته شکست مسلمانان نتیجه دون همتی و فساد روح خود آنان بود و مکافات عمل نکردن به قرآن و دستورات آن. 🔹در زمان ما نیز استعمار هرجا که پا می‌گذارد، تکیه روی همان موضوعی می‌کند که قرآن درباره‌اش هشدار داده است؛ یعنی می‌کوشد تا دلها را فاسد کند. دل که فاسد شد، دیگر نه تنها از عقل کاری نمی‌آید، بلکه خود تبدیل به زنجیر بزرگ‌تری بر دست و پای انسان می‌شود. این است که می‌بینیم استعمارگران و استثمارکنندگان انسان از باز کردن مدرسه و دانشگاه بیم ندارند و حتی خود در تأسیس آن اقدام می‌کنند، اما از سوی دیگر با تمام قوا می‌کوشند تا قلب و روح دانشجو و دانش‌‏آموز را فاسد و تباه کنند. آنها از این حقیقت به خوبی آگاهند که قلب و روح مریض و بیمار هیچ کاری نمی‌تواند صورت دهد و به هر پستی و بهره‌کشی و استثمار تن می‌دهد. 🔹قرآن به تعالی و پاکی روح جامعه اهمیت زیادی می‌دهد. در آیه شریفه‌‏ای می‌فرماید: «وَ تعاوَنوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‏ وَ لاتَعاوَنوا عَلَی الْاثْمِ وَ الْعُدْوانِ‏»،با یکدیگر همکاری و تعاون و فعالیت مشترک داشته باشید در زمینه نیکی‌ها و پاکی‌ها؛ یعنی اولًا دنبال کار خیر و نیک باشید و گرد پلیدی و زشتی نگردید و ثانیاً کار نیکو را دسته‏ جمعی و گروهی انجام دهید نه به صورت انفرادی و تنها. 📚 آشنایی با قرآن، جلد 1، صفحه 72 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
✅ شخصیت امام خمینی‏(ره) 🔹من لااقل 12 سال در خدمت ایشان[حضرت امام]تحصیل کرده‌ام؛ در سفری که به پاریس رفتم چیزهایی از روحیه این مرد کشف کردم که نه تنها بر ایمان من بلکه بر حیرت من افزود. وقتی که برگشتم رفقا پرسیدند چه دیدی؟ گفتم چهارتا «آمَنَ» دیدم: 🔸«آمَنَ بِهَدَفِهِ» به هدفش ایمان دارد. دنیا جمع بشوند نمی‌توانند او را از هدفش منحرف کنند. 🔸«آمَنَ بِسَبیلِهِ» به راهی که برای هدف خودش انتخاب کرده ایمان دارد، امکان ندارد او را از این راه منصرف کرد؛ شبیه همان ایمانی که پیغمبر(ص) به هدفش و به راه خودش دارد. 🔸«آمَنَ بِقَوْلِهِ» من دیدم در همه رفقا و دوستانی که من سراغ دارم احدی به اندازه ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. افرادی به ایشان می‌گویند کمی آرام‏تر، مردم سرد می‌شوند، مردم از پا در می‌آیند. می‌گوید مردم این طور نیستند که شما می‌گویید، من مردم را از شما بهتر می‌شناسم. 🔸از همه بالاتر: «آمَنَ بِرَبِّهِ». در جلسه خصوصی ایشان [امام] به من گفت: «فلانی این ما نیستیم [که این نهضت را ایجاد کرده‌ایم] من دست خدا را حس می‌کنم.» آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می‌کند و در راه خدا قدم برداشته، مصداق آن اصل قرآنی است: «انْ تَنْصُرُوا اللهَ ینْصُرْکمْ‏»، تو اول یک قدم به طرف خدا بردار، خدا به تو عنایت می‌کند. آیه دیگر:«انَّهُمْ فِتْیةٌ امَنوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدًی. وَ رَبَطْنا عَلی‏ قُلوبِهِمْ اذْ قاموا»، جوانمردانی بودند، به پروردگارشان ایمان آوردند، اعتماد و تکیه کردند، خدا هم بر بینش آنها افزود. آنها برای خدا قیام کردند، ما هم دل آنها را محکم کردیم. این را من در این مرد می‌بینم. برای خدا قیام کرده و خدای متعال یک قلب قوی به این مرد داده که اصلا تزلزل، ترس، بیم در این دل راه ندارد. 🔹قرآن وعده داده که برای خدا قیام کنید، برای خدا عمل کنید، برای خدا بجنبید، آنوقت عنایات خدا را احساس می‌کنید. در خانه‌ات بنشینی، خدا را نمی‌بینی، عنایت خدا را نمی‌بینی. ساکت باشی خدا را نمی‌بینی، عنایات خدا را نمی‌بینی. ساکن باشی خدا را نمی‌بینی، عنایت خدا را نمی‌بینی. حرکت کن، برای خدا هم حرکت کن، آنوقت است که خدا را می‌بینی و عنایات خدا را لمس می‌کنی. آدمی که به امید خدا و برای خدا حرکت کرده و عنایات خدا را دائما به چشم دل می‌بیند آیا او از تهدید می‏‌ترسد؟ 🔹به یکی از مقامات که زمانی با من صحبت می‌کرد، گفتم آیا هیچ کس باور می‌کند که این مردی که روزها می‏‌نشیند این اعلامیه‌‏های آتشین را می‌دهد سحرها اقلا یک ساعت با خدای خودش راز و نیاز می‌کند و اشکهاست که دائما جاری است؟! هیچ کس باور نمی‌کند. درست نمونه علی(ع) است. فرزند علی(ع) است و علی‌وار و «بچه علی» وار عمل می‌کند: هُوَ البَکاءُ فِی الْمِحْرابِ لَیلًا/هُوَ الضَّحّاک اذَا اشْتَدَّ الضَّرابُ‏. شاعر درباره علی(ع) گفته است: در میدان جنگ به روی دشمن لبخند می‌زند، در محراب عبادت در حالی که به خدای خودش توجه دارد اشک می‏ریزد؛ و ما نمونه‌اش را در این مرد داریم می‌بینیم. کسی باور نمی‌کند که این فردی که در روزها اینچنین اعلامیه‌‏های آتشین می‌دهد شبها با خدای خودش چه عوالمی دارد! چه راز و نیازی دارد! چه اشکها می‏‌ریزد! (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 50 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فرا رسیدن چهاردهم خرداد، سالروز عروج ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(قدس سره الشریف) تسلیت و تعزیت باد. ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
بزرگترین هدیه یک رهبر به ملت خود 🔹از جمله کارهایی که رهبران بزرگ ما و بالخصوص حضرت ‏آیت الله العظمی امام خمینی در این سالها انجام دادند این بود که "خودباختگی" را از مردم ما گرفتند و مردم ما را به آن خود واقعی و به آن روح جمعی مؤمن ساختند. 🔹بزرگترین هدیه‌ای که یک رهبر به ملتش می‌تواند بدهد «ایمان به خود» است، یعنی آن ملت را به خودش مؤمن کند. یک رهبر ممکن است هدیه‌ای که به مردمش می‌دهد هدیه مادی باشد، فرض کنید یکی از منابع مادی را که دشمن می‌برده است بگیرد و به ملت پس بدهد. ممکن است هدیه سیاسی باشد، استقلال سیاسی به ملت خودش بدهد. ممکن است ایمان به رهبر باشد یعنی ملت معتقد شود که رهبر ما رهبر خیلی بزرگی است. ولی اینها آنقدر مهم نیست که هدیه‌ای که یک رهبر به ملتش می‌دهد این باشد که این ملت را به خودش مؤمن و معتقد کند که بگوید من نباید زیر بار دشمن بروم، زیر بار استبداد بروم، زیر بار استعمار بروم، من از خودم تاریخ دارم، از خودم فرهنگ دارم، من هیچ احتیاجی ندارم که از غرب الگو بگیرم. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 139 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
نقش روحانیت در نهضت انقلابی ایران 🔹در نهضتی که از 15 خرداد به این طرف شد، روحانیت تنها نیرویی بود که پیش افتاده بود و پیشتاز بود و به گونه‌ای وارد عمل شد که فساد را از ریشه کند. دست انداخت روی آن ریشه اصلی: استبداد داخلی، استعمار خارجی. یک درخت 2500 ساله را که احدی خیال نمی‌کرد بکند، کند و دور انداخت، یک امر باورنکردنی برای دنیا. 🔹آنچه گفتیم مربوط به گذشته این انقلاب و رابطه روحانیت با گذشته انقلاب بود. برای ما کافی نیست که پیوسته بیاییم درباره روحانیت و گذشته انقلاب بحث کنیم و خودمان را سرگرم کنیم که روحانیت چنین نقشی در گذشته داشته است. گذشته گذشت. فکر برای آینده باید کرد. در آینده، این انقلاب نیاز زیادی به روحانیت دارد به شرط آن که روحانیت وظایف خودش را در آینده انقلاب خوب‏ درک کند. کارش را باید ده برابر کند، تحقیق علمی‌‏اش را باید ده برابر کند، تبلیغش را باید ده برابر کند. رابطه‌اش را با مردم، در جمع مردم آمدن، به میان مردم رفتن، درد مردم را از نزدیک لمس کردن و احساس کردن، اینها را باید چندین برابر کند. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 187 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ سخنی پیرامون شخصیت امام صادق(ع) به مناسبت اینکه امروز روز وفات امام ششم، صادق اهل‌البیت(علیهم السلام) است، سخنان من در اطراف آن شخصیت بزرگوار و نکاتی از سیرت آن حضرت خواهد بود. 🔹امام صادق (ع) در ماه ربیع‌الاول سال 83 هجری در زمان خلافت عبدالملک بن مروان اموی به‌ دنیا آمد، و در ماه شوال یا ماه رجب سال 148 هجری در زمان خلافت ابوجعفر منصور عباسی از دنیا رحلت کرد. در زمان یک خلیفه سفّاک اموی به‌دنیا آمد و در زمان یک خلیفه مقتدر سفّاک عباسی از دنیا رحلت کرد، و در آن بین شاهد دوره فترت خلافت و انتقال آن از دودمانی به دودمان دیگر بود. 🔹امام صادق (ع) شیخ‌الائمه است، از همه ائمه دیگر عمر بیشتری نصیب ایشان شد، شصت و پنج ساله بود که از دنیا رحلت فرمود. عمر نسبتا طویل آن حضرت و فتوری که در دستگاه خلافت رخ داد که امویان و عباسیان سرگرم زد و خورد با یکدیگر بودند، فرصتی طلایی برای امام به‌ وجود آورد که بساط افاضه و تعلیم را بگستراند و به تعلیم و تربیت و تأسیس حوزه علمی عظیمی بپردازد، جمله «قال الصادق(ع)» شعار علم حدیث گردد، و به نشر و پخش حقایق اسلام موفق گردد. از آن زمان تا زمان ما هر کس از علما و دانشمندان اعم از شیعی مذهب و غیره که نام آن حضرت را در کتب و آثار خود ذکر کرده‌اند با ذکر حوزه و مدرسه‌ای که آن حضرت تأسیس کرد و شاگردان زیادی که تربیت کرد و رونقی که به بازار علم و فرهنگ اسلامی داد توأم ذکر کرده‌اند؛ همان‌طوری که همه به مقام تقوا و معنویت و عبادت آن حضرت نیز اعتراف کرده‌اند. 🔹شیخ مفید از علمای شیعه می‌گوید آنقدر آثار علمی از آن حضرت نقل شده که در همه بلاد منتشر شده. از هیچکدام از علمای اهل‌بیت آنقدر که از آن حضرت نقل شد، نقل نشده. اصحاب حدیث نام کسانی را که در خدمت آن حضرت شاگردی کرده‌اند و از خرمن وجودش خوشه گرفته‌اند ضبط کرده‌اند، چهار هزار نفر بوده‌اند و در میان اینها از همه طبقات و صاحبان عقاید و آراء و افکار گوناگون بوده‌اند. 🔹محمد بن عبدالکریم شهرستانی، از علمای بزرگ اهل تسنن و صاحب کتاب معروف الملل والنحل، درباره آن حضرت می‌گوید: «هُوَ ذو عِلْمٍ غَزیرٍ، وَ اَدَبٍ کامِلٍ فِی الْحِکمَةِ، وَ زُهْدٍ فِی‌الدُّنْیا، وَ وَرَعٍ عَنِ الشَّهَواتِ.» یعنی او، هم دارای علم و حکمت فراوان و هم دارای زهد و ورع و تقوای کامل بود. بعد می‌گوید مدتها در مدینه بود، شاگردان و شیعیان خود را تعلیم می‌کرد، و مدتی هم در عراق اقامت کرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و ریاست نشد و سرگرم تعلیم و تربیت بود. در آخر کلامش در بیان علت اینکه امام صادق(ع) توجهی به جاه و مقام و ریاست نداشت این‌طور می‌گوید: «مَنْ غَرَقَ فی بَحْرِ الْمَعْرِفَةِ لَمْیقَعْ فی شَطٍّ، وَ مَنْ تَعَلّی اِلی ذِرْوَةِ الْحَقیقَةِ لَمْ یخَفْ مِنْ حَطٍّ.» یعنی آنکه در دریای معارف غوطه‌ور است به خشکی ساحل تن در نمی‌دهد، و کسی که به قله اعلای حقیقت رسیده نگران پستی و انحطاط نیست. 🔹کلماتی که بزرگان اسلامی از هر فرقه و مذهب در تجلیل مقام امام صادق(ع) گفته‌اند زیاد است، منظورم نقل آنها نیست، منظورم اشاره‌ای بود به اینکه هر کس امام صادق (ع) را می‌شناسد آن حضرت را با حوزه و مدرسه‌ای عظیم و پرنفع و ثمر که آثارش هنوز باقی و زنده است می‌شناسد. حوزه‌های علمیه امروز شیعه، امتداد حوزه آن روز آن حضرت است. 🔹سخن در اطراف امام صادق(ع) میدان وسیعی دارد. در قسمتهای مختلف می‌توان سخن گفت زیرا اولا سخنان خود آن حضرت در قسمتهای مختلف مخصوصا در حکمت عملی و موعظه زیاد است و شایسته عنوان کردن است؛ ثانیا در تاریخ زندگی آن حضرت قضایای جالب و آموزنده فراوان است. بعلاوه احتجاجات و استدلالات عالی و پرمعنی با دهریین و ارباب ادیان و متکلمان فرق دیگر اسلامی و صاحبان آراء و عقاید مختلف، بسیار دارد که همه قابل استفاده است. گذشته از همه اینها تاریخ معاصر آن حضرت که با خود آن حضرت یا شاگردان آن حضرت مرتبط است شنیدنی و آموختنی است. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 بیست گفتار، صفحه 119 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ امام صادق(ع) و گروهی از متصوفه‏(1) 🔹"سفیان ثوری‏" که در مدینه می‌زیست بر امام صادق(ع) وارد شد. امام را دید جامه‏ای‏ سپید و بسیار لطیف پوشیده است. به عنوان اعتراض گفت: «این جامه سزاوار تو نیست. تو نمی‏بایست خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی. از تو انتظار می‌رود که زهد بورزی و تقوا داشته باشی و خود را از دنیا دور نگه داری». 🔸امام: «می‌خواهم سخنی به تو بگویم، خوب گوش کن که از برای دنیا و آخرت تو مفید است. اگر راستی اشتباه کرده‌ای و حقیقت نظر دین اسلام را درباره این موضوع نمی‏دانی، سخن من برای تو بسیار سودمند خواهد بود. اما اگر منظورت این است که در اسلام بدعتی بگذاری و حقایق را منحرف و وارونه سازی، مطلب دیگری است و این سخنان به تو سودی نخواهد داد. ممکن است تو وضع ساده و فقیرانه رسول خدا(ص) و صحابه آن حضرت را در آن زمان، پیش خود مجسم سازی و فکر کنی که یک نوع تکلیف و وظیفه‌ای برای همه مسلمین تا روز قیامت هست که عین آن وضع را نمونه قرار دهند و همیشه فقیرانه زندگی کنند. اما من به تو بگویم که رسول خدا(ص) در زمانی و محیطی بود که فقر و سختی و تنگدستی بر آن مستولی بود. عموم مردم از داشتن لوازم اولیه زندگی محروم بودند. وضع خاص زندگی رسول اکرم(ص) و صحابه آن حضرت مربوط به وضع عمومی آن روزگار بود. ولی اگر در عصری و روزگاری وسائل زندگی فراهم شد و شرایط بهره برداری از موهبتهای الهی موجود گشت، سزاوارترین مردم برای بهره بردن از آن نعمتها نیکان و صالحانند، نه فاسقان و بدکاران، مسلمانانند نه کافران. 🔸«تو چه چیز را در من عیب شمردی؟! به خدا قسم من در عین اینکه می‌بینی که از نعمتها و موهبتهای الهی استفاده می‌کنم، از زمانی که به حد رشد و بلوغ رسیده‌ام، شب و روزی بر من نمی‌گذرد مگر آنکه مراقب هستم که اگر حقی در مالم پیدا شود فوراً آن را به موردش برسانم». 🔹سفیان نتوانست جواب منطق امام را بدهد، سرافکنده و شکست خورده بیرون رفت و به یاران و هم مسلکان خود پیوست و ماجرا را گفت. آنها تصمیم گرفتند که دسته جمعی بیایند و با امام مباحثه کنند. جمعی به اتفاق آمدند و گفتند: «رفیق ما نتوانست خوب دلائل خودش را ذکر کند، اکنون ما آمده‌ایم با دلائل روشن خود تو را محکوم سازیم». 🔸امام: «دلیلهای شما چیست؟ بیان کنید». 🔹جمعیت: «ما دو آیه از قرآن را دلیل بر مدعای خودمان و درستی مسلکی که اتخاذ کرده‌ایم می‌آوریم و همین ما را کافی است. خداوند در قرآن کریم یک جا گروهی از صحابه را این‏طور ستایش می‌کند: «در عین اینکه خودشان در تنگدستی و زحمتند، دیگران را بر خویش مقدم می‏دارند. کسانی که از صفت بخل محفوظ بمانند، آنهایند رستگاران». در جای دیگر قرآن می‌گوید: «در عین اینکه به غذا احتیاج و علاقه دارند، آن را به فقیر و یتیم و اسیر می‌خورانند». 🔸امام:«اول بگویید آیا شما که به قرآن استدلال می‌کنید، محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ قرآن را تمیز می‌دهید یا نه؟! هرکس از این امت که گمراه شد از همین راه گمراه‏ شد که بدون اینکه اطلاع صحیحی از قرآن داشته باشد به آن تمسک کرد». 🔹جمعیت: «البته فی الجمله اطلاعاتی در این زمینه داریم ولی کاملا نه». 🔸امام: «بدبختی شما هم از همین است. احادیث پیغمبر(ص) هم مثل آیات قرآن است، اطلاع و شناسایی کامل لازم دارد». 🔸«اما آیاتی که از قرآن خواندید: این آیات بر حرمت استفاده از نعمتهای الهی دلالت ندارد. این آیات مربوط به گذشت و بخشش و ایثار است. قومی را ستایش می‌کند که در وقت معینی دیگران را بر خودشان مقدم داشتند و مالی را که بر خودشان حلال بود به دیگران دادند، و اگر هم نمی‌دادند گناهی و خلافی مرتکب نشده بودند. خداوند به آنان امر نکرده بود که باید چنین کنند، و البته در آن وقت نهی هم نکرده بود که نکنند؛ آنان به حکم عاطفه و احسان، خود را در تنگدستی و مضیقه گذاشتند و به دیگران دادند. خداوند به آنان پاداش خواهد داد. پس این آیات با مدعای شما تطبیق نمی‌کند، زیرا شما مردم را منع می‌کنید و ملامت می‏نمایید بر اینکه مال خودشان و نعمتهایی که خداوند به آنها ارزانی داشته استفاده کنند. آنها آن روز آن‏طور بذل و بخشش کردند، ولی بعد در این زمینه دستور کامل و جامعی از طرف خداوند رسید، حدود این کار را معین کرد. و البته این دستور که بعد رسید ناسخ عمل آنهاست، ما باید تابع این دستور باشیم نه تابع آن عمل.