#کلام_استاد
❇️مقایسه میان کار حضرت ابراهیم(ع) و رسول اکرم(ص) و کار کوروش
🔹در تاریخ مینویسند که کوروش وقتی که وارد بابِل شد با این که خودش دین دیگری داشت ولی مردم را در دینشان آزاد گذاشت. در معیار غربی کوروش یک مرد آزادیخواه است، یا عدهای میگویند ببینید ما چه ملتی هستیم! ما در دو هزار و پانصد سال پیش اعلامیه حقوق بشر را امضا کردیم. کوروش وقتی که وارد بابِل شد، با این که خودش بتپرست نبود و تابع مثلا دین زردشت بود، معذلک گفت تمام معابد بتپرستی که در اینجا هست محترم است. پس ما ملتی هستیم طرفدار آزادی عقیده.
🔹ولی ابراهیم خلیل(ع) چه کرد؟ آیا ابراهیم خلیل(ع) به این عقیده، که اینها عقیده نیست زنجیر است- قرآن اسم آن چیزی را که اروپایی میگوید بشر را باید در آن آزاد گذاشت، زنجیر میگذارد- به این زنجیرهایی که عادات سخیف بشر به دست و پای او بسته است احترام گزارد؟ خیر، بلکه رفت بتها را در خلوتی شکست، تبر را هم به گردن بت بزرگ انداخت، اول این فکر را در مردم القاء کرد- عملاً یا قولاً- که این بت بزرگتر کوچکترها را زده، کشته و خرد کرده است، و کاری کرد که همین امر منشأ تفکر در مردم بشود، به خود باز آیند، به تعبیر قرآن: فَرَجَعوا الی انْفُسِهِمْ یعنی به خود باز آمدند. ابراهیم آنها را به خودآگاهی رساند، خودآگاه و خود شناسا شدند، فکر کردند. این را میگویند عمل انسانی. با معیارهای غربی کار ابراهیم خلیل(ع) بر ضد اصول آزادی و دموکراسی بوده، چرا؟ زیرا میگویند تو چکار داری، هر کار دلشان بخواهد انجام میدهند. اما با منطق واقع و حقیقت، ابراهیم(ع) به این وسیله غل و زنجیرها را از گردن یک ملت باز کرد و رهایشان کرد. کار صحیح کار ابراهیم(ع) است که خودش [در جامعهاش] تنها کسی است که یک فکر آزاد دارد و تمام مردم را در زنجیر عقاید سخیف و تقلیدی که کوچکترین مایهای از فکر ندارد گرفتار میبیند.
🔹همین طور رسول اکرم(ص). آیا رسول اکرم(ص) وقتی که وارد مکه شد همان کاری را کرد که کوروش کرد که من چکار دارم، هر کسی هر کار میخواهد بکند؟ آیا در باره مردمی که قرنها در زنجیر این بتها قرار گرفتهاند گفت چون عقیده دارند و عقیده آزاد است، چون خودشان انتخاب کردهاند، میل خودشان بوده و به میل خود به این بتخانهها میروند پس اینها آزادند؟! یا نه، این بتها را خرد کرد و دور ریخت و با این وسیله این مردم را آزاد کرد یعنی فکر اسیر و انسانیتِ اسیر حیوانیت اینها را آزاد کرد و رهایی داد. عمل صحیح عمل خاتمالانبیاء(ص) است؛ سالهای متمادی با عقیده بتپرستی مبارزه کرد تا فکر مردم را آزاد کند. اگر عرب جاهلیت هزار سال دیگر هم میماند همان بت را پرستش میکرد (همانطوری که حتی در ملتهای متمدن مثل ژاپن هنوز بتپرستی وجود دارد) و یک قدم به سوی ترقی و تکامل برنمیداشت. اما پیغمبر(ص) آمد این زنجیر اعتقادی را از دست و پای آنها باز کرد و فکرشان را آزاد نمود: وَ یضَعُ عَنْهُمْ اصْرَهُمْ وَ الْاغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیهِمْ؛ میگوید شکر این را بکنید که خدا به وسیله این پیغمبر این بارهای گران یعنی خرافهها را از دوش شما برداشت، این زنجیرهایی را که خودتان به دست و پای خودتان بسته بودید برداشت.
🔹بنابراین آزادی و دموکراسی بر اساس آنچه که تکامل انسانی انسان ایجاب میکند حق انسان بما هو انسان است، حقِ ناشی از استعدادهای انسانی انسان است نه حق ناشی از میل و تمایل افراد. یک نوجوان را در نظر بگیرید که مریض است. سلامت و رشد آینده این نوجوان یک چیز اقتضا میکند: خوردن دواهایی، رعایت کردن رژیمی، محروم شدن از برخی خوراکها. ولی میل او ممکن است بر ضد این باشد. آیا آنچه که مبنای رشد بدنی این نوجوان است میل اوست یا استعداد واقعی بدنی او؟
🔹پس مفهوم آزادی و دموکراسی در اسلام و در غرب متفاوت است. دموکراسی در اسلام یعنی انسانیتِ رهاشده و دموکراسی در غرب یعنی حیوانیتِ رها شده. بنابراین بسیار تفاوت است میان آزادی تفکر و آزادی عقیده. اگر اعتقادی بر مبنای تفکر باشد، عقیدهای داشته باشیم که ریشه آن تفکر است، اسلام چنین عقیدهای را میپذیرد، غیر از این عقیده را اساسا قبول ندارد. آزادی این عقیده آزادی فکر است. اما عقایدی که بر مبناهای وراثتی و تقلیدی و از روی جهالت، به خاطر فکر نکردن و تسلیم شدن در مقابل عوامل ضد فکر در انسان پیدا شده است، اینها را هرگز اسلام به نام آزادی عقیده نمیپذیرد.
📚آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه271-302
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
#کتاب_کتابخوانی
✅ویژگی های یک کتاب خوب
🔸کتاب و نوشته باید هم زحمت فکرکردن را از دوش خواننده بردارد و هم او را وادار به تفکر کند و قوه فکری او را برانگیزد. آن فکری که باید از دوش خواننده برداشته شود، فکر در معنی جملهها و عبارات است. و اما آن فکری که باید به عهده خواننده گذاشته شود فکر در نتیجه است.
🔸هر چیزی تا خود خواننده درباره آن فکر نکند و از فکر خود چیزی بر آن نیفزاید، با روحش آمیخته نمیگردد و در دلش نفوذ نمیکند و در عملش اثر نمی بخشد. البته آن فکری که خواننده از خودش میتواند بر مطلب بیفزاید، همانا نتیجهای است که به طور طبیعی از مقدمات میتوان گرفت.
📚داستان راستان، جلد1، صفحه 15
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
❇️شخصیت حضرت زینب کبری(س)
🔹یکی از زنان اسلام که مایه افتخار جهان است زینب کبری (س) است. تاریخ نشان میدهد که حوادث خونین و مصائب بینظیر کربلا زینب را به صورت پولاد آبدیده درآورد. زینبی که از مدینه خارج شد با زینبی که از شام به مدینه برگشت یکی نبود. زینبی که از شام برگشت رشد یافتهتر و خالصتر بود. حتی آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور کرده با آنچه در خلال ایام کربلا در زمانی که هنوز برادر بزرگوارش زنده بود و مسئولیت به عهده زینب گذاشته نشده بود از زینب ظهور کرد فرق دارد.
🔹یکی از زنان فاضله مسلمان عرب در زمان ما به نام دکتر عایشه بنتالشاطی کتابی درباره زینب نوشته به نام بَطَلَةُ کربلا یعنی بانوی قهرمان کربلا. این بطولت و قهرمانی قسمت زیادش معلول همان حوادث و شداید کربلاست. حوادث کربلا بود که زبان زینب کبری را به آنچنان خطابه غرّا و آتشینی در مجلس یزید جاری کرد که همه شنیدهاید.
🔹ابوتمام میگوید: لَوْلاَ اشْتِعالُ النّارِ فی ما جاوَرَتْ ما کانَ یعْرَفُ طیبُ عَرْفِ الْعودِ؛ اگر آتش در کنار چوب عود مشتعل نشود و داغی و سوزندگی آن عود را نگیرد بوی خوش عود ظاهر نمیگردد. تا آتش نباشد، تا درد و سوزش نباشد، هنر چوب عود ظاهر نمیگردد. سعدی در همین مضمون میگوید: قول مطبوع از درون سوزناک آید که عود چون همی سوزد جهان از وی معطر میشود. رودکی میگوید: اندر بلای سخت پدید آید فضل و بزرگواری و سالاری.
📚بیست گفتار، صفحه 139
🌹 سالروز ولادت عقیله بنیهاشم حضرت زینب کبری سلامالله علیها مبارک باد!
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅شناخت حق و باطل
🔸طه حسین، ادیب و نویسنده معروف مصری معاصر، در کتاب «علی و بنوه» داستان مردی را نقل میکند که در جریان جنگ جمل دچار تردید میشود، با خود میگوید چطور ممکن است شخصیتهایی از طراز طلحه و زبیر برخطا باشند؟! درد دل خود را با خود علی(ع) در میان میگذارد و از خود علی(ع) میپرسد که مگر ممکن است چنین شخصیتهای عظیم بیسابقهای بر خطا روند؟ علی(ع) به او میفرماید: «انَّک لَمَلْبوسٌ عَلَیک. انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لایعْرَفانِ بِاقْدارَ الرِّجالِ، اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ، وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اهْلَهُ».
🔸یعنی تو سخت در اشتباهی، تو کار واژگونه کردهای. تو به جای اینکه حق و باطل را مقیاس عظمت و حقارت شخصیتها قرار دهی، عظمتها و حقارتها را که قبلاً با پندار خود فرض کردهای، مقیاس حق و باطل قراردادهای. تو میخواهی حق را با مقیاس افراد بشناسی! برعکس رفتار کن. اول خود حق را بشناس، آن وقت اهل حق را خواهی شناخت؛ خود باطل را بشناس، آن وقت اهل باطل را خواهی شناخت. آن وقت دیگر اهمیت نمیدهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل، و از خطا بودن آن شخصیتها در شگفت و تردید نخواهی بود.
🔸طه حسین پس از نقل جملههای بالا میگوید: «من پس از وحی و سخن خدا، جوابی پرجلالتر و شیواتر از این جواب ندیده و نمیشناسم».
📚سیری در نهج البلاغه، صفحه 35
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
"إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ"
ارتحال عالم ربانی و فقیه گرانقدر حضرت آیت الله سید محمد صادق روحانی رضوان الله تعالی علیه را به پیشگاه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، مقام معظم رهبری دام ظله، مراجع عظام تقلید دامت برکاتهم، همه شاگردان و علاقه مندان و اساتید و فضلا و طلاب گرامی و به ویژه بیت معزز آن عالم مجاهد، تسلیت عرض نموده و علو درجات در جوار اجداد طاهرینش علیهم السلام را برای آن فقیه پارسا و صبر و اجر برای خاندان مکرم را از خداوند منان مسئلت داریم.
#کلام_استاد
✅خواهش مسیح
🔸عیسی (علیه السلام) به حواریین گفت: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول میدهید آن را برآورید بگویم.» حواریین گفتند: «هرچه امر کنی اطاعت میکنیم».
🔸عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. حواریین در خود احساس ناراحتی میکردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همینکه کار به انجام رسید، حواریین گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را میشستیم نه تو پای ما را».
🔸عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را به عهده بگیرد «عالم» است. این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس تواضع را فرا گیرید و بعد از من که عهده دار تعلیم و ارشاد مردم میشوید راه و روش خود را تواضع و خدمت خلق قرار دهید. اساساً حکمت در زمینه تواضع رشد میکند نه در زمینه تکبر، همان گونه که گیاه در زمین نرم دشت میروید نه در زمین سخت کوهستان.» (وسائل، جلد2،صفحه 457)
📚داستان راستان، جلد1، صفحه233
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────