11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدای این دختر بچه داره جهانی میشه
سرود زیبایی
که این دختر بچه در مدح شهید حاج قاسم سلیمانی خونده
واقعا شنیدن داره
بر ریتم آهنگ مختارنامه
#شهیدانه🍃
کوله بارى پر زمهر انبیا دارد شهید
سینه اى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید
این نه خون است اى برادر بر لب خشکیده اش
بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید
گرچه در گرداب خون، خوابیده آرام و خموش
با نواى بینوایى، بس نوا دارد شهید
کعبه ى دل را زیارت کرده با سعى و صفا
در ضمیر جان خود، گویى منا دارد شهید
دانى از بهر چه جانبازى کند در راه دوست
چون طواف کعبه را در کربلا دارد شهید
تا مس ناقابل خود را بدل سازد به زر
در رگ دل جوهرى از کیمیا دارد شهید
پیکر عریان او در خاک و خون افتاده است
از شرف بر جسم خود خونین قبا دارد شهید
سلام صبحتون شهدایی
#گردان_کمیل_هنوز_هم_زنده_ست
زیباست
آن روزی که
در محشر فریاد زنند ،
فرزندان زهرا سلاماللهعلیها
وارد بهشت شوند ...
#نحن_ابناء_الزهراء
سلام
صبح و عاقبتمون مثال شهدا🌱
🍃زندگی نامه طلبه شهید شیخ حسن (محسن ) آقاخانی
طلبه شهید شیخ حسن آقاخانی در سحرگاه روز هشتم خرداد سال 1347 هجری شمسی در یک خانواده مذهبی و محّب اهل بیت عصمت و طهارت دیده به جهان گشود.
در دوران تحصیل ، جزء موفق ترین شاگردان به شمار می رفت.
وی در کنار درسش در جلسات قرآن و مسجد حضور می یافت.
به گفته ی اطرافیان ایشان برای یادگیری مطالب زانو در کنار زانوی اساتید می گذاشت.
شهید نه تنها خود در کلاسهای مختلف شرکت می کرد بلکه از زمان ورود به مدرسه راهنمایی برای پسرهای هم سن و یا بزرگتر از خودش هم کلاس تدریس قرآن گذاشت و نیز هیئتی را هم با همین افراد تشکیل دادند که این جلسه هیئت هفتگی بود و در آن مجلس تدریس قرآن، احکام و مسائل مورد لزوم افراد توسط خود او و یک شخص روحانی دیگر بیان می شد.
با اتمام دوران تحصیل راهنمایی پا به دبیرستان گذاشت وی سال اول دبیرستان را در دبیرستان هدف سابق با موفقیت به اتمام رساند و بعد از اتمام شدن امتحانات خرداد سال 1362 قبل از گرفتن نتیجه ی امتحانات به جبهه ی غرب کشور اعزام شد.
وی بعد از برگشت از جبهه تصمیم گرفت به حوزه ی علمیه برود. و بدون اینکه به دنبال نتیجه امتحاناتش برود در پاییز همان سال وارد حوزه علمیه حاج آقا مجتهدی در بازار تهران شد.
و تا زمان شهادت که حدوداً سه سال طول کشید به تحصیل در این حوزه مشغول بود و از محضر اساتیدی همچون آقای فاطمی نیا و آقای مجتهدی تهرانی استفاده می کرد.
و نیز خود در محله جوادیه و در پشت مسجد جامع این منطقه در حوزه ای مشغول فعالیت و تدریس بود.
در خلال تحصیل او از رسیدگی به خانواده های بی بضاعت و نیز مشکلات جوانان و زوج های جوان که تازه زندگی مشترک خود را شروع کرده بودند. غافل نمی ماند.
ایشان چندین بار به جبهه اعزام شدند.
.... یکی از اقدامات مهم او در جبهه ساختن مسجد در پادگان دو کوهه بود.
.
ایشان در زمان شهادت در منطقه عملیاتی شلمچه در عملیات کربلای 5 مسئول بخش تعاون بود و در زمانی که برای آوردن جنازۀ یکی از شهدا به خطّ مقدم می رود با خمپاره ای که از سوی دشمن شلیک می شود هم چون سالارش حسین بن علی (علیه السلام) با دادن سرش به فیض شهادت نائل شد .
🌷قبل از شهادت حمیدرضا خواب دیدم که داخل باغی هستم. مرا صدا زد که «مادر بیا.» به اتفاق او داخل باغی شدیم.
🌷آنجا افرادی با لباسهای سبز و صورتهای نورانی حضور داشتند. دورتادور باغ را گلهای محمدی و گلهای سفید پر کرده بود. همه به حمیدرضا سلام میکردند.
🌷به وسط باغ که رسیدیم، شتری آمد و حمیدرضا سوارش شد. یک شال سبز به دور گردن حیوان انداخت و شتر پرواز کرد و رفت. من که تعجب کرده بودم، گفتم: «شتر که پرواز نمیکند! حمیدرضا کجا میروی؟» گفت: «بعدا میفهمی.»
چند روز بعد معنی پروازش را فهمیدم.
"شهیدسیدحمیدرضا شمسحجتی"
✍ راوی: مادر شهید
مداحی آنلاین - دختران سلیمانی.mp3
3.31M
🍃ما #دختران سلیمانی
🍃یاران یوسف زهراییم
🍃با حیا و با وقاریم
🍃امید ایران🇮🇷 فرداییم
🎙 #گروه_سرود_رمیصا_مشهد
⏯ #نوآهنگ
#مدیون_شهدا_هستیم #گردان_کمیل_هنوز_هم_زنده_ست
@shahidnasrinafzall