eitaa logo
کانال رسمی شهید نوید صفری
1.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
71 فایل
کانال رسمی شهید مدافع حرم نوید صفری ولادت: ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵ 🌷شهادت: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ #شب_اربعین #شهیدحججی_تهرانپارس #شهید_بی_سر🥀 تفحص و شناسایی: ۵ آذر ۱۳۹۶ تشییع باشکوه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ #کانال_اصلی_شهیدنوید ارسال خاطرات، تصاویر و تبادل : @Zaviyee
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰ 🌷 دامادم می گفت : توی سفر کربلا🕌 همه خسته و کوفته بودند، ولو شده بودند روی صندلی اتوبوس. اذان که گفتند پیشنهاد داده بود برای نماز توقف کنند و نماز اول وقت بخوانند. می گفت : خیلی ها غرولند می کردند نه برویم یک جای مناسبی پیدا کنیم و حالا که دیر نمی شود، ولی پایش را کرده بود توی یک کفش که شما چه زائراهای کربلا هستید که نماز اول وقت نمی خوانید!!! 🔸خسته تان نکنم، می گفت : همه را از ماشین پیاده کرد و حرف خودش را به کرسی نشانده بود. با همین کارها جایش را توی دل شما باز کرد، نه؟؟ 📚کتاب شهیدنوید صفحه ١۶ 👌 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
۱۱ چشم و چراغ خانه بود. همه دوستش♥️ داشتیم. منتی نیست آقاجان، ولی ما روغن ریخته را نذر امامزاده نکردیم. سوگلی خانه را فدای💜 شما کردیم. کوچک ترین پسرم بود ولی مدیریت خانه دستش بود. همه حرفش را قبول داشتیم. رضا برادر بزرگترش وقتی به مشکلی برمی خورد می رفت توی اتاق و با او مشورت می کرد. خواهرش همین طور. من و مادرش همینطور. اصلاً خرید وسایل خانه را هم بدون مشورت با انجام نمی دادیم. حتی وقتی سوریه بود و وسیله ای را می خواستیم بخریم عکسش را برایش می فرستادیم. 📚کتاب شهیدنوید صفحه ١۶ 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
📚 ۱۲ 🌷 یادش به خیر!!! یک بار نشسته بودیم کنار هم. میوه می خوردیم و اخبار می دیدیم. خبر بازگشت پیکر شهدا را پخش می کرد. من گفتم : «ببین دسته گل💐 مردم سالم رفته حالا یه تیکه استخون برگشته. » یک تکه سیب 🍏 را زد سر چاقو و گرفت سمت من. گفت : « نه بابا نگو یه تیکه استخون، این شهدا🌷 ماندگارن، اثری که برای حفظ اسلام دارن، هیچ وقت از بین نمی ره، همین استخون خیلی باارزشه. 📚کتاب شهیدنوید صفحه ١۲ 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
📸 🌷 روی نماز اول وقت حساس بود. وقتی می رفت سفر و اتوبوس برای نماز نمی ایستاد خیلی حرص می خورد. هر طور بود راننده را راضی می کرد که نماز {اول وقتش} از دست نرود. توی سفر کربلا🕌 همه خسته و کوفته بودند، ولو شده بودند روی صندلی اتوبوس. اذان که گفتند پیشنهاد داده بود برای نماز توقف کنند و نماز اول وقت بخوانند. خیلی ها غرولند کردند که، نه! برویم یک جای مناسبی پیدا کنیم، حالا دیر نمی شود، ولی پایش را کرده بود توی یک کفش که شما چه زائراهای کربلا هستید که نماز اول وقت نمی خوانید⁉️ 🔸{بالاخره} همه را از ماشین پیاده کرد و حرف خودش را به کرسی نشاند. 📚 کتاب شهیدنوید صفحه ١۶ ღویدانه🌹 ღیدانه 🖤 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari