eitaa logo
🕊کانال شهیدمحمدنکاحی🕊
234 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 ؟ ! 🌷خورشید آرام آرام سربه بالین كوه‌های مغرب می‌گذاشت و نور كم فروغش به روی كوههای مشرق می‌تابید. با اين‌كه آن روز درگیری و جنگی پیش نیامده بود ولی روز خسته كننده‌ای بود. غروب یك روز سرد پاییز در بلندی‌های مناطق كردستان در اواسط جنگ بود. بجز نگهبانان اطراف پایگاه هركس مشغول كاری بود. آن روز ماشین تداركات (غذا) دیر كرده بود. با صدای اذان به نمازخانه رفتیم. بعد از نماز همگی درحالی‌که گرسنه بودیم به اطاق كوچكی كه به آن آسایشگاه می‌گفتیم، رفتیم. یكی از بچه‌ها گفت كاش امشب با غذا آش هم بدهند. همه آش عمو صادق (آشپز هنگ) را دوست داشتند. بعد از مدتی انتظار بالأخره ماشین غذا رسید. 🌷آن شب غذا خورشت قیمه و برنج به همراه آش بود. آش زیادی گرفتیم. بچه‌ها سریع سفره را پهن كردند و همه با اشتها و ولع مشغول خوردن شدیم. تقریباً همه آش خوردیم كه صدای بی‌سیم رله (بی‌سیم پایگاه فرماندهی) توجه همه را جلب كرد. سرباز شاهرودی با صدای آرامش بخش و زیبایی كه داشت بدون كد و رمز گفت: از پایگاه فرماندهی به كلیه پایگاه‌های تابعه، با سلام، توجه داشته باشید دندان‌های مصنوعی آشپز ظاهراً داخل دیگ آش افتاده و با توجه به اين‌كه دسترسی به شهر مشكل است، هر كس دندان‌ها را پیدا كند، از عمو صادق مژدگانی دریافت می‌كند. آن را به ماشین غذا بدهد تا برای او بیاورد. 🌷واقعاً چهره‌ها دیدنی بود. من و یكی از بچه‌ها از خنده غش كرده بودیم. چند تا از بچه‌ها با رنگ‌های پریده و چهره‌های گرفته درحالی‌كه حالت تهوع از چشمان‌شان می‌بارید؛ نمی‌دانستند لقمه‌های داخل دهانشان را ببلعند یا نه. چندتایی بیرون دویدند و..... همه كه بجز نگهبانان ۱۴ نفر بودیم، بدون استثنا از آش خورده بودیم. خیلی زود نگهبانان تعویض شدند. وقتی آمدند و متوجه جریان شدند، به ریش ما می‌خندیدند و ما را مورد تمسخر قرار دادند. آن‌ها دیگر آش نخوردند و مشغول خوردن برنج و خورشت قیمه شدند. حتی درحال غذا خوردن وقتی چهره‌های ما را می‌دیدند می‌خندیدند. ولی.... 🌷ولی خنده آن‌ها هم دوامی نداشت. هنوز مشغول خوردن غذا بودند، كه دوباره بی‌سیم رله اعلام كرد: «پیرو پیام قبلی دندان‌های مصنوعی آشپز پیدا شده و اصلاً داخل دیگ آش نبوده. دندان‌ها از داخل دیگ خورشت قیمه پیدا شده.» حالا نوبت ما بود كه به ریش نگهبانان بخندیم. دسته آش‌خورها از خنده روده‌بُر شده بودیم و به هر نحوی نگهبانان را مورد تمسخر قرار دادیم. صبح باز هم بی‌سیم رله اعلام كرد كه جریان دندان‌های مصنوعی حقیقت نداشته و فرمانده منطقه خواسته با بچه‌ها شوخی كرده باشد. ولی آخر ما نفهمیدیم كه واقعاً حقیقت داشته یا نه. دندان‌ها داخل دیگ آش بوده یا داخل دیگ قیمه! : رزمنده دلاور احمد محسنی ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi