eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
41 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
آذر ۹۴ که می‌خواست برای اولین بار به سوریه برود دلم آشوب بود اما اصلا نمی‌گفتم نه. همه‌اش می‌گفت: عارفه خانم نمی‌دانی عمه سادات چقدر مظلوم است. حسین آقا می‌گفت اولا فقط به خاطر مظلومیت سیده زینب. دوماً اگر به سوریه بروید قطعاً زمینه ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می‌بینید. تاریخ تولد 🍂 @shahidomidakbari
🔻عنایت شهید عباس دانشگر 📗 ادامه ی کتابِ 🌟 آخرین نماز در حلب خانمی من را دید. گفت شما مادر شهید عباس دانشگر هستید؟ گفتم: بله. بعد از احوالپرسی گفت: من اهل سمنان نیستم، ولی در سمنان زندگی می کنم. یکی از آشنایان ما از استان گلستان به من زنگ زد و گفت شنیده ام شهید مدافع حرمي در امامزاده علي اشرف (ع) سمنان مدفون است و يكي از دوستان من به او متوسل شده و حاجت گرفته است. شما از طرف من یک دسته گل و یک جعبه شیرینی بخر و سر مزار این شهید ببر. » روز پنجشنبه ای من و دخترم به امامزاده علی اشرف(ع) رفتیم و به آن چه گفته بود، عمل کردیم. در همین بین دیدم دخترم لحظاتی سر مزار شهید نشسته و زیر لب با شهید حرف می زد. بعد از زیارت به دخترم گفتم از شهید چه می خواستی؟ گفت خواسته اي از شهيد داشتم. با او عهد کردم که مدت سه ماه به نیتش نماز بخوانم تا حاجتم برآورده شود. دخترم مرتب هر روز به نیت شهید نماز می خواند. هنوز به سه ماه نرسیده بود که به حاجتش رسید. 🖊مادر شهید 🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─ تاریخ تولد 🍂 @shahidomidakbari
به روایت همرزمان: وقتی شهید امین کریمی با تیر دشمن روی زمین افتاد، جواد الله کرم هم تیر خورد ولی چیزی نگفت. بالاخره فرمانده باید خودش را جلوی نیروهایش سرحال نشان دهد. گذشت و بعد یک ساعت روستا کامل دست ما بود. به اتفاق آقا جواد انتهای روستا نشستیم و تازه وقت کردیم که از شهادت امین کریمی بغض کنیم. جواد الله کرم گفت: «امین خیلی بچه خوبی بود، از اوایل پاسدار شدنش من می دونستم که شهید میشه.» با تعجب پرسیدم: «مگه شما از اون موقع می شناختینش؟» گفت: «بله. من مربی‌شون بودم. از همون موقع می رفت دنبال جدیدترین اطلاعات و سخت‌ترین کارها و درست کردن پیشرفته‌ترین وسایل تخریب و خلاصه خیلی آدم مخلصی بود.» 📚مناسبت مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت 🍂 @shahidomidakbari
🔰دیدار آخر 🔻مادر شهید 🔸روزی که می خواست شود، نماز صبح📿 را که خواندم دیدم هم نمازش را تمام کرده است.بعد آمد جلوی من پای سجاده . دست هایم را گرفت بوسید💖 صورتم را بوسید. من همینجا یک حال غریبی شدم. 🔹گفتم: جان تو هردفعه می رفتی تهران مأموریت، هیچ وقت این طوری خداحافظی👋 نمی کردی. گفت: این دفعه طولانی تر است دلم برای شما تنگ💔 می شود. من دیگر چیزی نگفتم،بلند شدم قرآن آوردم و از زیر قرآن ردش کردم 🔸بعد که محمد رفت🚗 برگشتم سر و ناخودآگاه گریه کردم😭 انگار همان موقع همان خداحافظی به من الهام کرده بود که این است.   🍂 @shahidomidakbari
☘🌸 🌸☘ او پس از یک سال انتظار برای دفاع از حرم به سوریه اعزام شد... با اینکه به دخترهایش عشق می ورزید اما رفت تا دینش را ادا کند.... 15روز پس از اعزامش خبرشهادتش آمد...💔 تاریخ شهادت 1394/9/17 همزمان با شهادت امام رضا علیه السلام خبرشهادت کسی که همیشه در وقف کردن پیشقدم بود... صدای همسرش درگوشم هست لحظه ای که پیکر شهیدروحی رادید... فقط میگفت:دعا کن بچه هارا خوب تربیت کنم... .😔 . یه ماشینی رو تازه قسطی خریداری کرده بودند ماشین و موتور سیکلتشون رو وقف مسجد محله کردند و رفتند سوریه این شهید گرانقدر پس از 15 روز از اعزامش براثر بمب گذاری درماشین به شهادت رسید، تمام بدن شهید براثرآتش سوزی سوخته است وفقط سرشان سالم ماند.... . تصلای دل همسر وفرزندانش و خشنودی شهید صلوات . . ❤اللهم صل علی محمد وآل محمد❤ 🌹 🍂 @shahidomidakbari
نمی‌خواست به این زودی‌ها شهید شود مرتضی با اینکه عاشق شهادت بود نمی‌خواست به این زودی‌ها شهید شود. شاید این عجیب‌ترین ویژگی‌اش بود، و گرنه همه شهدا کم و بیش شبیه به هم اند. برای همین خبر شهادتش برای بسیاری غیر قابل باور بود، چون وقتی داعش حمله کرد با وجود ترکشی که پهلویش را دریده بود، او را ایستاده دیده بودند. مرتضی حسین پور هنوز نیروهایش را فرماندهی می‌کرد. انگار یکبار دیگر زخمی شده باشد، مثل همان پنج شش بار قبل. اما اینبار در پایان آن درگیریِ سخت، قلب مرتضی ایستاده بود. همان مرتضی حسین پوری که می‌خواست برای روزهای سخت و کارهای بزرگ بماند. تاریخ تولد 🍂 @shahidomidakbari
🌹شهید امیر لطفی ✍️ پابوس مادر ▫️خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذره‌ای از او دلخور و ناراحت می‌شدم به هر طریقی دلم رو به دست می‌آورد، حتی پشت پاهامو می‌بوسید، هر روز صبح وقتی می‌خواست بره اداره میومد و پای منو می‌بوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟ گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب می‌زنم یک وقت خجالت نکشه. 📚موضوع مرتبط: سالروزشهادت 🍂 @shahidomidakbari
☑️ ⭐️ 🕊 شهید اسماعیل خانزاده ای دختر عزيزم! جگر گوشه بابا! خيال نكن من بيخيال تو بودم ✋🏻 بدان كه بابا تو را بی نهايت دوست داشت، اما چه كنم كه بر من تكليف بود و احساس مسؤولیت داشتم بابا لحظه ای از ياد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگی به ياد تو خواهم بود ولی اگر دوست داری بابا هم از تو راضی و خوشحال شود حفظ و شعائر دينی است و اگر روزی حافظ قرآن شدی به ياد من هم باش و برای شادی روح من قرآن تلاوت كن؛ همچون شب ها كه برای من آیت الكرسی می خواندی بيا سر قبر بابا بخوان .😭😭 ╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
🕊🕊 ● با حاج حمید تقوی فر قرابت بسیاری داشت تا جایی که وصیت کرده بودند پیکرش را حسین به خاک بسپارد. حسین همیشه با بغض در مورد شهید تقوی صحبت می کرد و می‌گفت : "این آدم به قدری بزرگ است که درکش نکردم" حالت پدر و پسری و رفاقتی شدیدی با هم داشتند. رابطه اش با شهید تقوی به حدی پیوسته بود که وقتی مجروح شد گفت مرا کنار شهید تقوی یا پدرم دفن کنید. حسین معماری هنگام دفاع از حرم اهل بیت (ع) دچار مجروحیت شد و در بیمارستان شهیدچمران تهران بستری میگردد که بر اثر شدت جراحات در تاریخ ۱۲ مرداد ۹۸ به پدر، عمو و یاران شهیدش پیوست و یکی از کاروان شهدای مدافع حرم خوزستان شد. ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯