#دل من تنگ همین یک #لبخند و تو در خنده مستانه خودمیگذری...
نوش جانت اما گاه گاهی به دل خسته ما هم #نظری...
#شبتون_شهدایی
🌷کانال شهید امید اکبری🌷
@shahidomidakbari
کانال رسمی شهید امید اکبری
چند خاطره از شهیدمحمدغفاری👇👇👇 ڪانال #شهید_امید_اکبری🌸🍃 @shahidomidakbari
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰او 27 سال داشت و اهل همدان بود. از آن بچه های دوست داشتنی که هر پدری آرزوی آن را دارد. #مظلوم، متین، خوش رفتار، درسخوان و ... به تازگی هم ازدواج💍 کرده بود.
🔰هر سال در ایام محرم به مناسبت #شهادت سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین🚩 در منزل پدریاش مراسم #عزاداری برپا میکردند تا اینکه بنا بر گفته خودش:↯↯
🔰یکی از همان روزها (محرم 1388)، بعد از مراسم خیلی خسته شده بودم آخرشب بود خوابیدم کمی قبل از اذان صبح بود که در خواب شهید #علی چیت سازیان را دیدم، چند نفری👥 هم همراه ایشان بودند که من نشناختم. ایشان رو به من کرد و گفت: حتما به مراسم شما می آیم👌 و به شما سر می زنم.
🔰درحالیکه #لبخند قشنگی روی لبانش نقش بسته بود که زیبایی و #نورانیت چهره اش را دو چندان می کرد. دلتنگی شدیدی💔 مرا احاطه کرد و دوست داشتم که با آنان باشم، موقع خداحافظی گفتم: علی آقا من میخواهم همراه شما بیایم😢 گفت: شما هم می آیی اما هنوز #وقتش نرسیده است!
🔰برادرش می گوید: محمد اصلا آدم گوشه نشین و اهل نشستن و یک جا ماندن نبود🚫 حتی اگر یک روز می آمد همدان، آن روز را هم مدام در عجنب و جوش بود. برای مثال همین #آخرین_بار، شب 21 ماه مبارک آمد همدان، با هم رفتیم گنج نامه و نشستیم چای☕️ خوردیم که شروع کرد به #نصیحت کردن من که مواظب پدر و مادر باش.
🔰این آمدن و رفتن من به همدان فقط به خاطر پدر و مادر است اما این بار که دارم میرم #ماموریت، دیگر پدر و مادر را به تو می سپارم♥️ عادت داشت می خواست داخل اتاق من بشود در می زد. این آخرین بار نیمه شب در زد🚪 و داخل شد و گفت: اگه میشه مقداری #تنهام بزار تا توی حال خودم با شم.
🔰من رفتم. شروع کرد به #نمازشب خواندن. برگشتم و گفتم: محمد چقدر نماز می خوانی؟😳 کمرت درد می گیرد، خسته میشی. گفت: امیر می خواهم توی این ماه رمضان #پاک شوم.
🔰خانه شان را بنده رنگ کردم، در کمدش را باز کردم و دیدم تمام در کمدش را با عکس های شهدا📸 پر کرده است و بالایشان نوشته بود: ای سر و پا! من بی سر و پا، خود را کنار عکس شهدا🌷 پیدا کردم.
🔰خوب که دقت کردم یک جای #خالی روی در کمدش بود، گفتم: محمد عکس یکی از شهدا🌷 رو بزن اینجا، این جای خالی قشنگ نیست😬 گفت: آنجا، جای عکس #خودم است.
راوی: برادر شهید
#شهید_محمد_غفاری
#بسم_الله_القاصم_الجبارین
#شهدا_و_نماز
#نماز_شب
#خاطره
#عکس
ڪانال #شهید_امید_اکبری🌸🍃
@shahidomidakbari
#jihad
#martyr
✅ براے #مجرد_ها :
👈حواسمون باشه تو #زمان_مجردی داریم چیکار میکنیم ...
🔸از هر دستی بدی از همون دست میگیری ...
🔸اگه به #نامحرم نگاه حرام میکنی ؛
🔸اگه با نامحرم #چت کردی ؛
🔸اگه بیشتر وقت و تفریحت با حضور نامحرم بود،
🔸اگه بهش #لبخند زدی ؛
پس بپذیر که همسر آیندت هم این کارارو انجام بده!!!😔
👈 زمان #مجردی امتحان بزرگی برای انسانه ...
شاید خدا میخواد ببینه ،چند مَرده حلاجی؟ 💪
تا به نسبت تلاش ، عمل و مقاومتت دربرابر #گناه ، روزیت رو تعیین کنه !
☝️حواست باشه . . . .
🔹شاید یه لبخند
🔹شاید یه #نگاه_حرام
🔹شاید یه چت ؛ یه دایرکت نابجا ؛
👇👇👇
🔹ازدواجت رو تأخیر بندازه ...
🔹شاید لیاقت داشتن #همسر خوب و پاک رو که خدا برات #مقدر کرده بوده، با تکرار همین اشتباهات از دست بدی ...
💕 همسر یعنی #همسفر_تا_بهشت💕
به خودت بیا #رفیق !
شاید سخت باشه .... اما شدنیه 😊
🍃ضمنا این چیزها واقعا مجرد و متاهل نداره، همه باید رعایت کنند.🍃
🔵رمز ازدواج خوب: #توبه #خودسازی #دانش #تلاش #توسل...
زیاد بگو: یا لطیف
زیاد بگو: یا جواد الائمه ادرکنی....
زیاد بگو: اسئل الله من فضله...
آهای #شهدا دست مجردها رو هم بگیرین🦋
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#شهید_علی_حاتمی
#شهید_رسول_خلیلی
#شهید_نوید_صفری
#شهید_امید_اکبری✨
@shahidomidakbari
✼🍃🌹✼✼🌹🍃✼
#شبیه_شهدا_شویم
🇮🇷اوایل انقلاب بود هنوز جنگ آغاز نشده بود. #ابراهیم در یکی از ادارات دولتی کارمی کرد.
یک روز سوار یک ماشین تویوتا سفید صفر کیلومتر جلوی درب منزل آمد
من هم با حالت متعجب پرسیدم : از
کجا اومده چند خریدی؟
💨ابراهیم ساکت بود و حرفی نمی زد.
کمی که گذشت گفت نه ! این ماشین به
درد ما نمی خورد. می ترسم ما را زمین
بزنه گفتم: مگه موتور است که زمین
بزند!..😉 گفت: آره زمین میزنه!
می تونه ما رو از همه چیز جدا کنه.
از #خدا_و_مردم و...
❓گفتم : اصلا از کجا آوردی ؟!
گفت : این ماشین رو یکی از آقایون علما توی اداره به من #هدیه کرد. اما به درد ما نمی خوره .
🏠عصر بود که صدای زنگ خانه به
صدا در آمد رفتم دم در یک آقای پشت
در ایستاده بود سلام و علیک کردیم .
گفت : من رو آقا ابراهیم فرستاده شما
باید عباس آقا باشید با نشانه های که
داد مطمئن شدم سوییچ را دادم .
🌃آن شب خیلی با ابراهیم حرف زدم
آخه این چه وضعه ؟
ابراهیم طبق معمول #لبخند می زد.
بعد فقط یک جمله گفت : خیلی بهتر شد
که این ماشین رفت.
او به کارهای که می کرد ایمان داشت .
#شهید_ابراهیم_هادی
📚سلام بر ابراهیم ۲
کانال #شهید_امید_اکبری ✨
@shahidomidakbari
#لبخند
📲💭
یکی از دلایل عدم موافقت شورای نگهبان با جلو نکشیدن ساعت در سال جدید میدونین چیه؟
اینه که اسرائیل ندونه سپاه ساعت ۱:۲۰ قدیم میزنه یا جدید!!
🚀😎😂
🇮🇷| #ایران_قوی
🎊|#طنز
🌿|↬@shahidomidakbari