۞﴾﷽﴿۞
💔
خوشی و خرمی و کامرانی
کسی دارد که خواهانش تو باشی
چه خوش باشد دل امیدواری
که امید دل و جانش تو باشی
#عراقی
#یااباعبدالله
ڪانال #شهید_امید_اکبری⚘
@shahidomidakbari
💔
در این بساط، گریه مرا سیر می كند
آتش بزن، بیا؛ جگرم را كباب كن
حالا كه خرجِ كربُبلایم به پای توست
از سهم الأرث مادری خود حساب كن
محشر وبال گردنتانم حلال كن
دست مرا بگیر و دوباره ثواب كن
رویم سیاه، روز قیامت به جای من
بنشین و با خدا؛ تو حساب و كتاب كن
#وحید_قاسمی
#یااباعبدالله
#رفیقشهیدم
ڪانال #شهید_امید_اکبری⚘
@shahidomidakbari
•••
حاج مهدی رسولی چقدر قشنگ میگه..!همیشه راه رسیدن، بـه رفتن نیست.گاهی برای رسیدن، باید بمانیم..!
اربعین میمانیم تا #کربلای جدیدی بسازیم..💔
سید رضا نریمانی هم حرف قشنگی زد گفت: آقا چرا نشه رفت اربعین کربلا؟!ما قرار گذاشتیم امسال هرچیزی.. هر فعالیت اجتماعی و فرهنگی که تو راه نجف به کربلا داشتیم رو ببریم تو یه روستا انجام بدیم..از پیاده روی تا نذری و مداحی،حتی کمک رسانی های پزشکی و غیره.. این غافله زمین نمیمونه.. شماهایی که وضعیت میذارین جامونده ام.. جیگر اونایی که موجب بسته شدنش شدن رو حال میارین.. حواستون باشه!
#یااباعبدالله
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
2.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما بی تو خسته ایم ،تو بی ما چگونه ای...
#یااباعبدالله
#شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمیرم
╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮
@shahidomidakbari
╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این بارون به من این حسو میده که آسمون هم داره خودشو آماده میکنه برا محرم...
رفیق تو خودتو چجوری آماده کردی برا این محرم؟
خدا رو شکر کردی که تونستی به محرم امسال برسی و یه بار دیگه برای ارباب نوکری کنی؟
#یااباعبدالله
#شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمیرم
#من_اگر_گریه_برایت_نکنم_میمیرم
╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮
@shahidomidakbari
╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
امام سجاد (علیه السّلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمودند: در شام، هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود.
۱- ستمگران در شام، اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله نمودند و کعب نیزه به ما می زدند.
۲- سرهای شهدا را در میان هودج های زن های ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس (علیه السّلام) را در برابر چشم عمه هایم زینب (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر (علیه السّلام) و پسر عمویم قاسم (علیه السّلام) را در برابر چشم سکینه و فاطمه (سلام الله علیها) (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت.
۳- زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دست هایم را به گردن بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.
۴- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید آن ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند.
۵- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند.
۶- ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت.
۷- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم.
لعنةالله علی القوم الظالمین
#یااباعبدالله 😭😭😭
#شهادتامامسجادعلیهالسلام 🖤
╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮
@shahidomidakbari
╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯
حرف پشت سرم زیاد زدند
حرف مردم چه ارزشی دارد؟!
به کسی چه که عاشق تو شدم؟!
اختیار دلم که باخودم است !
قدِّ من پیش هیچکس خم نیست
گردنَم پیش هیچکس کج نیست
گردنَم پیشِ تو کج است فقط
سرِ من پیش پرچم تو خم است
#یااباعبدالله