⚫️ غفلت حوزوی و دار انگلیسی
🔹با وجود گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی هنوز هم #معممین_بیخبر_از_دنیا در حوزه علمیه هستند که دخالت روحانیت در سیاست را با عناوین مختلف؛ از جمله «لزوم پرهیز از آلودگی سیاسی»، «عدم ورود به مسائل جناحی»، «پرداختن به مباحث عمیق علمی» و... زیر سؤال میبرند. شکی نیست که روحانیت در همه جا باید نماد #تقوا باشد؛ به مسائل جناحی و شخصی ورود نکند و پایبند به مبانی علمی عمیق باشد امّا عدم ورود روحانیت به سیاست باعث میشود که قوای حکومتی به تدریج فاسد شوند و #نظام_اسلامی از درون تهی شود و به عقب بازگردد:
🔸«... روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند؛ و با #توطئههاى_موذيانه و تبليغات مسمومِ مُلهم از غرب، كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مىگرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونهاى ساخته بودند كه دخالت در #انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود! و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد؛ و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد؛ و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. مع الأسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بیخبر از دنيا ديده مىشود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر افكار، مثل #مرحوم_مدرس شهيد، را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مىرفت، و قانون اساسى با متمم آن، كه مرحوم حاج #شيخ_فضلاللَّه در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمىگرديد، و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنجهاى طاقت فرسا را نمىكشيدند.» (صحيفه امام، ج١٨، ص: ٣٣۵)
📄پرونده بنیاد تاریخپژوهی در رابطه با نسبت حوزه علمیه، شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری و انحراف مشروطه
🔸برگرفته از: کانال بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
✳️ @ShahidRabe
🔰بخش دوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)/ یادداشت دوم
از جنبش #عدالتخانه تا نهضت #مشروطه
همراهی #شیخ_فضلالله، حکومت اعتنای چندانی به مطالبات #بستنشینان نداشت و آنگاه که شیخ به اصرار سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و تعهد به اینکه «در طهران هر طریقی که میل شما باشد و دستور بدهید، البته خارج از امر و اجازه جناب عالی نخواهیم بود.»( کالبدشکافی چند شایعه..، ص17) پای در عرصه نهاد، «دولت دست و پاى خود را گم كرد و... اتابيك، شيخالاسلام قزوين را پيش او فرستاد كه شما نرويد تا من كار علما را اصلاح كرده آنها را مراجعت دهم.» (مرآت الوقايع، ج2، صص:983-984)
و باز «#سپهدار از طرف اتابيك پيش آقا شيخ فضلالله رفت كه نرود و كاغذ مهربانى به او نوشت. قبول نكرد و كاغذش را پرت كرد. .... و در حسنآباد ملحق به علما شد.»(همان٬ ص984)
شیخ فضلالله خود بعدها گفت: «در این موقع، مرا با شاهزاده #عینالدوله به اندازه[ای] خصوصیت بود که مافوق بر آن متصوّر نبود. در همان حال آقا میرزا سید محمد مجتهد [طباطبایی] و آقا میرزا سید عبدالله مجتهد [بهبهانی] و دو نفر دیگر به منزل من آمدند، از من کمک و استمداد خواستند. از قصدشان پرسیدم، گفتند: «معزولیِ صدارت و مسیو نَوز، و حدود سلطنت عرف.» دیدم حرف درست و قصد صحیحی است. این بود که با عینالدوله پیغامات سخت دادم و با حضرات همراه شدم و به طرف قم حرکت کردیم. چهار هزار تومان مخارج ذهاب و ایابِ قم من بود. همهکس میدانند چهقدر ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد. صدارت و مسیو نوز را معزول، و دستخطِ مشروطیت گرفتیم.»( خانه بر دامنه آتشفشان، صص 100-104) اما همه مهاجرین همنیت و همفکر نبودند. برخی اغراض و افکار منحرف آشکار شد، و کسی چون #چرچیل کاردار #سفارت_انگلستان در چهرهی آخوند طالقانی به قم رفت. از سوی دیگر مردم در تهران به باغ سفارت انگلستان پناهنده شدند و و خطر انحراف نهضت جدی شد و «#مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القاء کردند» (اندیشه سبز...٬ صص117-118) و «در سفارتخانه جمعى از مردمان عالِم و تربيتشده (!) افتادهاند در بين مردم و آنچه كه» ميدانستند «به مردم ياد» دادند. و به قول خودشان «در اين اجماع اگر ضررى به مردم رسيد لكن بر علم و تربيت آنها افزوده گرديد.» (تاريخ بيدارى..، ج3، صص479-48۰) در چنین وضعی شهرت یافت که «بين جناب آقا سيد عبدالله و حاج شيخ فصلالله كدورتى واقع شده است و حاج شيخ فضلالله چند روز زودتر حركت كرده است و جلوتر از مهاجرين آمده است در كهريزك مانده است تا مهاجرين برسند.» (همان٬صص: 482-483) عینالدوله عزل شد و فرمان مشروطیت داده شد.
سفارتیان با کاردار سفارت انگلیس به خانهی صدراعظم جدید رفته «و مذاكره كردند و قرار شد دستخط سابقِ» شاه «را تغيير دهند و #مجلس_شورای_اسلامى به عبارت #مجلس_شوراي_ملی تبديل شود؛ چه، شايد يك زمانى مانند شيخ فضلالله ملایی پيدا شود كه به غرض شخصى خود همهی اهل مجلس را تكفير و لااقل تفسيق كند، آنوقت محرك مردم شود كه «كافر و فاسق را به مجلس اسلامى چهكار است؟». ديگر آنكه طايفهی يهود و ارامنه و مجوس نيز بايد منتخب خود را به اين مجلس بفرستند و لفظ اسلامى با ورود آنها نميسازد، مناسب لفظ ملى است.» (همان٬صص479-48۰) پس از آن «نظامنامه را در نهايت استعجال نوشتند»(پیشین٬ ص۵۱۹) تا مجلس را پیش از مرگ شاه افتتاح کنند. «قوانين اساسى فرانسه يا بلژيك را ما هم خوانده بوديم مملكتى كه تازه پا به سازمانى غير آشنا ميگذارد بايد آهسته پيش برود. متأسفانه به حكم عادت سياسى، قانون اساسى بلژيك را مصدر قرار دادهاند كه بر اساس فرانسه بود، مردم فرانسه آتشى مزاج همان قانون كنستيتوان را هم مجرى نكردند، كنوانسيون سوابق را از ريشه برآورده اوباش غلبه كردند و خرابيها بار آوردند و ما همان رشته را دنبال كرديم.» (خاطرات و خطرات، ص145) در ابتدا شیخ نیز در جلسات مجلس حاضر میشد ولی «به مرورت از مجلس شورا کناره گرفت.
آقای سید محمد طباطبایی اکثر اوقات ایشان را به اصرار به مجلس میآوردند.» ولی شیخ در مقابل سهلانگاریهای برخی بزرگان و فشار دیگران بر خود، میگفت: «من از کشته شدن در راه دین خدا خوف و اندیشه ندارم؛ راضی هستم مرا با نفطْ آتش بزنند و رخنه در دین اسلام و مذهب جعفری ننمایند. ... نوعی نکنید که دشمن بر ما مسلط گردد.»(کالبدشکافی چند شایعه..، صص 171-173)
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه #شیخ_فضلالله نوری(ره)/ یادداشت سوم
🔹«شيخ فضلالله ... اصلى [برای] افزوده شدن به قانون اساسى آماده كرد و آن را با خط خود نوشته نسخههايى از آن به دست مردم داده بود و دربارهی آن پافشارى ميكرد. آن اصل اين است: «مجلس مقدس شوراى ملى كه بذل مرحمت اعليحضرت شاهنشاه اسلام (خلّد الله سلطانه) و مراقبت حجج اسلاميه و عامه ملّت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصرى از اعصار مواد حكاميهی آن، مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانين موضوعهی حضرت خيرالانام(ع) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مواد موافقت و مخالفت قوانين موضوعه مجلس شوراى ملى با قواعد اسلاميه در عهدهی علماى اعلام بوده و هست. لذا مقرر است كه قوانين موضوعهی مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت، ملاحظه و مذاكره نمايند، اگر آنچه وضع شده مخالف با احكام شرعيه باشد، عنوان قانون پيدا نخواهد كرد و امر انجمن علمى در اين باب مطاع و منبع است، و اين ماده ابداً تغييرپذير نخواهد بود.»
🔹از سویی «از بدوِ افتتاح مجلس، جماعتِ لااُبالى كه سابقاً معروف به بابىبودن بودهاند و كسانى كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند، همه در حركت آمده و به چرخ افتادهاند... و روزنامهها و شبنامهها پيدا شد، اكثر مشتمل بر سبّ علماء اعلام و طعن در احكام اسلام و اينكه بايد در اين شريعت، تصرفات كرد و فروعى را از آن تغيير داده، تبديل به احسن نمود و .... همه را با مقتضيات امروز، مطابق ساخت، از قبيل اباحهی مسكرات و اشاعهی فاحشهخانهها و ... و از قبيلِ استهزاءِ مسلمانها ... و اينكه افكار و گفتار رسول مختار(ص) اَلعَياذُ بِالله از روى بخار خوراكهاى اعراب بوده است ... و اينكه امروز در فرنگستان فيلسوفها هستند خيلى از انبياء و مرسلين آگاهتر و داناتر و... نَستَجِيرُ بِالله حضرت حجة بن الحسن(ع) را امام موهومْ خواندن و اوراق قرآن مجيد را در مقوّاهاى ادواتِ قمار به كار بردن و صفحات مشتمل بر اسم جلاله و آيات سَماوِيّه را در صحن مجلس شورى دريدن و پاشيدن.»
🔹پس از این همه، در 7 جمادىالاولى 1325 ه.ق مراجع مشروطهخواه نجف در تلگرافی که بهواسطهی شیخ فضلالله به مجلس فرستادند، «مادهی شريفهی ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامهی اساسىْ درج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها من الشرعيات را موافقت با شريعت مطهره منوط نمودهاند از اهمّ موادِ لازمه و حافظ اسلاميت اين اساس» خواندند و افزودند: «چون زنادقهی عصر به گمان فاسد حُرّيت، اين موقع را براى نشر زندقه و الحادْ مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده لازم است مادهی ابديه[ی] ديگر در دفع اين زنادقه و اجراى احكام الهيه بر آنها و عدم شيوع منكرات درج شود.» این چنین شد که شیخ نوری و چندی از علمای بزرگ پایتخت در پناه حضرت عبدالعظیم متحصن شده، خواستار گنجانیدن این ماده در متمم قانون اساسی و نیز اخراج مفسدین از مجلس و ممنوعیت افساد در منبر و مطبوعات، و در یک کلام، #مشروطهی_مشروعه شدند.
🔹 #سکولارها که این شعار و ایستادگی بر آن را برنمیتابیدند، شیخ را به انواع اتهامات نواختند،ع چنانکه گفتند: «شيخ فضلالله از قاليچه[ی ریاست] خارج مانده، با مشروطيت مخالفت دارد و با شاه بستوبند. در حضرت عبدالعظيم جرگهاى دور خود جمع كرده و به تمام معنى مزاحمت ميدهد.» یا اینکه او از امینالسلطان صدراعظم رشوه گرفته است. اما پایداری شیخ با همراهی علمای بزرگ ایران همچون میرزا حسن مجتهد تبریزی و آخوند ملا محمد خمامی و آخوند ملا قربانعلی زنجانی و ملا محمد آملی، و نیز پشتیبانی آیتالله العظمی سید محمدکاظم یزدی، سبب شد تا در نهایت مادهی پیشنهادی شیخ در متمم قانون اساسی گنجانده شود.
🔹هرچند در این مسیر او بارها در خطر ترور قرار گرفت و وصیتنامهی خود را در ایام تحصن نوشت. در این اثنا، پشت پردهی حرکات برخی فرنگیمآبان اغتشاشگر آشکار شد و آن، علنی شدن قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روس و انگلیس بود. ایران باید دچار هرجومرج میشد و تضعیف دولت مرکزی در آن، زمینهی اجرای این قرارداد را فراهم میکرد. بنا بر این، تیم اغتشاش فعال شد و شاه، نخستوزیر و برخی دیگر از عناصر را ترور کرد. از سوی دیگر نمایندگان غربگرا در مجلس، ثبات را برنمیتافتند و با برکناری مکرر وزراء و تغییر کابینهها و نیز رؤسای مجلس، آرامش را از کشور زدوده بودند. اینها همه، شاه را به این نتیجه رسانید که مجلس را تا برقراری آرامش و ایجاد قوانین ضامن، تعطیل نماید.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
📄 از پرونده بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در رابطه با نسبت حوزه علمیه، شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره) و انحراف مشروطه
🔴 غفلت حوزوی و دار انگلیسی/١
💢 ملای فاسد [ابراهیم زنجانیِ فراماسون، شاگرد و معتمدِ آخوند خراسانی] عامل اعدام شیخ شهید
یک روحانی فاسد؛ دستور شهادت روحانی معتقد و مظلومی همچون مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را صادر کرد و از حوزه علمیه نجف که پایگاه سیاسی آن زمان بود صدای اعتراضی بلند نشد. واقعهای عجیب و عبرتانگیز که بیش از پیش اهمیت «اصلاح حوزه» در زمینههای مختلف از جمله تهذیب نفس و تحلیل سیاسی را نشان میدهد و به ما میگوید که اگر حوزه علمیه اصلاح نشود امروز هم فضلاللهها به دست ابراهیم زنجانیها به دار آویخته خواهند شد:
«فيضيه، اگر تهذيب در كار نباشد علم توحید هم به درد نمیخورد. ... شما می دانيد كه مرحوم شيخ فضل اللَّه نورى را كى محاكمه كرد؟ يك معمّم زنجانى؛ يك ملّاى زنجانى محاكمه كرد و حكم قتل را او صادر كرد؛ وقتى معمّم، ملّا؛ مهذّب نباشد، فسادش از همه كس بيشتر است. در بعض روايات هست كه در جهنم، بعضيها- اهل جهنم- از تَعفُّن بعض روحانيين در عذاب هستند، و دنيا هم از تعفُّن بعضى از اينها در عذاب است.» (صحيفه امام، ج١٣، ص: ۴٢٠)
💢 حوزه و خلأ مدرسها و شیخ فضلالله ها
🔴 غفلت حوزوی و دار انگلیسی/٢
با وجود گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی هنوز هم #معممین_بیخبر_از_دنیا در حوزه علمیه هستند که دخالت روحانیت در سیاست را با عناوین مختلف؛ از جمله «لزوم پرهیز از آلودگی سیاسی»، «عدم ورود به مسائل جناحی»، «پرداختن به مباحث عمیق علمی» و... زیر سؤال میبرند. شکی نیست که روحانیت در همه جا باید نماد #تقوا باشد؛ به مسائل جناحی و شخصی ورود نکند و پایبند به مبانی علمی عمیق باشد امّا عدم ورود روحانیت به سیاست باعث میشود که قوای حکومتی به تدریج فاسد شوند و #نظام_اسلامی از درون تهی شود و به عقب بازگردد:
«... روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند؛ و با #توطئههاى_موذيانه و تبليغات مسمومِ مُلهم از غرب، كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مىگرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونهاى ساخته بودند كه دخالت در #انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود! و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد؛ و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد؛ و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. مع الأسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بیخبر از دنيا ديده مىشود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر افكار، مثل #مرحوم_مدرس شهيد، را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مىرفت، و قانون اساسى با متمم آن، كه مرحوم حاج #شيخ_فضلاللَّه در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمىگرديد، و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنجهاى طاقت فرسا را نمىكشيدند.» (صحيفه امام، ج١٨، ص: ٣٣۵)
💢 سهلانگاری خطرناک
🔴 غفلت حوزوی و دار انگلیسی/3
تساهل و تسامح با #نفوذیها سمی مهلک برای فضای سیاسی کشور است. سمی که در گذشته به خاطر لطافت روح یا سادگی یا اشتباه محاسباتی برخی بزرگان در فضای سیاسی کشور منتشر شد و آسیبهای جبرانناپذیری به کشور زد. نمونه؛ مماشات #بزرگان_مشروطه با نفوذیها بود که در نهایت موجب شهادت دیدبان مشروعیت؛ شیخ فضل الله و انحراف مشروطه شد:
« این نکته را هم عرض بکنم؛ همه علما در قضیهی #مشروطیت با یکدیگر همنظر بودند؛ یعنی بین مرحوم #شیخ_فضلاللَّه و مرحوم #بهبهانی و مرحوم #طباطبایی در فکر و نظر تفاوتی وجود نداشت؛ اما دیدشان نسبت به واقعیتها و بهاصطلاح روشها و تاکتیکهایی که فکر میکردند باید عمل کنند، متفاوت بود.
مرحوم شیخ فضلاللَّه انحراف را دیده بود؛ نمیشود گفت سید محمد طباطبایی یا مرحوم حاج سید عبداللَّه آن را ندیده بودند؛ چرا، آنها هم میدیدند؛ منتها فکر میکردند باید با آن مماشات کرد تا بشود بر آن غلبه کرد؛ یعنی یک نوع #سهلانگاری در برخورد با نفوذیهای مشروطه در آنها مشاهده میشد، اما در مرحوم شیخ فضلاللَّه این معنا وجود نداشت؛ به همین جهت هم شیخفضلاللَّه از همان زمان تا الان مورد تهاجم قرار گرفته است. (مقام معظم رهبری؛ انتشار در تاریخ: ۱۳۸۳/۰۵/۱۱)
🔸منبع: بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
✳️ @ShahidRabe
🔰بخش دوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)/ یادداشت دوم
از جنبش #عدالتخانه تا نهضت #مشروطه
همراهی #شیخ_فضلالله، حکومت اعتنای چندانی به مطالبات #بستنشینان نداشت و آنگاه که شیخ به اصرار سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و تعهد به اینکه «در طهران هر طریقی که میل شما باشد و دستور بدهید، البته خارج از امر و اجازه جناب عالی نخواهیم بود.»( کالبدشکافی چند شایعه..، ص17) پای در عرصه نهاد، «دولت دست و پاى خود را گم كرد و... اتابيك، شيخالاسلام قزوين را پيش او فرستاد كه شما نرويد تا من كار علما را اصلاح كرده آنها را مراجعت دهم.» (مرآت الوقايع، ج2، صص:983-984)
و باز «#سپهدار از طرف اتابيك پيش آقا شيخ فضلالله رفت كه نرود و كاغذ مهربانى به او نوشت. قبول نكرد و كاغذش را پرت كرد. .... و در حسنآباد ملحق به علما شد.»(همان٬ ص984)
شیخ فضلالله خود بعدها گفت: «در این موقع، مرا با شاهزاده #عینالدوله به اندازه[ای] خصوصیت بود که مافوق بر آن متصوّر نبود. در همان حال آقا میرزا سید محمد مجتهد [طباطبایی] و آقا میرزا سید عبدالله مجتهد [بهبهانی] و دو نفر دیگر به منزل من آمدند، از من کمک و استمداد خواستند. از قصدشان پرسیدم، گفتند: «معزولیِ صدارت و مسیو نَوز، و حدود سلطنت عرف.» دیدم حرف درست و قصد صحیحی است. این بود که با عینالدوله پیغامات سخت دادم و با حضرات همراه شدم و به طرف قم حرکت کردیم. چهار هزار تومان مخارج ذهاب و ایابِ قم من بود. همهکس میدانند چهقدر ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد. صدارت و مسیو نوز را معزول، و دستخطِ مشروطیت گرفتیم.»( خانه بر دامنه آتشفشان، صص 100-104) اما همه مهاجرین همنیت و همفکر نبودند. برخی اغراض و افکار منحرف آشکار شد، و کسی چون #چرچیل کاردار #سفارت_انگلستان در چهرهی آخوند طالقانی به قم رفت. از سوی دیگر مردم در تهران به باغ سفارت انگلستان پناهنده شدند و و خطر انحراف نهضت جدی شد و «#مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القاء کردند» (اندیشه سبز...٬ صص117-118) و «در سفارتخانه جمعى از مردمان عالِم و تربيتشده (!) افتادهاند در بين مردم و آنچه كه» ميدانستند «به مردم ياد» دادند. و به قول خودشان «در اين اجماع اگر ضررى به مردم رسيد لكن بر علم و تربيت آنها افزوده گرديد.» (تاريخ بيدارى..، ج3، صص479-48۰) در چنین وضعی شهرت یافت که «بين جناب آقا سيد عبدالله و حاج شيخ فصلالله كدورتى واقع شده است و حاج شيخ فضلالله چند روز زودتر حركت كرده است و جلوتر از مهاجرين آمده است در كهريزك مانده است تا مهاجرين برسند.» (همان٬صص: 482-483) عینالدوله عزل شد و فرمان مشروطیت داده شد.
سفارتیان با کاردار سفارت انگلیس به خانهی صدراعظم جدید رفته «و مذاكره كردند و قرار شد دستخط سابقِ» شاه «را تغيير دهند و #مجلس_شورای_اسلامى به عبارت #مجلس_شوراي_ملی تبديل شود؛ چه، شايد يك زمانى مانند شيخ فضلالله ملایی پيدا شود كه به غرض شخصى خود همهی اهل مجلس را تكفير و لااقل تفسيق كند، آنوقت محرك مردم شود كه «كافر و فاسق را به مجلس اسلامى چهكار است؟». ديگر آنكه طايفهی يهود و ارامنه و مجوس نيز بايد منتخب خود را به اين مجلس بفرستند و لفظ اسلامى با ورود آنها نميسازد، مناسب لفظ ملى است.» (همان٬صص479-48۰) پس از آن «نظامنامه را در نهايت استعجال نوشتند»(پیشین٬ ص۵۱۹) تا مجلس را پیش از مرگ شاه افتتاح کنند. «قوانين اساسى فرانسه يا بلژيك را ما هم خوانده بوديم مملكتى كه تازه پا به سازمانى غير آشنا ميگذارد بايد آهسته پيش برود. متأسفانه به حكم عادت سياسى، قانون اساسى بلژيك را مصدر قرار دادهاند كه بر اساس فرانسه بود، مردم فرانسه آتشى مزاج همان قانون كنستيتوان را هم مجرى نكردند، كنوانسيون سوابق را از ريشه برآورده اوباش غلبه كردند و خرابيها بار آوردند و ما همان رشته را دنبال كرديم.» (خاطرات و خطرات، ص145) در ابتدا شیخ نیز در جلسات مجلس حاضر میشد ولی «به مرورت از مجلس شورا کناره گرفت.
آقای سید محمد طباطبایی اکثر اوقات ایشان را به اصرار به مجلس میآوردند.» ولی شیخ در مقابل سهلانگاریهای برخی بزرگان و فشار دیگران بر خود، میگفت: «من از کشته شدن در راه دین خدا خوف و اندیشه ندارم؛ راضی هستم مرا با نفطْ آتش بزنند و رخنه در دین اسلام و مذهب جعفری ننمایند. ... نوعی نکنید که دشمن بر ما مسلط گردد.»(کالبدشکافی چند شایعه..، صص 171-173)
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه #شیخ_فضلالله نوری(ره)/ یادداشت سوم
🔹«شيخ فضلالله ... اصلى [برای] افزوده شدن به قانون اساسى آماده كرد و آن را با خط خود نوشته نسخههايى از آن به دست مردم داده بود و دربارهی آن پافشارى ميكرد. آن اصل اين است: «مجلس مقدس شوراى ملى كه بذل مرحمت اعليحضرت شاهنشاه اسلام (خلّد الله سلطانه) و مراقبت حجج اسلاميه و عامه ملّت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصرى از اعصار مواد حكاميهی آن، مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانين موضوعهی حضرت خيرالانام(ع) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مواد موافقت و مخالفت قوانين موضوعه مجلس شوراى ملى با قواعد اسلاميه در عهدهی علماى اعلام بوده و هست. لذا مقرر است كه قوانين موضوعهی مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت، ملاحظه و مذاكره نمايند، اگر آنچه وضع شده مخالف با احكام شرعيه باشد، عنوان قانون پيدا نخواهد كرد و امر انجمن علمى در اين باب مطاع و منبع است، و اين ماده ابداً تغييرپذير نخواهد بود.»
🔹از سویی «از بدوِ افتتاح مجلس، جماعتِ لااُبالى كه سابقاً معروف به بابىبودن بودهاند و كسانى كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند، همه در حركت آمده و به چرخ افتادهاند... و روزنامهها و شبنامهها پيدا شد، اكثر مشتمل بر سبّ علماء اعلام و طعن در احكام اسلام و اينكه بايد در اين شريعت، تصرفات كرد و فروعى را از آن تغيير داده، تبديل به احسن نمود و .... همه را با مقتضيات امروز، مطابق ساخت، از قبيل اباحهی مسكرات و اشاعهی فاحشهخانهها و ... و از قبيلِ استهزاءِ مسلمانها ... و اينكه افكار و گفتار رسول مختار(ص) اَلعَياذُ بِالله از روى بخار خوراكهاى اعراب بوده است ... و اينكه امروز در فرنگستان فيلسوفها هستند خيلى از انبياء و مرسلين آگاهتر و داناتر و... نَستَجِيرُ بِالله حضرت حجة بن الحسن(ع) را امام موهومْ خواندن و اوراق قرآن مجيد را در مقوّاهاى ادواتِ قمار به كار بردن و صفحات مشتمل بر اسم جلاله و آيات سَماوِيّه را در صحن مجلس شورى دريدن و پاشيدن.»
🔹پس از این همه، در 7 جمادىالاولى 1325 ه.ق مراجع مشروطهخواه نجف در تلگرافی که بهواسطهی شیخ فضلالله به مجلس فرستادند، «مادهی شريفهی ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامهی اساسىْ درج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها من الشرعيات را موافقت با شريعت مطهره منوط نمودهاند از اهمّ موادِ لازمه و حافظ اسلاميت اين اساس» خواندند و افزودند: «چون زنادقهی عصر به گمان فاسد حُرّيت، اين موقع را براى نشر زندقه و الحادْ مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده لازم است مادهی ابديه[ی] ديگر در دفع اين زنادقه و اجراى احكام الهيه بر آنها و عدم شيوع منكرات درج شود.» این چنین شد که شیخ نوری و چندی از علمای بزرگ پایتخت در پناه حضرت عبدالعظیم متحصن شده، خواستار گنجانیدن این ماده در متمم قانون اساسی و نیز اخراج مفسدین از مجلس و ممنوعیت افساد در منبر و مطبوعات، و در یک کلام، #مشروطهی_مشروعه شدند.
🔹 #سکولارها که این شعار و ایستادگی بر آن را برنمیتابیدند، شیخ را به انواع اتهامات نواختند،ع چنانکه گفتند: «شيخ فضلالله از قاليچه[ی ریاست] خارج مانده، با مشروطيت مخالفت دارد و با شاه بستوبند. در حضرت عبدالعظيم جرگهاى دور خود جمع كرده و به تمام معنى مزاحمت ميدهد.» یا اینکه او از امینالسلطان صدراعظم رشوه گرفته است. اما پایداری شیخ با همراهی علمای بزرگ ایران همچون میرزا حسن مجتهد تبریزی و آخوند ملا محمد خمامی و آخوند ملا قربانعلی زنجانی و ملا محمد آملی، و نیز پشتیبانی آیتالله العظمی سید محمدکاظم یزدی، سبب شد تا در نهایت مادهی پیشنهادی شیخ در متمم قانون اساسی گنجانده شود.
🔹هرچند در این مسیر او بارها در خطر ترور قرار گرفت و وصیتنامهی خود را در ایام تحصن نوشت. در این اثنا، پشت پردهی حرکات برخی فرنگیمآبان اغتشاشگر آشکار شد و آن، علنی شدن قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روس و انگلیس بود. ایران باید دچار هرجومرج میشد و تضعیف دولت مرکزی در آن، زمینهی اجرای این قرارداد را فراهم میکرد. بنا بر این، تیم اغتشاش فعال شد و شاه، نخستوزیر و برخی دیگر از عناصر را ترور کرد. از سوی دیگر نمایندگان غربگرا در مجلس، ثبات را برنمیتافتند و با برکناری مکرر وزراء و تغییر کابینهها و نیز رؤسای مجلس، آرامش را از کشور زدوده بودند. اینها همه، شاه را به این نتیجه رسانید که مجلس را تا برقراری آرامش و ایجاد قوانین ضامن، تعطیل نماید.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
📄 از پرونده بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در رابطه با نسبت حوزه علمیه، شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره) و انحراف مشروطه
🔴 غفلت حوزوی و دار انگلیسی/١
💢 ملای فاسد [ابراهیم زنجانیِ فراماسون، شاگرد و معتمدِ آخوند خراسانی] عامل اعدام شیخ شهید
یک روحانی فاسد؛ دستور شهادت روحانی معتقد و مظلومی همچون مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را صادر کرد و از حوزه علمیه نجف که پایگاه سیاسی آن زمان بود صدای اعتراضی بلند نشد. واقعهای عجیب و عبرتانگیز که بیش از پیش اهمیت «اصلاح حوزه» در زمینههای مختلف از جمله تهذیب نفس و تحلیل سیاسی را نشان میدهد و به ما میگوید که اگر حوزه علمیه اصلاح نشود امروز هم فضلاللهها به دست ابراهیم زنجانیها به دار آویخته خواهند شد:
«فيضيه، اگر تهذيب در كار نباشد علم توحید هم به درد نمیخورد. ... شما می دانيد كه مرحوم شيخ فضل اللَّه نورى را كى محاكمه كرد؟ يك معمّم زنجانى؛ يك ملّاى زنجانى محاكمه كرد و حكم قتل را او صادر كرد؛ وقتى معمّم، ملّا؛ مهذّب نباشد، فسادش از همه كس بيشتر است. در بعض روايات هست كه در جهنم، بعضيها- اهل جهنم- از تَعفُّن بعض روحانيين در عذاب هستند، و دنيا هم از تعفُّن بعضى از اينها در عذاب است.» (صحيفه امام، ج١٣، ص: ۴٢٠)
💢 حوزه و خلأ مدرسها و شیخ فضلالله ها
🔴 غفلت حوزوی و دار انگلیسی/٢
با وجود گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی هنوز هم #معممین_بیخبر_از_دنیا در حوزه علمیه هستند که دخالت روحانیت در سیاست را با عناوین مختلف؛ از جمله «لزوم پرهیز از آلودگی سیاسی»، «عدم ورود به مسائل جناحی»، «پرداختن به مباحث عمیق علمی» و... زیر سؤال میبرند. شکی نیست که روحانیت در همه جا باید نماد #تقوا باشد؛ به مسائل جناحی و شخصی ورود نکند و پایبند به مبانی علمی عمیق باشد امّا عدم ورود روحانیت به سیاست باعث میشود که قوای حکومتی به تدریج فاسد شوند و #نظام_اسلامی از درون تهی شود و به عقب بازگردد:
«... روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند؛ و با #توطئههاى_موذيانه و تبليغات مسمومِ مُلهم از غرب، كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مىگرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونهاى ساخته بودند كه دخالت در #انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود! و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد؛ و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد؛ و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. مع الأسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بیخبر از دنيا ديده مىشود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر افكار، مثل #مرحوم_مدرس شهيد، را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مىرفت، و قانون اساسى با متمم آن، كه مرحوم حاج #شيخ_فضلاللَّه در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمىگرديد، و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنجهاى طاقت فرسا را نمىكشيدند.» (صحيفه امام، ج١٨، ص: ٣٣۵)
💢 سهلانگاری خطرناک
🔴 غفلت حوزوی و دار انگلیسی/3
تساهل و تسامح با #نفوذیها سمی مهلک برای فضای سیاسی کشور است. سمی که در گذشته به خاطر لطافت روح یا سادگی یا اشتباه محاسباتی برخی بزرگان در فضای سیاسی کشور منتشر شد و آسیبهای جبرانناپذیری به کشور زد. نمونه؛ مماشات #بزرگان_مشروطه با نفوذیها بود که در نهایت موجب شهادت دیدبان مشروعیت؛ شیخ فضل الله و انحراف مشروطه شد:
« این نکته را هم عرض بکنم؛ همه علما در قضیهی #مشروطیت با یکدیگر همنظر بودند؛ یعنی بین مرحوم #شیخ_فضلاللَّه و مرحوم #بهبهانی و مرحوم #طباطبایی در فکر و نظر تفاوتی وجود نداشت؛ اما دیدشان نسبت به واقعیتها و بهاصطلاح روشها و تاکتیکهایی که فکر میکردند باید عمل کنند، متفاوت بود.
مرحوم شیخ فضلاللَّه انحراف را دیده بود؛ نمیشود گفت سید محمد طباطبایی یا مرحوم حاج سید عبداللَّه آن را ندیده بودند؛ چرا، آنها هم میدیدند؛ منتها فکر میکردند باید با آن مماشات کرد تا بشود بر آن غلبه کرد؛ یعنی یک نوع #سهلانگاری در برخورد با نفوذیهای مشروطه در آنها مشاهده میشد، اما در مرحوم شیخ فضلاللَّه این معنا وجود نداشت؛ به همین جهت هم شیخفضلاللَّه از همان زمان تا الان مورد تهاجم قرار گرفته است. (مقام معظم رهبری؛ انتشار در تاریخ: ۱۳۸۳/۰۵/۱۱)
🔸منبع: بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
✳️ @ShahidRabe
🔰بخش دوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)/ یادداشت دوم
از جنبش #عدالتخانه تا نهضت #مشروطه
همراهی #شیخ_فضلالله، حکومت اعتنای چندانی به مطالبات #بستنشینان نداشت و آنگاه که شیخ به اصرار سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و تعهد به اینکه «در طهران هر طریقی که میل شما باشد و دستور بدهید، البته خارج از امر و اجازه جناب عالی نخواهیم بود.»( کالبدشکافی چند شایعه..، ص17) پای در عرصه نهاد، «دولت دست و پاى خود را گم كرد و... اتابيك، شيخالاسلام قزوين را پيش او فرستاد كه شما نرويد تا من كار علما را اصلاح كرده آنها را مراجعت دهم.» (مرآت الوقايع، ج2، صص:983-984)
و باز «#سپهدار از طرف اتابيك پيش آقا شيخ فضلالله رفت كه نرود و كاغذ مهربانى به او نوشت. قبول نكرد و كاغذش را پرت كرد. .... و در حسنآباد ملحق به علما شد.»(همان٬ ص984)
شیخ فضلالله خود بعدها گفت: «در این موقع، مرا با شاهزاده #عینالدوله به اندازه[ای] خصوصیت بود که مافوق بر آن متصوّر نبود. در همان حال آقا میرزا سید محمد مجتهد [طباطبایی] و آقا میرزا سید عبدالله مجتهد [بهبهانی] و دو نفر دیگر به منزل من آمدند، از من کمک و استمداد خواستند. از قصدشان پرسیدم، گفتند: «معزولیِ صدارت و مسیو نَوز، و حدود سلطنت عرف.» دیدم حرف درست و قصد صحیحی است. این بود که با عینالدوله پیغامات سخت دادم و با حضرات همراه شدم و به طرف قم حرکت کردیم. چهار هزار تومان مخارج ذهاب و ایابِ قم من بود. همهکس میدانند چهقدر ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد. صدارت و مسیو نوز را معزول، و دستخطِ مشروطیت گرفتیم.»( خانه بر دامنه آتشفشان، صص 100-104) اما همه مهاجرین همنیت و همفکر نبودند. برخی اغراض و افکار منحرف آشکار شد، و کسی چون #چرچیل کاردار #سفارت_انگلستان در چهرهی آخوند طالقانی به قم رفت. از سوی دیگر مردم در تهران به باغ سفارت انگلستان پناهنده شدند و و خطر انحراف نهضت جدی شد و «#مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القاء کردند» (اندیشه سبز...٬ صص117-118) و «در سفارتخانه جمعى از مردمان عالِم و تربيتشده (!) افتادهاند در بين مردم و آنچه كه» ميدانستند «به مردم ياد» دادند. و به قول خودشان «در اين اجماع اگر ضررى به مردم رسيد لكن بر علم و تربيت آنها افزوده گرديد.» (تاريخ بيدارى..، ج3، صص479-48۰) در چنین وضعی شهرت یافت که «بين جناب آقا سيد عبدالله و حاج شيخ فصلالله كدورتى واقع شده است و حاج شيخ فضلالله چند روز زودتر حركت كرده است و جلوتر از مهاجرين آمده است در كهريزك مانده است تا مهاجرين برسند.» (همان٬صص: 482-483) عینالدوله عزل شد و فرمان مشروطیت داده شد.
سفارتیان با کاردار سفارت انگلیس به خانهی صدراعظم جدید رفته «و مذاكره كردند و قرار شد دستخط سابقِ» شاه «را تغيير دهند و #مجلس_شورای_اسلامى به عبارت #مجلس_شوراي_ملی تبديل شود؛ چه، شايد يك زمانى مانند شيخ فضلالله ملایی پيدا شود كه به غرض شخصى خود همهی اهل مجلس را تكفير و لااقل تفسيق كند، آنوقت محرك مردم شود كه «كافر و فاسق را به مجلس اسلامى چهكار است؟». ديگر آنكه طايفهی يهود و ارامنه و مجوس نيز بايد منتخب خود را به اين مجلس بفرستند و لفظ اسلامى با ورود آنها نميسازد، مناسب لفظ ملى است.» (همان٬صص479-48۰) پس از آن «نظامنامه را در نهايت استعجال نوشتند»(پیشین٬ ص۵۱۹) تا مجلس را پیش از مرگ شاه افتتاح کنند. «قوانين اساسى فرانسه يا بلژيك را ما هم خوانده بوديم مملكتى كه تازه پا به سازمانى غير آشنا ميگذارد بايد آهسته پيش برود. متأسفانه به حكم عادت سياسى، قانون اساسى بلژيك را مصدر قرار دادهاند كه بر اساس فرانسه بود، مردم فرانسه آتشى مزاج همان قانون كنستيتوان را هم مجرى نكردند، كنوانسيون سوابق را از ريشه برآورده اوباش غلبه كردند و خرابيها بار آوردند و ما همان رشته را دنبال كرديم.» (خاطرات و خطرات، ص145) در ابتدا شیخ نیز در جلسات مجلس حاضر میشد ولی «به مرورت از مجلس شورا کناره گرفت.
آقای سید محمد طباطبایی اکثر اوقات ایشان را به اصرار به مجلس میآوردند.» ولی شیخ در مقابل سهلانگاریهای برخی بزرگان و فشار دیگران بر خود، میگفت: «من از کشته شدن در راه دین خدا خوف و اندیشه ندارم؛ راضی هستم مرا با نفطْ آتش بزنند و رخنه در دین اسلام و مذهب جعفری ننمایند. ... نوعی نکنید که دشمن بر ما مسلط گردد.»(کالبدشکافی چند شایعه..، صص 171-173)
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه #شیخ_فضلالله نوری(ره)/ یادداشت سوم
🔹«شيخ فضلالله ... اصلى [برای] افزوده شدن به قانون اساسى آماده كرد و آن را با خط خود نوشته نسخههايى از آن به دست مردم داده بود و دربارهی آن پافشارى ميكرد. آن اصل اين است: «مجلس مقدس شوراى ملى كه بذل مرحمت اعليحضرت شاهنشاه اسلام (خلّد الله سلطانه) و مراقبت حجج اسلاميه و عامه ملّت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصرى از اعصار مواد حكاميهی آن، مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانين موضوعهی حضرت خيرالانام(ع) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مواد موافقت و مخالفت قوانين موضوعه مجلس شوراى ملى با قواعد اسلاميه در عهدهی علماى اعلام بوده و هست. لذا مقرر است كه قوانين موضوعهی مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت، ملاحظه و مذاكره نمايند، اگر آنچه وضع شده مخالف با احكام شرعيه باشد، عنوان قانون پيدا نخواهد كرد و امر انجمن علمى در اين باب مطاع و منبع است، و اين ماده ابداً تغييرپذير نخواهد بود.»
🔹از سویی «از بدوِ افتتاح مجلس، جماعتِ لااُبالى كه سابقاً معروف به بابىبودن بودهاند و كسانى كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند، همه در حركت آمده و به چرخ افتادهاند... و روزنامهها و شبنامهها پيدا شد، اكثر مشتمل بر سبّ علماء اعلام و طعن در احكام اسلام و اينكه بايد در اين شريعت، تصرفات كرد و فروعى را از آن تغيير داده، تبديل به احسن نمود و .... همه را با مقتضيات امروز، مطابق ساخت، از قبيل اباحهی مسكرات و اشاعهی فاحشهخانهها و ... و از قبيلِ استهزاءِ مسلمانها ... و اينكه افكار و گفتار رسول مختار(ص) اَلعَياذُ بِالله از روى بخار خوراكهاى اعراب بوده است ... و اينكه امروز در فرنگستان فيلسوفها هستند خيلى از انبياء و مرسلين آگاهتر و داناتر و... نَستَجِيرُ بِالله حضرت حجة بن الحسن(ع) را امام موهومْ خواندن و اوراق قرآن مجيد را در مقوّاهاى ادواتِ قمار به كار بردن و صفحات مشتمل بر اسم جلاله و آيات سَماوِيّه را در صحن مجلس شورى دريدن و پاشيدن.»
🔹پس از این همه، در 7 جمادىالاولى 1325 ه.ق مراجع مشروطهخواه نجف در تلگرافی که بهواسطهی شیخ فضلالله به مجلس فرستادند، «مادهی شريفهی ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامهی اساسىْ درج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها من الشرعيات را موافقت با شريعت مطهره منوط نمودهاند از اهمّ موادِ لازمه و حافظ اسلاميت اين اساس» خواندند و افزودند: «چون زنادقهی عصر به گمان فاسد حُرّيت، اين موقع را براى نشر زندقه و الحادْ مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده لازم است مادهی ابديه[ی] ديگر در دفع اين زنادقه و اجراى احكام الهيه بر آنها و عدم شيوع منكرات درج شود.» این چنین شد که شیخ نوری و چندی از علمای بزرگ پایتخت در پناه حضرت عبدالعظیم متحصن شده، خواستار گنجانیدن این ماده در متمم قانون اساسی و نیز اخراج مفسدین از مجلس و ممنوعیت افساد در منبر و مطبوعات، و در یک کلام، #مشروطهی_مشروعه شدند.
🔹 #سکولارها که این شعار و ایستادگی بر آن را برنمیتابیدند، شیخ را به انواع اتهامات نواختند،ع چنانکه گفتند: «شيخ فضلالله از قاليچه[ی ریاست] خارج مانده، با مشروطيت مخالفت دارد و با شاه بستوبند. در حضرت عبدالعظيم جرگهاى دور خود جمع كرده و به تمام معنى مزاحمت ميدهد.» یا اینکه او از امینالسلطان صدراعظم رشوه گرفته است. اما پایداری شیخ با همراهی علمای بزرگ ایران همچون میرزا حسن مجتهد تبریزی و آخوند ملا محمد خمامی و آخوند ملا قربانعلی زنجانی و ملا محمد آملی، و نیز پشتیبانی آیتالله العظمی سید محمدکاظم یزدی، سبب شد تا در نهایت مادهی پیشنهادی شیخ در متمم قانون اساسی گنجانده شود.
🔹هرچند در این مسیر او بارها در خطر ترور قرار گرفت و وصیتنامهی خود را در ایام تحصن نوشت. در این اثنا، پشت پردهی حرکات برخی فرنگیمآبان اغتشاشگر آشکار شد و آن، علنی شدن قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روس و انگلیس بود. ایران باید دچار هرجومرج میشد و تضعیف دولت مرکزی در آن، زمینهی اجرای این قرارداد را فراهم میکرد. بنا بر این، تیم اغتشاش فعال شد و شاه، نخستوزیر و برخی دیگر از عناصر را ترور کرد. از سوی دیگر نمایندگان غربگرا در مجلس، ثبات را برنمیتافتند و با برکناری مکرر وزراء و تغییر کابینهها و نیز رؤسای مجلس، آرامش را از کشور زدوده بودند. اینها همه، شاه را به این نتیجه رسانید که مجلس را تا برقراری آرامش و ایجاد قوانین ضامن، تعطیل نماید.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰#سرخط_دیدار | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران ۱۴۰۲/۱۱/۰۳
💠 درباره تهران
📌تهران را باید نماد بسیاری از خصوصیات ملت ایران دانست:
❇️ شجاعت
❇️ غیرت
❇️ دینداری
❇️ استقلالطلبی
❇️ دشمنستیزی
🏷️برجستگی مردم تهران در قضایای یک قرن و نیم اخیر
⏪ قرارداد رویتر که مرحوم حاج ملا علی کنی تهرانی، جلودار مردم، جلوی این قرارداد خائنانه را گرفتند.
⏪ قضیه تنباکو و قرارداد خائنانه رژی که مرحوم میرزا محمدحسن آشتیانی غوغایی راه انداختند.
⏪ در قضیه مشروطیت نقش مردم تهران غالباً گفته نمیشود همان قضیه پلوی سفارت [انگلیس] و اینها گفته میشود در حالیکه اینها مسائل بعدی بود اصل مسئله مطالبه عدالتخانه بود که مردم تهران در این مسجد جامع و جاهای دیگر جمع شدند و اجتماعات کردند و دنبال #عدالتخانه بودند و زحمتم کشیدند، مشقت هم کشیدند و کتکم خوردند، لاکن بعد منتهی شد به مسئله #مشروطیت بعدم اونجایی که مشروطیت داشت دچار #انحراف میشد که شد! قیام مرحوم #شیخ_فضلالله [نوری، مرجع شهید] و مردم و رفتن [ایشان] در حضرت عبدالعظیم(ع) و تحصن درآنجا[به رهبری شیخ در اعتراض به انحراف و عملکرد جریان غربگرای مشروطه] همه اش کار مردم تهران بود...تا امروز هر جا شما قضایای مهمی، مبارزات اساسی رو در تاریخ ایران در این ۱۵۰ سال تا امروز مشاهده میکنید نمادش، مردم #تهرانند...
🏷️درباره نقشآفرینیهای مهم مردم تهران در انقلاب اسلامی
📌اوّلاً در همهی این قضایا تهران جزو پیشگامان بود،
📌بعد هم در سال ۵۷ که نهضت تبدیل شد به انقلاب، اینجا دیگر هرچه بود تهران بود
❇️ و الهامبخش همه کشور مردم تهران بودند.
⏪ نماز عید فطر قیطریه
⏪ حماسه هفدهم شهریور در میدان شهدا
⏪ راهپیمایی تاسوعا
⏪ راهپیمایی عاشورا
🔺این راهپیماییها در جاهای دیگر هم انجام گرفت، امّا این را از تهران هدایت میکردند
☝️در همه این قضایا جلوی جمعیت هم علمای دین بودند
👈تهران همان شهری است که بیشترین تلاش برای تغییر هویّت ملّی و اسلامیاش انجام گرفته.
⭕️ در دورهی پهلویها سعی شد که تهران یک نسخه بدلی از شهرهای اروپایی بشود، البتّه منهای پیشرفتها؛
🚨از لحاظ لااُبالیگری جنسی
🚨تا افزایش روزبهروز فروشگاههای مشروبات الکلی
🚨پوشش و آرایش زن و مرد
🚨کابارهها و دیگر مراکز فساد
♻️ متقابلاً
❇️ کارهایی که در جهت فکر اسلامی و معنوی در تهران انجام گرفت، در هیچ شهری انجام نگرفت:
🔹مساجدِ آباد
🔸روحانیت مبارز و روشنفکر
🔹مجالس دینی پرجمعیت
🔸گفتارهای مذهبی تحولآفرین
🔹اسلام سیاسیای که در سخنرانیها ترویج میشد
🔸نمودارهای مذهبیای که برای جوانها جذّاب بود؛ در هیئتهای مذهبی خانهبهخانه
👌لذا سال ۵۷، تهران الهامبخشِ دیگرِ شهرها شد؛
✅ هم در راهپیماییها
✅ هم در تولید شعارها
🌟تکبیر روی پشت بام را تهرانیها ابتکار کردند و به جاهای دیگر خبر دادند.
بعد از شروع نهضت هم تا پیروزی انقلاب همینجور بود:
⏪ از مسائل ۱۵ خرداد،
⏪ ۱۷ شهریور،
⏪ فتنهی منافقین در ۳۰ خرداد سال ۶۰،
⏪ نمازجمعههای تکاندهنده تهران،
📌تا حرکتهای بسیجی
⏪ جمعیت ۱۰۰هزارنفری ورزشگاه آزادی در سال ۶۵
⏪ و اجتماعات گوناگون تا امروز
👏مردم تهران انصافاً سنگ تمام گذاشتهاند
👈بنابراین، یادبود شهدای تهران باید همراه باشد با تدوین شناسنامه انقلابی تهران، که باید برای جوانها روشن بشود
💠درباره شهیدان
❇️ درباره شهیدان در رأس همه، فرمایش قرآن کریم و پروردگار متعال دربارهی شهدا است:
✨خدا معامله میکند! جان ما را با بزرگترین هدیهای که میتواند به یک انسان داده بشود، یعنی بهشت عوض میکند
✨یا آن آیهی شریفه «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا ...»
⏪ شهدا همه رتبه عالیای دارند، منتها رتبه شهدا یکسان نیست
👌ارزش شهید، با تفاوت هدفها، با تفاوت نحوهی شهادتها، تفاوت پیدا میکند.
♦️انواع شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند
🔹چه حوادث انقلاب
🔸چه در دفاع مقدس
🔹چه در فتنهها
🔸چه در باب امنیت یا سلامت
🔹چه آنها که در دفاع از حرم شهید شدند
🔺اینها جزو برترینها هستند، جزو شهدای برترِ نزد خداوند متعال محسوب میشوند؛ چرا؟
✅ برای خاطر اینکه اینها از یک جریانی دفاع کردند و در یک حادثهای به شهادت رسیدند که این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همهی ادیان است؛
⁉️ آن چیست؟
❇️ حادثهی نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی و ذوب شدن در فرهنگ کفر و فرهنگ استکبار است که این اتّفاق در انقلاب اسلامی رخ داد.
شهیدان، امروز هم ما را در این راه نگه داشتهاند.
🔻این بزرگداشتها باید بتواند:
❇️ راهی را که شهدا رفتهاند هموار کند
❇️ تداوم این راه را برای جوانهای ما تضمین کند
🔰👇👇
درباره تهران .mp3
7.62M
🌷 بخشی از بیانات ارزشمند رهبر فرزانه انقلاب درباره تهران
در دیدار اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران. ۱۴۰۲/۱۱/۳
🎙...در قضیه مشروطیت نقش مردم تهران غالباً گفته نمیشود همان قضیه پلوی سفارت [انگلیس] و اینها گفته میشود در حالیکه اینها مسائل بعدی بود اصل مسئله مطالبه عدالتخانه بود که مردم تهران در این مسجد جامع و جاهای دیگر جمع شدند و اجتماعات کردند و دنبال #عدالتخانه بودند و زحمتم کشیدند، مشقت هم کشیدند و کتکم خوردند، لاکن بعد منتهی شد به مسئله #مشروطیت بعدم اونجایی که مشروطیت داشت دچار #انحراف میشد که شد! قیام مرحوم #شیخ_فضلالله [نوری، مرجعشهید] و مردم و رفتن [ایشان] در حضرت عبدالعظیم(ع) و تحصن درآنجا[به رهبری شیخ در اعتراض به انحراف و عملکرد جریان غربگرای مشروطه] همه اش کار مردم تهران بود...تا امروز هر جا شما قضایای مهمی، مبارزات اساسی رو در تاریخ ایران در این ۱۵۰ سال تا امروز مشاهده میکنید نمادش، مردم #تهرانند...
✳️ @ShahidRabe