eitaa logo
پایگاه شهیدرجایی
737 دنبال‌کننده
3هزار عکس
981 ویدیو
130 فایل
کانال اطلاع رسانی پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی محله سفلی خوراسگان حوزه ۱۲ - ناحیه امام صادق(ع) اصفهان https://zil.ink/shahidrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹روایت خواندنی مادر "شهید همت" از فرزند شهیدش : در خاطره ای از مادر شهید همت درباره فرزندش آمده است: هنگامی که حاج همّت با خانم و بچه هایش از اسلام آباد غرب به شهرضا برگشته بودند و بعد از کمی استراحت وقتی سر حرف باز شد، رو به او کردم و گفتم : "ننه، ابراهیم! بیا این جا، یه خونه بگیر و زن و بچه ات را از آوارگی نجات بده تا کی این طرف و آن طرف، یک روز اندیمشک، یک روز اهواز، یک روز دزفول، یک روز کرمانشاه. حالا هم اسلام آباد... ! " لبخندی زد و جواب داد : "فعلاً که جنگ است. تا ببینیم بعد چه می شه. " به او گفتم : خوب جنگ باشه، تو هم زن داری، بچه داری، بیا و مثل همه یک زندگی داشته باش. باز هم خندید و گفت : "ما خونه داریم، این طوری هم نیس ! " گفتم : ننه جان خونه ات پس کو کجاست؟ گفت : "همین جا، توی ماشین. بلند شو، بهت نشون بدم. " وقتی مرا کنار ماشین برد. در صندوق عقب را باز کرد. داخل صندوق مقداری ظرف، دو سه تا پتوی سربازی، چند تکّه لباس و کمی ماست چکیده و نان خشک محلّی گذاشته بود. سپس رو به من کرد و گفت : "اینم خونه و زندگی ما. " سرم را تکان دادم و پرسیدم : "ننه! جنگ کی تموم می شه؟ " در حالی که صندوق عقب ماشین را می بست، آهی کشید و گفت : "نترس ننه، ما زودتر از جنگ تموم می شیم" سکوت کردم و او حرفش را ادامه داد : "ما دنیا را به دنیادارها واگذار کردیم و تا موقعی که جنگ هست، همین جوری زندگی می کنیم. زن و بچه هام که راضی هستن، الآن وقت آن نیست که به فکر دنیا و آسوده زندگی کردن باشیم. 🌹 🌹