eitaa logo
کانال شهید رضا عباسیان جزی 🇮🇷
33 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
47 فایل
✳ امام علی(ع): 🌺 در معرفت آدمی همین بس که آگاه به زمان خویش باشد🌺 ارتباط با ادمین: @Kobra2
مشاهده در ایتا
دانلود
@majaranews اظهارات جنجالی داریوش سجادی در برنامه جهان آرا: . 🔺همان روز شهادت سردار، ساعت چهار صبح دوستانش از امریکا گفتند گرای ترور را از ریاست جمهوری دادن⁉️ . 🔺‏داریوش سجادی در ادامه افزود، انتشار فایل صوتی آقای ظریف، محصول رقابت درون گروهی برای سوزاندن او به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری است و این کار به اصولگرایان نمی‌چسبد. رد این مسئله را باید در کسی جستجو کرد که نامزد اصلی وزارت امور خارجه در دولت روحانی بود! . 🇮🇷@shahidrezaabbasiian🇮🇷 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🇮🇷 📝 | پشت صحنه قتل روحانیون مشهد و گنبدکاووس! 🍃🌹🍃 🔻 روزنامه کیهان با اشاره به قتل یک طلبه درصحن حرم رضوی توسط یک مهاجر افغان نوشت: چند روز پیش (سیزدهم فروردین جاری) نیز دو طلبه اهل سنت در محله چای‌بوئین شهرستان گنبدکاووس به قتل رسیدند. 🔹هنوز هم ابعاد دقیقی از ماجرای حمله به ٣ طلبه در حرم رضوی روشن نیست اما گویا بوی یک با چاشنی تفرقه‌افکنی و اختلاف افکنی بین شیعه و سنی به مشام می‌رسد. 🔺 با افزایش هجمه‌های رسانه‌ای به سیل مهاجرت برخی اتباع خارجی به ایران و تمرکز برخی رسانه‌های ضد انقلاب و برجسته‌سازی تجمع ضد مهاجران در چند نقطه از کشور، به نظر می‌رسد حادثه دیروز بخشی از یک پازل امنیتی طراحی شده از سوی توطئه‌گران باشد تا از رهگذر انشقاق بین ملت ایران و اتباع خارجی و اختلاف افکنی بین شیعه و سنی، در حوزه امنیت ملی، فتنه و بحران‌سازی شود. | | @shahidrezaabbasiian🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌹
🍃🌹🍃 تلنگــــر 🔴 متروی /چادر و شب قدر روز نوزدهم ماه مبارک سوار مترو شدم. ۴، ۵ دختر مدرسه‌ای حدود ۱۲، ۱۳ ساله کلاه به سر در مترو بودن. ناخواسته قسمت‌هایی از مکالمات‌شان را شنیدم. بخشی از آنچه دیدم و شنیدم این‌ها بود: یکی‌شون گفت دیشب می‌خواستم برم احیاء اما مامانم چادرم رو گم کرده بود. یک چادر گل‌گلی آورد که بیا با این بریم، منم گفتم روم نمیشه و نرفتم. یکی دیگه گفت منم اتفاقا چادر مشکی نداشتم، مامانم گفت با این وضعت نمی‌برمت و خودش رفت مراسم و من موندم خونه و ... همین‌طور بحث چادر مشکی داشتن و نداشتن گرم بود که یک خانم ۵۰، ۶۰ ساله چادری گفت من براتون چادر می‌فرستم، هر چند تا که خواستین. شماره‌مو بنویسید، زنگ بزنید سایز بدین براتون می‌فرستم. دخترها خیلی خوشحال شدن و مشغول به صحبت و تلفن دادن و گرفتن. بعد اون خانم گفت همه‌تون دخترای من، من یک دختر دارم نوه‌م هم پسره، دختر خیلی خوبه. دخترها شروع کردن به خوشحالی و پرسیدند: + خونتون هم بیایم؟ - آره. + حیاط دارین؟ - آره. + آخ جون بریم حیاط حاج خانم و دور هم، چقدر کیف میده. یکی‌شون گفت من از مامان بزرگم بدم میاد، نوه‌های پسری رو فقط دوست داره، همه دخترها دوستش ندارن! بعد گفتند: + حاج خانم چکاره هستین؟ - دبیر و معاون مدرسه بودم. + ایول ما معاون اینقدر باحالِ چادری نديده بودیم! الآن ما سه نفر رو از مدرسه قبل عید مدیرمون اخراج کرده! - ئه! چرا؟! چه بد! فامیل مدیرتون چیه؟ ببینم کسی آشنا در میاد باهاش که شما رو دوباره مدرسه قبول کنه ... اون خانم سه ایستگاه جلوتر پیاده شد و بچه‌ها خوشحال گفتند که زنگ بزنیم چادر سفارش بدیم و فردا شب بریم احیاء حرم و ... تمام همین قدر ساده همین قدر تلخ همین قدر شیرین 👈 راستی خانواده کجای این ماجراست؟! اصلاً نقشی داره؟! 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط https://eitaa.com/shahidrezaabbasiian🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴