•
پشتِ سـرِ فریبگاهِ فتنهخیز کوفـه است،
و پیشِ رو شهر شُـومِ شام.
پشت سر، خستگی و فرسودگـی است،
و پیشِ رو التهـاب و اضطرار ..
کاش کوفه، نقطه ختمِ مصیبت بود
کاش شهری به نام شـام در عالم نبود.
کاش در بینِ کوفه و شام، منزلـی به نام نصیبین نبود
و سجاد'ع' در این منـزل با غل و زنجیر از مرکب
فـرونمیافتاد.
کاش راه اینقدر طـولانی نبود
کاش هوا اینقدر گرم نـبود،
کاش در منازلِ بین راه، دشمن،
شما را در ظلِ آفتـاب، رها نمیکرد
تا تو ناگزیر شـوی سجاد'ع' را در زیر سایـه شتر
بخوابانی و کنار بستـرش اشک بریزی و
بگویی: ''چه دشوار است بر من،
دیـدنِ این حال و روز تو.''
کاش سهمِ هرکدام از اسیـران در شبانه روز
یک قـرص نان نبود تا تو ناگزیـر نشوی
نانهایت را به کودکـان ببخشی
و از فرط ضعف و گرسنگـی،
نماز شبت را نشسته بـخوانی ..
و باز همهی این مصائب، قابل تحمل بود اگر
شهری به نام شام در عالم نمیبود ..
📕 آفتاب در حجاب
#سیدمهدی_شجاعی
...♡