eitaa logo
شهید روح اله صحرایی
512 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
19 فایل
سومین شهید مدافع حرم شهرستان هزار سنگر آمل مدیریت کانال توسط خانواده شهید صحرایی لینک کانال👇👇 @shahidsahrai ارتباط با ادمین @Mrasoul91
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃یادی کنیم از مداح اهل بیت کربلایی شهید محسن حسین نیا🕊 دلنوشته همسر شهید💔 🌹دعوتید به کانال شهید مدافع حرم روح اله صحرایی⏬ @shahidsahrai
16.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱💔°• | «میخوام‌ تشنه باشم مثل بابام عمه... 🎙 حاج مهدی رسولی 🌹دعوتید به کانال شهید مدافع حرم روح اله صحرایی⏬ @shahidsahrai
مداحی رقیه تک کریمی.mp3
22.34M
🖤🍃 زمینه « برام دعا کن بابا منم... » [حاج محمود کریمی] 🌹دعوتید به کانال شهید مدافع حرم روح اله صحرایی⏬ @shahidsahrai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه مصور😭 قربان دل دختران شهدا💔 🖤 🌹دعوتید به کانال شهید مدافع حرم روح اله صحرایی⏬ @shahidsahrai
⭕️ دلنوشته سخنگوی دولت بعد از عکس یادگاری با رهبرانقلاب ✍️ من هم مثل شما در زندگی عکس یادگاری زیاد گرفتم، عکسی‌هایی که در هر کدامشان زندگی کردم. در آن عکس‌ها آدم‌هایی زندگی می‌کنند که بخشی از جان ما را با خود به همراه دارند، آدم‌هایی که یک تکه از جان ما را به همراه خود می‌کشند و هروقت به این تصاویر نگاه می‌کنیم انعکاس لبخند یا برق اشکمان را توی شیشه قاب عکس می‌بینیم. من اما عکسی که بیشتر از همه دوست داشتم آن عکسی بود که هیچ وقت نگرفتم، عکسی که می‌خواستم در روزگار پیری به عنوان سند خدمتم به دیوار اتاقم بزنم، عکسی که می‌خواستم به فرزندانم، به نوه‌هایم نشان بدهم و قصه مردی را تعریف کنم که در این عکس کنار من ایستاده و بگویم که روزی مردی بود که جز اخلاص نبود و افتخار داشتم که در کنار او ایستادم. مردی خستگی ناپذیر که یک عمر حسرتش را خواهیم خورد. ما دولتِ یتیم هستیم، دولتی که موقع رفتن پدر نداشت و ما همه با هم بغضی را قورت دادیم که ۳۰ اردیبهشت توی گلوهامان گیر کرده بود. حالا این قاب را با عکسی پر می‌کنیم که پدر ایتام شهدا در آن ایستاده است. شهید رئیسی عزیز ما را رها نکرد و ما این قاب بی‌نظیر را مدیون او هستیم، قابی که هیچ دولتی ندارد… پی نوشت: شهید رئیسی معمولا در حاشیه جلسات دولت چندین کار را هماهنگی یا پیگیری می‌کردند، برای همین سخت بود راضی شوند برای گرفتن عکس دسته جمعی… یکبار که راضی شدند، دکتر امیرعبداللهیان ماموریت خارج بود، گفتند حق نیست وقتی ایشان برای کار مملکت رفتند ما بدون ایشان عکس بگیریم. حالا در عکس یادگاری دولت، جای هر دو خالیست💔 @shahidsahrai
در غربت عشق ، آشنا را برسان فرزند علی مرتضی را  برسان خشنودی قلب چهارده معصومت یارب فرج امام  ما را برسان… اللهم عجل لولیک الفرج🍃 صبحتون معطر به عطر صلوات بر مهدی صاحب زمان (عج)✨ 🌹دعوتید به کانال شهید مدافع حرم روح اله صحرایی⏬ @shahidsahrai
🖤🍃 🏴در کربلا چه گذشت... ▪️چهارم محرم الحرام | فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام ▪️در این روز  ابن زیاد با استناد به فتوائی که از شریح قاضی گرفته بود، در مسجد کوفه خطبه خواند و مردم را به کشتن امام حسین علیه السّلام حریص کرد. 🌹دعوتید به کانال شهید مدافع حرم روح اله صحرایی⏬ @shahidsahrai
من آقای مداح نیستم! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه‌ی عمه می‌خواندم! اینطور رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم! مثلا شبِ اول که روضه‌ی مسلم، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند می‌روند! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسین را رها می‌کنند... هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم هستم... بعد هم دوید سمتِ خیامِ بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند... باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها... هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد... یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد! برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها حسین را بلند کرد و به خیمه‌گاه رساند... اما نوبت به دو آقازاد‌ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند.... در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب گره می‌زدم... آنقدر از زینب می‌خواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم... بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد... حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد... یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد... یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد... بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند... بچه‌ها را بشمارد و هی توی شماردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند... بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد.... تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود... از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد... تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من آقای مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب را می‌خواندم... آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد💔 🌹دعوتید به کانال شهید مدافع حرم روح اله صحرایی⏬ @shahidsahrai
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قابل توجه خانمهایی که به بهانه هایی چادرنمی پوشند ...😭 🌹دعوتید به کانال شهید مدافع حرم روح اله صحرایی⏬ @shahidsahrai