☘✨پاداش صلوات و درود فرستادن
بــر #فـاطمـه_زهـــرا سـلام الله علیهـا ✨☘
◾️ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به فاطمه سلام الله علیها فرمودند: «مَن صَلّی عَلَیْکِ غَفَرَ اللهُ لَهُ وَ اَلحَقَهُ بِی حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ» "(1)
◾️ای فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد؛ خدای متعال همهی گناهان او را، بدون استثناء، میبخشد و هر جا که من در بهشت باشم؛ خدا او را در بهشت به من ملحق میکند.
☑️و این صلوات چقدر زیباست:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ و اَبِیها وَ بَعْلِها وَ بَنِیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ»
بحارالانوار ج۴۳ ص۵۵
@shahidsahrai
زندگی به سبک شهدا
کانال زندگی به سبک شهدا
آیدی کانال:
@shohada72_313
ارتباط بامدیر کانال:
@Ahmadgholamii
کانال مادرسروش:
http://sapp.ir/shohada72_313
کانال مادر ایتا:
eitaa.com/shohada72_313
https://t.me/shohada72_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️برای اولین بار
فیلم دیده نشده از مراسم عقد 🌹شهید آقا محسن حججی
ازدواج شهدایی
مهریه ای که من نوشته بودم، یک سکه به نیت یگانگی خدا، پنج مثقال طلا به نیت پنج تن، ۱۲ شاخه گل نرگس به نیت امام زمان(عج)، ۱۴ مثقال نمک به نیت نمک زندگی، ۱۲۴ هزار صلوات و حفظ کل قرآن با ترجمه برای همسرم بود.
#همسر_شهید_محسن_حججی
#شهید_محسن_حججی
#همسرانه
@shahidsahrai
🍀امام و دنياي دنياپرستان
🍀امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف فرمودند:
🍀اي دنيا به خدا سوگند! اگر شخصي قابل بودي و قالب حس كردني داشتي، حدود خدا را بر تو جاري مي كردم، به جهت بندگاني كه آنها را با آرزوهايت فريب دادي و ملتهايي كه آنها را به هلاكت افكندي و قدرتمنداني كه آنها را تسليم نابودي كردي و هدف انواع بلاها قرار دادي كه ديگر راه پس و پيش ندارند،
🍀اما هيهات! كسي كه در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط كرد و آن كس كه بر امواج تو سوار شد غرق گرديد، كسي كه از دامهاي تو رست پيروز شد، آن كس كه از تو به سلامت گذشت نگران نيست كه جايگاهش تنگ است، زيرا دنيا در پيش او چونان روزي است كه گذشت.
🍀از برابر ديدگانم دور شو، سوگند به خدا، رام تو نگردم كه خوارم سازي و مهارم را به دست تو ندهم كه هر كجا خواهي مرا بكشاني،
🍀به خدا سوگند، سوگندي كه تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان، هرگاه بيابم، و به نمك به جاي نان خورش قناعت كند، و آنقدر از چشم ها اشك ريزم كه چونان چشمه اي خشك درآيد، و اشك چشم پايان پذيرد.
🍀آيا سزاوار است كه چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند، و علي نيز از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند؟
🍀چشمش روشن باد! كه پس از ساليان دراز، چهار پايان رهاشده، و گله هاي گوسفندان را الگو قرار دهد!!
🍀خوشا به حال آن كس كه مسووليتهاي واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده، و در راه خدا هرگونه سختي و تلخي را به جان خريده، و به شب زنده داري پرداخته است، و اگر خواب بر او چيره شود بر روي زمين خوابيده، و كف دست را بالين خود قرار مي دهد، در گروهي كه ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده، و پهلو از بسترها گرفته، و لبهايشان به ياد پروردگار در حركت و با استغفار طولاني گناهان را زدوده اند. آنان حزب خداوندند، و همانا حزب خدا رستگار است.
📚نهج البلاغه، قسمتی از نامه ۴۵
@shahidsahrai
خاطرات حماسه ششم #بهمن سال۶۰ شهرهزارسنگر #آمل.
غروب روز ۶بهمن بود که دربین بسیجیان شهر های مازندران بویژه شهر ساری، خبر حمله ضدانقلاب به آمل پخش میشد.
نگرانی زیادشده بود، بسیجیان آماده حضور سریع برای مبارزه و مقابله با ضدانقلاب (مهاجمان) به شهر آمل بودند.
تمامی پایگاههای مقاومت محلات، مملو ازداوطلبان بود.
اقدامات امنیتی شدید تری درتمامی شهرها وروستاها انجام گرفته بود.
شورونشاط قابل ملاحظه ای دربین عاشقان انقلاب اسلامی وجود داشت. که بی صبرانه برای رفتن به محل درگیری لحظه شماری میکردند.
پاسداران عزیز پیش گامان حضور در این حماسه بودند ومشغول نبرد باضدانقلاب شده بودند.
مردم شهر آمل، شهر راسنگر بندی کرده بودند. وغوغایی دربین عاشقان انقلاب اسلامی بود.
نگار که هر چه شرایط، وضعیت ها بحرانی میشد، عشق بازی برای فداشدن درراه انقلاب اسلامی زیباتر دیده ولمس میشد.
آنقدر داوطلب ها زیاد بودند که توفیق اعزام وحضور بسیجیان آماده وشهادت طلب شهرهای استان میسر نشد.
مردم ولایتمدار شهرهزارسنگر سنگر آمل، خودشان بندوبساط ضد انقلاب راجمع کردند.
درآن شب وروز حماسی ۶بهمن، ۴۰ شهید ازمدافعان شهر ازخواهر وبرادر جانفشانی نموده وشهدشیرین شهادت رانوشیدند.
که درتاریخ مازندران و ایران اسلامی، این حماسه بزرگ میدرخشد.
توفیق حضور درتشیع پیکرهای ۴۰ شهید عزیز را چند روز بعد درامل داشتیم.
شور وشعف، مقاومت و ایستادگی بزرگی درروز تشیع پیکرهای شهیدان شهرهزارسنگر آمل بنمایش گذاشته شد.
روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.🌷🌷
@shahidsahrai
✍روزگاری در زدن هم اصولی داشت ، کوبه زنانه داشتیم و مردانه...
✍و وقتی در زده میشد صاحب خانه میدانست آنکه پشت در است زن است یا مرد و بر آن مبنا به استقبال او میرفت،
زندگی ها در عین سادگی در و پیکر و اصول داشت...
✍مردها کفشهای پاشنه تخم مرغی میپوشیدند تا از صدای آن از فاصله دور در کوچه پس کوچه های تو در تو خانمها بفهمند نامحرمی در حال عبور است...
✍منزلها بیرونی و اندرونی داشت و از ورود مهمان تا خروجش طوری منزل ساخته شده بود که متعلقات به تکلف نیفتند...
✍آن روزگاران امنیت ناموسی چندین برابر این زمان بود،
نه سیستم امنیتی در منازل بود و نه شبکه های مجازی برای پاییدن همدیگر...
✍اطمینان و شرافت و وفاداری و نگه داشتن زندگی با چنگ و دندان و آبروداری زوجین اصل زندگی بود...
✍من هرگز بخاطر ندارم کسی مهریه ای اجرا بگذارد و دادسراها این همه پرونده طلاق و درخواست طلاق و فرزندان طلاق...
✍نه ال سی دی بود نه اسپیلت و لباسشویی،
صابون مراغه ای بود و دستان یخ زده مادر در زمستان که با گریسیلین ترکهایش را مداوا میکرد...
✍و پدری که سر شب دم غروب خونه بود و خیز برمیداشت زیر کرسی و مادر کاسه اناردون کرده روی کرسی میگذاشت و نصف بدنمان زیر کرسی و سر و کله کز کرده در بیرون آن،با لباسهای ضخیم...
✍پاییزی پر باران و زمستانی پر از برف داشتیم
یادش بخیر همه چکمه داشتیم و تا لبه چکمه برف می آمد،هم زمین برکت داشت هم آسمان...
✍سفره مان برنج بخودش کم میدید،اما صفا و سادگی داشت...
و پنج ریالی پدر در صبحگاه مدرسه میشد نصف نان بربری با پنیر...
✍آن روزها پشت این دربهای کوبه دار با هم حرف میزدند خیلی گرم و صمیمی...
✍تابستان ها چقدر روی تخت های چوبی ستاره شمردیم و لذت آسمان بی غبار را بردیم...
چه حرمتی داشت پدر و مادر...
✍و پولها و مالها چه برکتی...
چقدر دور هم حرف برای گفتن داشتیم،
✍و چقدر از خدا میترسیدیم...
کله صبح قمری ها(یاکریم ها) میخواندند ،
✍با دوچرخه درخونه ها نون تازه و عدسی و شیر می آوردند محال بود کسی یازده صبح بیدار شود...
✍زود میخوابیدند و سحر بیدار میشدند و بهترین رزقها را دریافت میکردند،
زمستون برف وشیره میخوردیم و خیلی چیزی برای خوردن پیدا نمیشد و بهترین غذا را جمعه ها میخوردیم،
آنروزها مردم چقدر به یکدیگر رحم میکردند و مهربان بودند و گره گشا و اعصابها حرام ترافیک و ... نمیشد...
✍نفهمیدم چی شد ولی برف و کرسی و ستاره ها و کاسه بی تکلف انار و درب کوبه دار و دورهمی ها همه یکباره جمع شد...
✍حالا ما مانده ایم و دنیای بی خیر و برکت و دربهای ضدسرقت و آدمهایی که سخت فخر میفروشند و متکبرند گویی هرگز نمیمیرند و چنان دنیا دارند که گویی برای آن آفریده شده اند...
⬅️چقدر نعمتها از کف رفت و ما خواب خوابیم
@shahidsahrai
💬 پراید شده ۴۰میلیون؟ سکه رفته بالای ۴میلیون؟ گوشت شده کیلویی ۱۰۰هزار تومن؟ پوشک بسته ای ۸۰هزار؟ ناراحتی نداره. برید خدا رو شکر کنید هوا هست نفس بکشید، آب هست بیاشامید، زمین هست راه برید، خورشید هست گرم بشید. اگه ما نبودیم که اینها هم نبود!
#بد_و_بدتر
#منطق_بنفش
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
@shahidsahrai