eitaa logo
🇮🇷بیاد شهیدین سربازان
139 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
86 فایل
┈┈┈┈┈┈•••🍃🌹🌿•••┈┈┈┈┈┈ پایگاه شهیدین سربازان 🆔 rubika @sarbazan_vatan8" rel="nofollow" target="_blank">https://rubika.ir/@sarbazan_vatan8 🆔 telegram https://t.me/sarbazan_vatan1357 🆔eitaa https://eitaa.com/shahidsarbazan 🆔Instagram http://instagram.com/sarbazan_vatan1357 ┈┈┈┈┈┈•••🍃🌹🌿•••┈┈┈┈┈┈
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اسوه های اخلاق
#شهید_مهدی_زین_الدین #تواضع موقع انتخابات، مسئول صندوق بودم. سر که بلند کردم، دیدم آقامهدی زین الدین، فرمانده لشکر هفده علی بن ابیطالب (ع) توی صف ایستاده، به احترامش بلند شدم. خواستم با احترام بیاورمش جلوی صف. اشاره کرد، نیامد و ایستاد تا نوبتش بشود. موقع رفتن، بدرقه اش کردم. بعد به او گفتم: «آقامهدی، وسیله هست تا شما را برسانند؟ » گفت: «آره! » هر چه نگاه کردم، ماشینی آن دور و بر ندیدم. رفت سمت یک موتورِ گازی تا سوار بشود. رفتم کنارش، گفت: «مال خودم نیست، از برادرم قرض گرفتم» 📚 یادگاران 🔖 #توصیه_های_اخلاقی_علما 🔖 http://eitaa.com/joinchat/3024879616Ce095b35cfa
فرمانده کاری اول من دیدمش. با آن کلاه‌خود روی سرش، و آر پی جی روی شانه اش مثل نیروهایی شده بود که می خواستند بروند جلو. به فرمانده گردانمان گفتم. صدایش کرد «حاج مهدی!» برگشت. گفت«شما کجا می رین؟» گفت«چه فرقی می کنه؟ فرمانده که همه ش نباید بشینه تو سنگر. منم با این دسته می رم جلو». 🔸 کانال"طلبه تراز | مدیریت و تشکیلات" 🔰باماهمراه باشید. 🆔 @talabetaraz_Tashkilat 🆔 @Talabedartarazenghlab
☑️ اسوه های تشکیلاتی ✅ شهید مهدی زین الدین ⚜ اول من دیدمش. با آن کلاه‌خود روی سرش و آرپی‌جی روی شانه‌اش مثل نیروهایی شده بود که می‌خواستند بروند جلو. به فرمانده گردانمان گفتم. صدایش کرد؛ حاج مهدی! برگشت. گفت: شما کجا میرین؟ گفت:چه فرقی می‌کنه؟ فرمانده که همش نباید بشینه تو سنگر، منم با این دسته می‌رم جلو. 🔸 کانال"طلبه تراز | مدیریت و تشکیلات" 🔰باماهمراه باشید. 🆔 @talabetaraz_Tashkilat 🆔 @Talabedartarazenghlab