eitaa logo
🌷 شهیدسیدمیلادمصطفوی🌷
1.7هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
86 فایل
شما با دعوت #شهید به این کانال اومدید #اولین_کانال_رسمی #خادم_الشهدا #مهندس_عمران #پهلوان #مربی_اخلاق #شهیدسیدمیلادمصطفوی نشر و کپی مطالب کانال فقط با ذکر #صلوات مجاز میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 رهبر انقلاب: به برکت بسیج، تهدیدها دیگر برای ما تهدید نیست و تبدیل به فرصت میشود 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار بسیجیان: 🔹️ بسیج مستضعفین از روز اولی که به وجود آمد، هیچ نظیر و مشابهی در دنیا نداشت. 🔹️ هیچ چیز ، وارداتی نیست و حرکتی صددرصد متکی به انقلاب و اندیشه‌ی اسلامی [است] که خدا به قلب امام وارد کرد. شاید بتوان گفت که بسیج بزرگ‌ترین شبکه‌ی فرهنگی، اجتماعی و نظامی در دنیا است. 🔹️ تشکیل بسیج، مصداق تام و تمام تبدیل تهدید به فرصت است. این حقیقت بسیج است. تهدیدهای زیادی داریم که با ابتکار بسیج باید به فرصت تبدیل بشود. 🔺️ بنابراین به برکت بسیج، تهدیدها دیگر برای ما تهدید نیست و تبدیل به فرصت میشود. ۹۸/۹/۶ 💻 @Khamenei_ir
📚 💞 1⃣ 💟مثل معتادهاشده بودم اگرشب به شب به دستم نمی رسید, به خواب نمی رفتم و انگار چیزی کم داشتم. شبی را با چمران به روایت صبح می کردم, شبی راهم باهمت به روایت همسر💞بین رفقایم دهن به دهن می شدمجموعه ی جدیدی چاپ شده بنام که زده است روی دست نیمه ی پنهان ماه. 💟دربه درراه افتاده بودیم دنبالش، اینجا زنگ بزن، اونجازنگ📞 بزن, باخاطرات منوچهرمدق که پاک ریختیم به هم. ثانیه⏳ شماری می کردیم رفیقمان ازتهران, خاطرات ایوب بلندی را زودتر برساند. بعدهاکه دروادی نوشتن افتادم, جزو آرزوهایم بودکه برای کتابی بنویسم📝 درقدوقواره ی مدق, چمران, همت, ایوب بلندی و....و روایت فتح آن راچاپ کند. 💟ولی هیچ وقت به مخیله ام خطور نمی کرد❌روزی برای روایت فتح, زندگی 🌷 رابنویسم. برای همان رفیقی که خودش هم یکی از آن مشتری های پروپاقرص آن کتاب ها بود. برای همان رفیقی که خودش هم به همسرش♥️ وصیت کرده بود بعد از شهادتش, خاطراتش را در قالب چاپ کنند✅ 💟حسابی کلافه شده بودم😞 نمی فهمیدم که جذب چه چیزاین آدم شده اند ازطرف خانم ها چند تا داشت. مستقیم به اوگفته شد اون هم وسط حیاط دانشگاه وقتی شنیدیم گفتیم چه معنی داره😒 یه دختر بره به یه پسری بگه قصد دارم باهات ازدواج کنم. اونم باچه کسی اصلاًباورم نمی شد. 💟عجیب تر اینکه بعضی ازآن هامذهبی هم بودند. به نظرم که هیچ جذابیتی در وجودش پیدا نمی شد😕 برایش حرف و حدیث درست کرده بودند. مسئول تاکیدکرد: "وقتی زنگ زد, کسی حق نداره, جواب تلفن روبده" ❌ برایم اتفاق افتاده بودکه زنگ بزند و جواب بدهم. باورم نمی شد. این صدا صدای او باشد. بر خلاف ظاهر خشک وخشنش, با آرامش وطمانینه😌 حرف می زد. 💟 زنگ وموج خاصی داشت. ازتیپش خوشم نمی آمد😣 دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار. درفصل سرما☃ با اورکت سپاهی اش تابلو بود یک کیف برزنتی کوله مانند. یک وری می انداخت روی شانه اش. شبیه موقع اعزام های زمان جنگ, وقتی راه می رفت, کفش هایش را روی زمین می کشید🤦‍♂ ابایی هم نداشت دردانشگاه سرش را با ببندد. 💟ازوقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد, بیشتر می دیدمش به دوستانم می گفتم: این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه ی شصت پیاده شده وهمین جامونده😅 به خودش هم گفتیم. آمد اتاق خواهران وپشت به ماو رو به دیوارنشست. آن دفعه راخود خوری کردم. دفعه ی بعدرفت کنار میز که نگاهش به ما نیفتد نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. بلند بلند اعتراضم را به بچه ها گفتم. به در گفتم تا دیوار بشنود. زور می زد جلوی خنده اش را بگیرد😁 💟معراج شهدای دانشگاه که آشکار ارث پدرش بود. هرموقع می رفتیم, با دوستانش👥 آنجا می پلکیدند. زیر زیرکی می خندیدم ومی گفتم: بچه ها, بازم دارودسته ی . بعضی از بچه های بسیج باسبک وسیاق و کار و کردارش موافق بودند. بعضی هم مخالف .... بین مخالف ها معروف بود. به کردن و متحجر بودن. امّا همه از او حساب می بردنند. برای همین ازش بدم می آمد. 💟فکرمی کردم ازاین آدم های خشک مقدسِ از آن طرف بام افتاده است. امّا طرفدار زیاد داشت. خیلی ها می گفتند: مداحی می کنه, همیشه میره شهدا🌷خیلی شبیه شهداست! توی چشم من اصلاً این طورنبود😒 بانگاه عاقل اندرسفیهی به آن هامی خندیدم😏 که این قدرهم آش دهن سوزی نیست. 💟کنار گمنام دانشگاه غرفه برگزارمی شد. دیدم 👀فقط چند تا تکه موکت پهن کرده اند. به خواهران اعتراض کردم: دانشگاه به این بزرگی واین چندتاتکه موکت؟؟ درجواب حرفم گفت: همینا هم بعیده پر بشه! ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidseyyedmilademostafavi
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به جز اینها کسی به داد کوت عبدالله نرسید 🔹روایت مردم از روزهای سخت کوت عبدالله شهر اهواز #سپاه_پاسداران #بسیج 🇮🇷 @shahidseyyedmilademostafavi
من از کسایی هستم که داداش میلاد حاجتم رو دادن من روز تولد ایشون باهاشون آشنا شدم تو محله مون حلقه صالحین داشتیم کتاب آقا سید دست به دست میچرخید تا روز تولدشون رسید دست من عادت نداشتم هیچ کتابی رو یه روزه تموم کنم ولی کتاب رو در عرض ۵ ساعت خوندمش واقعا زیبا بود:) وقتی فهمیدم داداش میلاد دست چه کسایی رو گرفته یا چه کمک هایی به مردم کرده منم از رو خواستم این والا مقام برام کم نذاشت همون شب ازش خواستم تابستون که از طرف بسیج تور مشهد هست اسم منم در بیاد وبرم که در اومد و رفتم و اینم بگم من تک فرزند بودم و هیچ جا اجازه نمیدادن تنها برم حتی خونه پدر بزرگ و مادر بزرگمم شب نمونده بودم و اصلا هم نرفته بودم اولین بار بود کلی گریه و زاری کردم که بذارن این مشهد رو برم اما اجازه نمیدادن خیلی دلم گرفته بود شب به داداش میلاد گفتم خودت که کاری کردی اسمم در بیاد حالا هم کاری کن بتونم برم صبح که بیدار شدم مادرم گفت وسایلت رو جمع کن:) این بهترین اتفاق زندگیم بود که داداش میلاد حاجتم رو داد🙂 🇮🇷 🔻به کانال بپیوندید🌸 👇👇👇 @shahid_a_seydmilade_mostafavi