eitaa logo
🌷 شهیدسیدمیلادمصطفوی🌷
1.7هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
86 فایل
شما با دعوت #شهید به این کانال اومدید #اولین_کانال_رسمی #خادم_الشهدا #مهندس_عمران #پهلوان #مربی_اخلاق #شهیدسیدمیلادمصطفوی نشر و کپی مطالب کانال فقط با ذکر #صلوات مجاز میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 خاطره ای از توسل به شهید سیدمیلاد مصطفوی 🌷 👇👇👇👇 @ShahidMiladMostafavi 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 سلام من #۱۸ساله ازدواج کردم تاالان ۱۰سال پیش رفتیم بهزیستی درخواست بچه کردیم ماتا سال ۹۴ تو نوبت بودیم اصلا تواین ۱۰ساله پیش رو نگرفتیم تااینکه اون روزهایی ک تازه پیکر مطهر آقاسیدرو آورده بودن منم خونه ی خواهرشوهرم بودم روضه داشتن مداحشونم خیلی از آقاسید روضه خوند سفره صلواتم داشتن که با آقاسید روش بود خواهرشوهرم تسبیح داد دستم گفتش بااین صلوات بفرستی هدیه کنی برا آقا سید حاجت میده منم شروع کردم صلوات دادم دو سه روزی بودکه از بهزیستی با همسرم تماس گرفته بودن که بریم کاراشوانجام بدیم همونجااز آقاسیدخواستم خودش بچه رو برام جورکنه اون روزم اصلا حالم یه جور دیگه ای بود همش احساس می کردم سیدپیشمه تو مراسم حضورداره متوسل شدم بهش . صبحشم شوهرم رفت که ببینن چی میگن چجوریه میدن یا نه اومد گفتش باید کارهای مشاوره ایناروانجام بدیم بعد تمام کاراداریشو انجام دادیم تااینکه کمیته بهزیستی نظر بده که بچه بدن بهمان یانه یکماه گذشت جوابش اومد گفتن نه حقوق شوهرت کمه داراییتون فقط خونه اس چند تا دیگه هم گرفتن منم حوصله نداشتم تااینکه روزپنجشنبه رفتم بهاربا خواهرشوهرم رفتیم گلزارشهدای بهار دوباره متوسل شدم به گفتم فقط اگه این بچه به خیروصلاحمه خودت کن صبح ساعت ۱۰ونیم رفتم سر مزار مطهرش برای ساعت ۱۱و ربع برگشتیم خونه ی خواهرشوهرم تارسیدیم همسرم زنگ زد گفتش ازبهزیستی تماس گرفتن گفتن یه داریم شنبه بیاید اداره بقیه کارهاشوانجام بدید من اصلا نمی دونستم چکار کنم از نشستم گریه کردن فاتحه فرستادن صلوات فرستادم ۵۰۰ تا همونجا نذرکردم اگه کارم جوربشه هرپنجشنبه برم سر مزار مطهرش وهمیشه صلواتم بفرستم که همونم شد با لطف آقاسید وعنایت خدا پسربچه رو گرفتیم اسمشم محمدرضاس ۷ ماهه بود آوردیمش. 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 🇮🇷شما دعوتید به کانال شهید مدافع حرم پهلوان آقا سید میلاد مصطفوی🇮🇷 👇👇👇👇 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
🌷 شهیدسیدمیلادمصطفوی🌷
🌷خاطره ای از معجزه شهید سیدمیلاد مصطفوی در حق یکی از دوستدارانش 🔸یه بار یه کار فرهنگی برای شهید سیدمیلاد مصطفوی انجام دادم و برای هزینه اون کار یه تیکه از طلامو که خودم با حقوق خودم خریده بودم فروختم و برای آقاسید یه کار فرهنگی انجام دادم هیچکس متوجه نشدحتی پدر و مادرم فقط خودم و سید و خدا دونستیم سر نماز به آقاسیدمیلاد گفتم سید هیچی نمیخوام ازت فقط نشونم بده که تو زندگیم هستی😭 موند و اربعین اومد من خیلی دوست داشتم برم کربلا ولی جور نمیشد و تا اون موقع هم کربلا نرفته بودم خیلییییییییی بیقرار بودم و گریه میکردم شب و روزم شده بود گریه برای دیدار کربلا یه روز نزدیک اربعین خیلی دلم گرفته بود یه دلنوشته نوشتم و فرستادم کانال شهید مصطفوی در باب کسی که از اربعین جامونده بود؛بلافاصله یک نفر به مدیر کانال پیام داد و گفت کی این دلنوشته رو نوشته گفت فلانی گفت من هزینه کربلاشون رو میدم بره کربلا.گفت مشکل هزینه نیست جور نمیشه براشون گفت من میخوام هزینه بفرستم هدیه شهید مصطفوی هست شماره کارت بدین گیج شده بودم خلاصه از اون اصرار و از من انکار گفت هدیه از طرف سیدمیلاده😭من دقیقا یک میلیون و دویست برای سید برای اون کار فرهنگی هزینه کرده بودم 🔸اون شخص که ندونستم کی بود دقیقا همون مبلغ که برای شهید هزینه کرده بودم رو ریخت به کارتم تا چند روز گیج و منگ بودم.خلاصه اینکه من نرفتم کربلا و تصمیم گرفتم هزینه کربلامو هدیه بدم به شخص دیگه!گفتم سیدمیلاد کربلا نرفت و کربلاشو هر بار هدیه میداد؛ولی خیلیی بیقرار بودم برای دیدار کربلا ولی به سیدمیلاد گفتم سید پا میزارم رو دلم ببینم چی میبینم😭گفتم سید جانم تو چطور از کربلا گذشتی و هر بار کربلاتو هدیه میدادی به شخص دیگه😭😭😭 هزینه رو ریختم برای یک شخص و اون بنده خدا رفت کربلا خادمی شهدام رو دادم به اون شخص گفتم بنداز حرم آقا امام حسین علیه السلام !نیت کردم و گفتم خادم شهدا و ارباب بمونم.اون شخص از کربلا اومد. . . و من. . . برای اربعین بعدی از طرف خادمی کشوری نمیدونم از بین چند هزار نفر انتخاب شدم برای خادمی کربلا و برای اولین بار رفتم کربلا و در دویست قدمی حرم آقا ابوالفضل علیه السلام در موکب کریم اهل بیت علیها السلام چهارده روز خادم الحسین شدم. @shahid_a_seydmilade_mostafavi
🌷خاطره ای از معجزه شهید سیدمیلاد مصطفوی در حق یکی از دوستدارانش 🔸یه بار یه برای شهید سیدمیلاد مصطفوی انجام دادم و برای هزینه اون کار یه تیکه از که خودم با حقوق خودم خریده بودم فروختم و برای آقاسید یه کار فرهنگی انجام دادم هیچکس متوجه نشدحتی پدر و مادرم فقط خودم و سید و خدا دونستیم سر نماز به آقاسیدمیلاد گفتم سید هیچی نمیخوام ازت فقط نشونم بده که تو زندگیم حضور داری موند و نزدیک بود من خیلی دوست داشتم برم ولی جور نمیشد و تا اون موقع هم کربلا نرفته بودم خیلیییی بیقرار بودم و گریه میکردم شب و روزم شده بود گریه برای دیدار کربلا یه روز نزدیک اربعین خیلی دلم گرفته بود یه دلنوشته نوشتم و فرستادم کانال شهید مصطفوی در باب کسی که از اربعین جامونده بود؛بلافاصله یک نفر به مدیر کانال پیام داد و گفت کی این دلنوشته رو نوشته گفت فلانی گفت من هزینه کربلاشون رو میدم برن کربلا گفتم مشکل هزینه نیست جور نمیشه برم گفت من میخوام هزینه بفرستم هدیه شهید مصطفوی هست باید شماره کارت بدین گیج شده بودم خلاصه از اون بنده خدا اصرار و از من انکار گفت هدیه از طرف سیدمیلاده اون سال من دقیقا یک میلیون و دویست برای سید برای اون کار فرهنگی هزینه کرده بودم 🔸اون شخص که ندونستم کی بود دقیقا همون مبلغ که برای شهید هزینه کرده بودم رو ریخت به کارتم تا چند روز گیج و منگ بودم. خلاصه اینکه من نرفتم کربلا تصمیم گرفتم هزینه کربلامو هدیه بدم به شخص دیگه!گفتم سیدمیلاد کربلا نرفت و کربلاشو هر بار هدیه میداد؛ولی خیلیی بیقرار بودم برای دیدار کربلا ولی به سیدمیلاد گفتم سید پا میزارم رو دلم ببینم چی میبینم گفتم سید جانم تو چطور از کربلا گذشتی و هر بار کربلاتو هدیه میدادی به شخص دیگه هزینه رو ریختم برای یک شخص و اون بنده خدا رفت کربلا خادمی شهدام رو دادم به اون شخص گفتم بنداز حرم آقا امام حسین علیه السلام !نیت کردم و گفتم خادم شهدا و ارباب بمونم.اون شخص از کربلا اومد. . . و من. . . برای اربعین بعدی از طرف خادمی کشوری نمیدونم از بین چند هزار نفر انتخاب شدم برای کربلا و برای اولین بار رفتم کربلا و در دویست قدمی حرم آقا ابوالفضل علیه السلام در موکب خیلی بزرگی شدم. 🇮🇷🏴 https://eitaa.com/shahidmostafavi
☀️خاطره ای از توسل به شهید سیدمیلاد مصطفوی ☀️💫🌿 https://eitaa.com/shahidmostafavi 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 سلام من ازدواج کردم تاالان ۱۰سال پیش رفتیم بهزیستی درخواست بچه کردیم ماتا سال ۹۴ تو نوبت بودیم اصلا تواین ۱۰ساله پیش رو نگرفتیم تااینکه اون روزهایی ک تازه پیکر مطهر آقاسیدرو آورده بودن منم خونه ی خواهرشوهرم بودم روضه داشتن مداحشونم خیلی از آقاسید روضه خوند سفره صلواتم داشتن که با آقاسید روش بود خواهرشوهرم تسبیح داد دستم گفتش بااین صلوات بفرستی هدیه کنی برا آقا سید حاجت میده منم شروع کردم صلوات دادم دو سه روزی بودکه از بهزیستی با همسرم تماس گرفته بودن که بریم کاراشوانجام بدیم همونجااز آقاسیدخواستم خودش بچه رو برام جورکنه اون روزم اصلا حالم یه جور دیگه ای بود همش احساس می کردم سیدپیشمه تو مراسم حضورداره متوسل شدم بهش . صبحشم شوهرم رفت که ببینن چی میگن چجوریه میدن یا نه اومد گفتش باید کارهای مشاوره ایناروانجام بدیم بعد تمام کاراداریشو انجام دادیم تااینکه کمیته بهزیستی نظر بده که بچه بدن بهمان یانه یکماه گذشت جوابش اومد گفتن نه حقوق شوهرت کمه داراییتون فقط خونه اس چند تا دیگه هم گرفتن منم حوصله نداشتم تااینکه روزپنجشنبه رفتم بهاربا خواهرشوهرم رفتیم گلزارشهدای بهار دوباره متوسل شدم به گفتم فقط اگه این بچه به خیروصلاحمه خودت کن صبح ساعت ۱۰ونیم رفتم سر مزار مطهرش برای ساعت ۱۱و ربع برگشتیم خونه ی خواهرشوهرم تارسیدیم همسرم زنگ زد گفتش ازبهزیستی تماس گرفتن گفتن یه داریم شنبه بیاید اداره بقیه کارهاشوانجام بدید من اصلا نمی دونستم چکار کنم از نشستم گریه کردن فاتحه فرستادن صلوات فرستادم ۵۰۰ تا همونجا نذرکردم اگه کارم جوربشه هرپنجشنبه برم سر مزار مطهرش وهمیشه صلواتم بفرستم که همونم شد با لطف آقاسید وعنایت خدا پسربچه رو گرفتیم اسمشم محمدرضاس ۷ ماهه بود آوردیمش. 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 🇮🇷شما دعوتید به کانال شهید مدافع حرم سیدمیلاد مصطفوی🇮🇷 ☘🌿 https://eitaa.com/shahidmostafavi
🌷خاطره ای از معجزه شهید سیدمیلاد مصطفوی در حق یکی از دوستدارانش 🔸یه بار یه کار فرهنگی برای شهید سیدمیلاد مصطفوی انجام دادم و برای هزینه اون کار یه تیکه از طلامو که خودم با حقوق خودم خریده بودم فروختم و برای آقاسیدمیلاد یه کار فرهنگی انجام دادم هیچکس متوجه نشد حتی پدر و مادرم فقط خودم و سید و خدا دونستیم سر نماز به آقاسیدمیلاد گفتم سید هیچی نمیخوام ازت فقط نشونم بده که تو زندگیم هستی😭 موند و اربعین اومد من خیلی دوست داشتم برم کربلا ولی جور نمیشد و تا اون موقع هم کربلا نرفته بودم خیلییییییییی بیقرار بودم و گریه میکردم شب و روزم شده بود گریه برای دیدار کربلا یه روز نزدیک اربعین خیلی دلم گرفته بود یه دلنوشته نوشتم و فرستادم کانال شهید مصطفوی در باب کسی که از اربعین جامونده بود ؛ بلافاصله یک نفر به مدیر کانال پیام داد و گفت کی این دلنوشته رو نوشته گفته بودند فلانی گفته بود من هزینه کربلاشون رو میدم بره کربلا. خلاصه از اون شخص اصرار و از من انکار گفت هدیه از طرف سیدمیلاده😭من دقیقا یک میلیون و دویست برای سید برای اون کار فرهنگی هزینه کرده بودم 🔸اون شخص که ندونستم کی بود دقیقا همون مبلغ که برای شهید هزینه کرده بودم رو ریخت به کارتم تا چند روز گیج و منگ بودم. خلاصه اینکه من نرفتم کربلا و تصمیم گرفتم هزینه کربلایی که بهم رسیده بود رو هدیه بدم به شخص دیگه!گفتم سیدمیلاد کربلا نرفت و کربلاشو هر بار هدیه میداد؛به سیدمیلاد گفتم سید پا میزارم رو دلم ببینم چی میبینم😭 گفتم سید جانم تو چطور از کربلا گذشتی و هر بار کربلاتو هدیه میدادی به شخص دیگه😭 هزینه رو ریختم برای یک شخص و اون بنده خدا رفت کربلا فقط خادمی شهدام رو دادم به اون شخص گفتم بنداز حرم آقا امام حسین علیه السلام ! نیت کردم و گفتم خادم شهدا و ارباب بمونم.اون شخص از کربلا اومد. . . و من. . . برای اربعین بعدی از طرف خادمی کشوری نمیدونم از بین چند هزار نفر انتخاب شدم برای خادمی کربلا و برای اولین بار رفتم کربلا و در دویست قدمی حرم آقا ابوالفضل علیه السلام خادم الحسین شدم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به کانال خوش اومدید 🇮🇷🕊🕊🇵🇸 @shahidseyyedmiladmostafavi