هروقت از سرکار میاومد،
یه راست میرفت تو اتاقش و دراز میکشید،
از این پهلو به اون پهلو.
هرکاری میکرد آروم نمیشد،
گریه میکرد از بس درد داشت!
میرفتم کنارش میگفتم:
بذار مادر پهلوتو بمالم شاید دردش آروم بگیره!
میگفت: نه مادر جون؛
این درد ارثِ مادرم حضرت زهراست
بذار با همینا به آرامش برسم..:)
#شهید_سیدمجتبیعلمدار
@shahidshalamche_8
هروقت از سرکار میاومد،
یه راست میرفت تو اتاقش و دراز میکشید،
از این پهلو به اون پهلو.
هرکاری میکرد آروم نمیشد،
گریه میکرد از بس درد داشت!
میرفتم کنارش میگفتم:
بذار مادر پهلوتو بمالم شاید دردش آروم بگیره!
میگفت: نه مادر جون؛
این درد ارثِ مادرم حضرت زهراست
بذار با همینا به آرامش برسم..:)
#شهید_سیدمجتبیعلمدار
@shahidshalamche_8