eitaa logo
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
8.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
31 فایل
•| السلام علیک یا فاطمه الزهرا |• • • #اللهم_عجل_لولیک_الفرج • • • |اسفند هزار سیصد نود نه|• • • #سلامتی_تعجیل_در_فرج_امام_زمان_عج_صلوات • • مجنون عمه سادات زینب (س) • • • • #ادمین_گنبدآبی_دعا_کنید🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
بابا و مامان همیشه طرف تو بودند، امکان نداشت شکایتت را بکنم و حق را به تو ندهند! گاهی می‌گفتم: به خدا منم بچه شمام! یکی نیست طرف من رو بگیره؟ نمی‌بینین مدام میره گشت؟ چهارشنبه‌سوری میره تا کسی خراب‌کاری نکنه! عیدا میره تا دزد به خونه‌های مردم نزنه! راهپیمایی میره تا وظیفه دینی‌ش رو انجام بده! @shahidshalamche_8
هدیه ب روح شهید مصطفی صدرزاده ۱٠٠ صلوات رفقا🍃🥀
امتحانِ خدا جلو رومونه، اونی بعدا سرش بالاست و سینه‌اش جلو، که اینجا نمره منفی نگیره. حواسمون باشه، شرمنده آقا نشیم! @shahidshalamche_8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر تا شام می‌خندی، اگر تا صبح می‌خوابی تو از مُردن چه می‌فهمی، تو از برزخ چه می‌دانی؟ . @shahidshalamche_8
امتحانِ خدا جلو رومونه، اونی بعدا سرش بالاست و سینه‌اش جلو، که اینجا نمره منفی نگیره. حواسمون باشه، شرمنده آقا نشیم! @shahidshalamche_8
چهارتا نکته قشنگ مهم از داداش مصطفی: پس بخونش📚💛 @shahidshalamche_8
ازش پرسیدن: سختت نیست بچه کوچیتو میزاری میری سوریه؟! گفت: خودمو زنم بچه ام همه هفت جد آبادم فدای یک دونه کاشی حرم حضرت زینب(س) @shahidshalamche_8
- کجا میری؟!! • بگم، جیغ و داد راه نمیندازی؟ - بگو آقا مصطفی قلبم اومد تو دهنم. • عراق! - میری عراق؟! به اجازه کی؟! که بعد بری سوریه؟! • رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست! - زدم زیر گریه... • کاش الان اونجا بودم عزیز. - که چی بشه! • آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی! - لذت میبری زجر بکشم؟! • بس کن سمیه!چرا فکر میکنی من دل ندارم؟!خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم؟خدا حافظ سمیه، مواظب خودت و فاطمه باش! - گوشی را قطع کردی.چند بار شماره ات را گرفتم،اما گوشی‌ات خاموش بود. سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم، درحالی که اشک هایم می آمدند. کجا میرفتی آقا مصطفی؟ میرفتی تا ماه شوی! @shahidshalamche_8
ازش پرسیدن سختت نیست بچه کوچیکتو میزاری میری سوریه؟! گفت: خودم زن بچه ام همه هفت جد آبادم فدای یک کاشی حرم حضرت زینب(س) 💚 @shahidshalamche_8
دغدغه‌اش از شهادت، کار فرهنگی بود! به مادرش می‌گفت: دعاکنید من موثر باشم شهید شدم یا نشدم، مهم نیست! هروقت هم که بحث شهادت میشد، می‌گفت "افوض امری الی الله" هرچه خدا بخواهد..:)