eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
9.5هزار ویدیو
224 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
🌸 #پای_درس_شهید 🌸 همیشہ میگفت : در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه ⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور "
🌸🌸🌸🌸🌸🌸💢 🌸🌸🌸🌸🌸💢▫️ 🌸🌸🌸🌸💢▫️▫️ 🌸🌸🌸💢▫️▫️▫️ 🌸🌸💢▫️▫️▫️▫️ 🌸💢▫️▫️▫️▫️▫️ 💢▫️▫️▫️▫️▫️🌸 السلام علیک یا شهداء و الصدیقین سلام برپهلوان و قهرمان کانال کمیل سلام بر شهید ابراهیم هادی؛ آن فرزند برومند و شایسته ایران زمین؛ سلام بر تو که هم معلم علم بودی هم معلم تزکیه نفس...روزگار می گذرد و زمان و مکان از آن روز های با تو بودن دور و دورتر می شود..اما عطر لحظه های با توبودن هنوز در کوچه پس کوچه های جنوب شهر تهران ماندگار است. راستش را بخواهی از تو نگاشتن برایم سخت بود.ازاین رو دست به قلم شدم تا آنچه را که می دانم بنگارم. می دانم قبل از اینکه به جبهه بروی سرباز امر به معروف و نهی از منکر بودی؛ وقبل از اینکه در جبهه نبرد با دشمن بعث حاضر شوی با دشمن نفست پنجه در پنجه شدی و پیروز و سربلند شدی..وپس از اینکه آزموده شدی؛ همچون صاحب نامت حضرت ابراهیم خلیل الله حبیب خدا شدی و توانستی شیطان را از خود دور کنی وبر اونیز مسلط شوی ؛ انتخاب شدی تابه مسلخ گاه عشق بروی و در آنجا با ایمانت وبا زور و بازوی پهلوانیت کارهای سخت و دشوار را که بازوی پهلوانی تورا می طلبید را برعهده بگیری و از سر راه دیگر همرزمانت برداری تا بارکمتری به دوش آنان باشد..وچه زیبا در واپسین روزهای عمر گرانمایه ات به گودال قتلگاهت پا نهادی..آری !!! همان کانال کمیل را می گویم که از مدتها قبل انتظارت را می کشید و در دل زمین جای خود را باز کرده بود تا مهیای پذیرایی تو تا بهشت برین خدا باشد وسکوی پرتاب تو و همرزمانت تا آسمان هفتم باشد و به آرزوی دیرینه اش که همانا متبرک شدن خاکش به خون پاک شما پرستوهای مهاجربود برسد.. شنیدم که با لبهای تشنه به شهادت رسیدید. شنیدم که می توانستی از آن مهلکه بگریزی اما قرار رادر کنار همرزمان مجروحت بر فرار ترجیح دادی. آفرین بر جوانمردی تو که از خود گذشتی و ماندی و ماندگار شدی و این ماندگاری تا قیامت برتو مبارک باشد..و بلعکس گنامی ات پر آوازه شدی. سلام ما را به همه بهشتیان و آسمانیان برسان..شفاعت گویمان باش (التماس دعای فرج) (اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم). خانم:دستجردی 🌸💢💢▫️💢💢🌸 💢▫️▫️🌸▫️▫️💢 🌸💢💢▫️💢💢🌸 🏴 ╭─┅*═ঈ🏴ঈ═*┅─╮  @shahidtoraji213 ╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❣هوایت مے زند بر سر، دلم دیوانہ مے گردد! چہ عطرے در هوایت هست؟! نمیدانم...نمیدانم... 🌹دیدار رهبرانقلاب با بسیجیان | ۶آذر۱۳۹۸ و بسیجی‌ای که نام زیبای را بر روی دست خود دارد... 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ 👉 @shahidtoraji213 👈
🌸 خاطره ای از برخورد شهید با یک معلول 🔻بخوانید: 💞حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟! 💞همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت. 💞ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود. 💞گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم. 💞آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند! 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱ ••🌿🌸🍃 🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯
🌸🌾🍃🌸🌾🍃 🌹شهید ذوالفقاری از شیفتگان شهید بود. 🔰در جلوی موتورش عکس شهید هادی رو نصب کرده بود و در خصوصیتها خود را به شهید ابراهیم هادی نزدیک کرده بود 😊 در فتنه 88 مجروح شده بود .💔 و بعدها در دفاع از حرم آل الله به مقام شامخ شهادت نائل آمد و به آرزویش رسید💔 🔰جالب است بدانید این شهید بزرگوار یک هفته پیش از شهادتش وصیت نامه📕 خود را نوشته و در آن ذکر کرده بود :"دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم".😔 آرزوی شهید ذوالفقاری 👇 🔰 "آرزو داشت انتقام سیلی حضرت زهرا (س)را بگیرد. و گفت : وقتی من شهید شدم آنقدر بر سرمن یا حسین ، یا حسین بگو تا امام حسین(ع)   پیش من حاضر شود". 🔰این شهید بزرگوار در جایی  عنوان کرده بود : یک روز با خودم گفتم «من زشتم! اگه شهید بشم هیچ‌کس برام کاری نمی‌کنه!  اصلا کسی پیدا نمی‌شه برام پوستری طراحی کنه😍، تو دل خودم خندیدم و باز گفتم؛ کسی برای تو از این کارها نمی‌کنه بچه جون. خدا برایمان کاری اندازه محبتمان بکند". 🔰گفتنی است؛ این شهید هم اکنون در وادی السلام نجف آرمیده است. 🔰 شهید ذوالفقاری شجاعت زیادی داشت و بعد از اذان صبح وقتی نمازش را می‌خواند به وادی السلام رفته و سر قبری که برای خودش آن را خریده بود، و می‌خواند تا آن را برای آخرتش ذخیره کند. مزارش روبروی مزار سید علی قاضی است. 🔰 یک کتاب خریده بود 📙و در نجف می‌گفت هر شبی یک صفحه از آن را می‌خوانم و به آن عمل می‌کنم🔅 و شب بعد سراغ صفحه بعد می‌روم. وقتی به تهران آمد این کتاب را برای خواهرانش خرید😍 و همین توصیه را به آن‌ها کرد و گفت اگر به آن عمل کنید تأثیر بسیاری روی اعمال و کردارتان خواهد داشت👌 و هم اکنون خواهرانش این یادگار را از برادر خود نگاه داشته و آن را می‌خوانند.🌹 🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
✴️ ازش پرسیدن: ابراهیم؟! چرا همراه بقیه رزمنده ها به دیدن امام نرفتی ؟ ✨جواب داد: ما رهبر را برای تماشا نمی‌خواهیم. ما رهبر را می‌خواهیم برای اطلاعتـ کردن 🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ⚛ یکی در جبهه گفتا نزد هادی رها کن جبهه و برگرد وادی ❇️ ببین اندر جماران چهره ی یار بدادی حرف او را گوش صد بار ✴️ جوابش داد هادی بس چه زیبا امام خود بجویم من در اینجا ⚛ نخواهم رهبری بهر تماشا اطاعت از امام باید به هرجا ✳️ چه بسیار از شهیدانی که رفتند اویس عصر ما، نادیده رفتند ✴️ ندیدند چهره ی محبوب آن یار ولی از جان گذشتند در ره یار ⚛ کند جبران خدای حی دادار رساند هر اویسی را به دلدار 🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯
🌸 خاطره ای از برخورد شهید #ابراهیم_هادی با یک معلول 🔻بخوانید: 💞حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟! 💞همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت. 💞ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود. 💞گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم. 💞آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند! 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱ #هوای_معلولین_شهرمان_را_داشته_باشیم #شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯
🌸🌾🍃🌸🌾🍃 🌹شهید ذوالفقاری از شیفتگان شهید بود. 🔰در جلوی موتورش عکس شهید هادی رو نصب کرده بود و در خصوصیتها خود را به شهید ابراهیم هادی نزدیک کرده بود 😊 در فتنه 88 مجروح شده بود .💔 و بعدها در دفاع از حرم آل الله به مقام شامخ شهادت نائل آمد و به آرزویش رسید💔 🔰جالب است بدانید این شهید بزرگوار یک هفته پیش از شهادتش وصیت نامه📕 خود را نوشته و در آن ذکر کرده بود :"دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم".😔 آرزوی شهید ذوالفقاری 👇 🔰 "آرزو داشت انتقام سیلی حضرت زهرا (س)را بگیرد. و گفت : وقتی من شهید شدم آنقدر بر سرمن یا حسین ، یا حسین بگو تا امام حسین(ع)   پیش من حاضر شود". 🔰این شهید بزرگوار در جایی  عنوان کرده بود : یک روز با خودم گفتم «من زشتم! اگه شهید بشم هیچ‌کس برام کاری نمی‌کنه!  اصلا کسی پیدا نمی‌شه برام پوستری طراحی کنه😍، تو دل خودم خندیدم و باز گفتم؛ کسی برای تو از این کارها نمی‌کنه بچه جون. خدا برایمان کاری اندازه محبتمان بکند". 🔰گفتنی است؛ این شهید هم اکنون در وادی السلام نجف آرمیده است. 🔰 شهید ذوالفقاری شجاعت زیادی داشت و بعد از اذان صبح وقتی نمازش را می‌خواند به وادی السلام رفته و سر قبری که برای خودش آن را خریده بود، و می‌خواند تا آن را برای آخرتش ذخیره کند. مزارش روبروی مزار سید علی قاضی است. 🔰 یک کتاب خریده بود 📙و در نجف می‌گفت هر شبی یک صفحه از آن را می‌خوانم و به آن عمل می‌کنم🔅 و شب بعد سراغ صفحه بعد می‌روم. وقتی به تهران آمد این کتاب را برای خواهرانش خرید😍 و همین توصیه را به آن‌ها کرد و گفت اگر به آن عمل کنید تأثیر بسیاری روی اعمال و کردارتان خواهد داشت👌 و هم اکنون خواهرانش این یادگار را از برادر خود نگاه داشته و آن را می‌خوانند.🌹 🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
#شهید_ابراهیم_هادی❤️ #سالروز_تولد😍 تولدت مبارک هادی دلها❤️🌺🌸
‍ 💠 ارادت به از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند که ارادات و علاقه قلبی به داشتند. 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، کتاب را خوانده بود و هر وقت از کنار تصویر او رد می شد سلام میکرد. 🌷 هرطور بود در راهیان نور به کانال کمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌کرد. 🌷 هرزمان یکی از اساتید دانشگاه که همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید. 🌷 که دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری ابراهیم، تمام زندگی هادی شده بود. 🌷 بیشتر کتابهایی که درباره شهید هادی بود خوانده بود و در کنار مزار یادبودش عکس یادگاری گرفته بود. 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرکز خاصی داشت. 🌷 به عشق ابراهیم هادی، نام جهادی‌اش را سید ابراهیم گذاشت. مرتب کتاب ابراهیم را تهیه می‌کرد و می‌نوشت: «وقف در گردش» و به دیگران می‌داد. 🌷 نیز از شیفتگان ابراهیم هادی بود و هر هفته به مزار این شهید می‌رفت. 🌷 از هم محله‌ای‌های ابراهیم بود، او را الگوی خودش قرار داد و در مسیر ابراهیم قدم برداشت. 🌷 از مسئولان ایرانی فاطمیون نیز عاشق ابراهیم بود. یکی از مسئولان لشکر فاطمیون تعریف می‌کند: برای اوقات بیکاری رزمندگان احتیاج به کتاب داشتیم. تعداد زیادی از کتاب‌ها از جمله «سلام بر ابراهیم» به آنها هدیه شد. بعدها از برکات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و آنها علاقه‌مند به زندگی شهید شدند. 🌷❤️❤️ به کمک دوستانش و به تأسی از هیئت خیمه العباس را راه انداخته بود هرکسی با یک خو گرفت روز محشر از او گرفت
30_HamedZamani_AlamdarKomeil_(rasekhoon.net).mp3
16.6M
🌸اول اردیبهشت سالگرد تولد شهید گمنام، 🌹 علمدار کمیل _ حامد زمانی 🌺برای این شهید عزیز یک فاتحه بهمراه صلوات قرائت بفرمایید🌹
. 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود. . 🍃حسرت هایش برای نبودن در ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. . 🍃عشق به شهید در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. . 🍃دلش در گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. . 🍃مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند . با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست . . 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. . 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست .در روز شهید شد ، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش . تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف. . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ . مزار : بهشت رضوان .
. 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود. . 🍃حسرت هایش برای نبودن در ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. . 🍃عشق به شهید در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. . 🍃دلش در گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. . 🍃مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند . با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست . . 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. . 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست .در روز شهید شد ، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش . تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف. . 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه . مزار : بهشت رضوان 🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯ •┈┈••✾•✨⁦⁩🌸🌺🌸✨•✾••┈┈•
▪️پرونده ویژه شهید 🔴 خواهر ابراهیم هادی می گفت : 🔺 یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، 🔻 نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ❓ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. ❤️طرف شد، به رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شد... ‼️ اگر مثل ابراهیم هادی هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزد تر نکنیم!! ╭━━⊰❀🌹❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╯
🌹❇️ به نیابت ازشهیدزهرایی 🌹۱۰۰ صلوات📿 ویک زیارت عاشورا📖 هدیه به امام زمان عجل الله 💚 🌱به نیت تعجیل در فرج و سلامتی آقا امام زمان و توفیق شرکت در پیاده روی اربعین🚩 ✔️شادی روح پرفتوح شهید 📿 ✅ ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🌹 در سیره شهید 🌹 💛 از داخل کوچه سر و صدا بلند شد. ابراهیم از پنجره نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرش را برداشته و در حال فرار است. 💙 با سرعت به کوچه آمد و دنبال دزد دوید. یکی از بچه ‌محل‌ها لگدی به موتور زد؛ دزد با موتور به زمین خورد و خون از دستش جاری شد. 💛 ابراهیم او را به درمانگاه برد و دستش را پانسمان کرد. کارهای عجیب هادی باعث شد دزد به او علاقه مند شود و همه‌جا به دنبالش برود. 💙 شب هم با هم به مسجد رفتند. دزد هم ایستاد کنار ابراهیم و خواند؛ نمازی که شاید هیچ‌گاه از یادش بیرون نرود. بعد از نماز، ابراهیم کلی با او صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره ‌ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده است. 💛 ابراهیم با چندتا از رفقا و نمازگزاران حرف زد و شغل مناسبی برای آن آقا فراهم کرد؛ مقداری هم پول از خودش به آن شخص داد؛ شب هم با هم شام خوردند و استراحت کردند. 💙 وقتی بچه ها به این کار ابراهیم اعتراض کردند، در جواب گفت: مطمئن باشید اون آقا این برخورد رو فراموش نمی کنه و شک نکنید برخورد صحیح، همیشه کارسازه. 📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در س