eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3.1هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
12.2هزار ویدیو
236 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
#یازهرا #تربیت_صحیح #خاطرات_شهید_تورجی_زاده #مادر_شهید سواد پدر و مادر زیاد نبود . حدود چهار کلاس
محمد رضا در دبستان فردوسی اصفهان ثبت نام شد.تا کلاس سوم دبستان مشکل خاصی نبود.هم درس محمد خوب بود هم رفتار و اخلاقش.معلمین هم از او راضی بودند. من سه سال از او کوچیک تر بودم.محمد به کلاس چهارم می رفت.من هم به کلاس اول.اما پدر نه تنها من را ثبت نام نکرد بلکه به مدرسه رفت پرونده محمد را هم گرفت. خیلی تعجب کردیم.بعد از شام نسته بودیم دور هم .پدر گفت:مدرسه فردوسی خوب بود.بعد گفت:میخوام شما رو در مدرسه مذهبی ثبت نام کنم. روز بعد با دوستانش صحبت کرد.دبستان حسینی را به او معرفی کردند.در محله چهار باغ. این مدرسه مذهبی بود(شبیه غیر انتفاعی)خیلی از مشکلات را نداشت. پدر در آن زمان یه خانواده هفت نفره را اداره می کرد.مکلات زندگی زیاد بود.سطح درآمد بیشتر خانواده ها پایین بود.با این حال گفت علم و تربیت شما مهم تر است.روز بعد هر دوی ما را به آنجا برد و ثبت نام کرد.به خاطر دوری منزل هزینه سرویس را هم پرداخت. در آن زمان خواهر بزرگتر ما وارد مقطع دبیرستان می شد.وضعیت دبیرستان های دخترانه آن زمان بسیار بدتر بود.تنها چیزی که در مدارس دولتی آن زمان اهمیت نداشت توجه به مذهب و فرهنگ بود. پدر با وجود همه مشکلات به دنبال دبیرستان خوب برای دخترش بود.بعد از کلی تحقیق فهمید که خانم امین یک دبیرستان دخترانه مذهبی راه اندازی کرده پدر دخترش را در آنجا ثبت نام کرد هزینه سرویس راهم پرداخت کرد تا مشکلی در کسب علم و معرفت فرزندانش به وجود نیاید. پدر این کارها را زمانی انجام داد که کمتر کسی به فکر این مسائل بود... ادامه دارد.... ❣کانال شهید تورجی زاده👇 ╔══. ⚘🏴 🕊.═══╗   @shahidtoraji213 ╚══. ⚘ 🏴🕊.═══╝
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
#یازهرا #خاطرات_شهید_تورجی_زاده #تحصیل #علیرضا_تورجی_زاده محمد رضا در دبستان فردوسی اصفهان ثبت نام
من کلاس اول دبستان بودم.محمد کلاس چهارم. دبستان حسینی در کنار مدرسه صدر خواجو قرار داشت. مدرسه از صبح تا ١٢ظهر دایر بود.بعد یک ساعت وقت ناهار و استراحت داشتیم.بعد هم زنگ آخر برقرار می شد.مدتی از آغاز سال تحصیلی گذشت .در بین بچه ها محمد به عنوان یک پسر مذهبی و درسخوان شناخته شده بود.بیش تر بچه ا بعد از ناهار در گوشه سالن نمازشان را می خواندند. یک روز محمد پیشنهاد کرد برای نماز به مدرسه صدر برویم.آنجا مسجد دارد.لااقل نمازمان را به جماعت می خوانیم.ظهر بعد از ناهار با بیست نفر از بچه های مدرسه حرکت کردیم. خادم مسجد خیلی تاکید داشت بچه ها شلوغ نکنند.محمد گفت:من مواظب بچه ها هستم! محمد یکی از بچه ها را به عنوان پیش نماز قرار داد.خودش هم در کناری ایستادو مواظب بچه ها بود.بعد از آن هر روز نماز بچه ها به جماعت برگزار می شد.برای مردم جالب بود یک پسر بچه چهارم دبستان به خوبی دیگر بچه ها را مدیریت می کرد. درحیاط مدرسه ایستاده بودم بچه های کلاس پنجم محمد را بهم نشان می دادند.می گفتند او سردسته بچه های مومن مدرسه است.همه بچه ها محمد رابه خاطر اخلاق و رفتارش دوست داشتند. دبستان به پایان رسید.برای دوره راهنمایی باز هم پدر به دنبال مدرسه خوب بود تنها مدرسه راهنمایی مذهبی مدرسه احمدیه بود.حجت السلام بدری مدیر این مدرسه بود. در این مدرسه غیر از دروس دوره راهنمایی جلسات احکام و قرآن برقرار بود.حاج آقا بدری از نیروهای انقلابی و مومن بود.او در همان زمان فعالیت های انقلابی و مذهبی داشت.(مدرسه ایشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور ساواک تعطیل شد) نانوایی پدر در روزهایی سه شنبه تعطیل بود.پدر هر سه شنبه به مدرس می آمد و درس ما را می پرسید. جذبه عجیبی داشت.حتی معلم های ماازاو حساب می بردند. پدر بجز درس پیگیر اخلاق و رفتار ما بود! ما هم تلاش می کردیم تا مشکل درسیو انضباطی نداشته باشیم. شخصیت اجتماعی و مذهبی محمد رضا در همین دورانو در این مدرسه شکل گرفت.پایان دوره راهنمایی محمد مصادف بود با ایام پیروزی انقلاب ❣کانال شهید تورجی زاده👇 ╔══. ⚘ ✨🏴.═══╗   @shahidtoraji213 ╚══. ⚘ ✨🏴.═══╝