eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
9.9هزار ویدیو
224 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلیها که الان قربون صدَقت میرن شب اول قبرت نیم ساعت بیشتر سر قبرت نمیمونن❗️ همه میرن تو می مونی و اعمالت برای اون لحظه خودتو آماده کن ‼️دست خالی از اعمال صالح و دست پر از گناه نباشی... تو سال جدید بیاین یه فکری به حال خودمون بکنیم ╭━━⊰❀🌹❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╯
⚠هشدار: دوربین های نامرئی پروردگار همه جا در هر حالت ما را رصد میکنند...!       «ألَم يَعلَم بأنَّ اللهَ يَري»     آیا نمیدانست که اللّه همه        اعمالش را میبیند....!                                   (علق/14)                  ✅DELET✅ «پس همین الان پاک کن از        📱گوشی موبایلت هر آنچه که خشم اللّه را در بر  می گیرد....!» مافوق آنچه تصور میکنیم....       «تحت نظر هستیم»                  ✅DELET✅
زن عجله داشت تا به قرار هفتگی اش برسد. چادرش را مرتب کرد و به راهش ادامه داد .  کمی آن طرف دو تا دختر توجهش را جلب کردند.  پوشش نامناسب و آرایش عجیب شان باعث شده بود که زن بی خیال عجله ای که داشت بشود و قدم هایش را آهسته تر کند . پسر جوانی خودش را کنار آن دو دختر رساند و شروع کرد به خندیدن و حرف زدن و شماره دادن . دخترها هم بدشان نمی آمد و مقاومتی نمی کردند .  زن انگار یادش آمده باشد که عجله دارد ، چشم از صحنه ی ناهنجاری که می دید برداشت و قدم هایش را تندتر کرد.  یکدفعه مردی با سرعت زیاد جوری از کنارش عبور کرد که نزدیک بود با او برخورد کند . زن چادرش مرتب کرد وبه تندی به سمت مرد برگشت .  قبل از آنکه زن اعتراضی بکند ، مرد جوان دستش را روی سینه اش گذاشت ، کمی خودش را به نشانه ی ادب و احترام خم کرد و در نهایت متانت درحالیکه چشمانش به نشانه ی ادب به پایین دوخته شده بود گفت : شرمنده ام خانم ببخشید متوجه شما نشدم . زن سرجایش خشک شد . این مرد جوان همان کسی بود که چند لحظه قبل داشت با آن دخترها باجسارت و شوخی رفتار می کرد.‼️