🌹شهید رمضان صنایع پرکار 🌹
... امـروز وظیفـۀ هر مسلمانی است که هرچه در توان دارد برای تحقق آرمان شهیدان بکوشد و در حفظ و گسترش این انقلاب اسلامی و الهی کـه لطـف خـدا بـا آن اسـت و امـام زمان پشتیبان این انقلاب و رهبری.
📚منبع:گزیده موضوعی وصیتنامه شهدا
🌹🕊🥀🏴🥀🕊🌹
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#احمد_نعمت_بخش
قبل از اینکه #احمد را پس از ۱۵ سال بیاورند ، یک شب خواب دیدم در یک بیابانی بودم و گریه می کردم و خدا را صدا می زدم که بچه ام را بمن نشان بده ، همون موقع در خواب دیدم که یک سیّد نورانی جلو آمد و گفت : اینقدر گریه نکن . می خواهی بدانی پسرت کجاست ؟
گفتم بله ..
با دست به یک جای دوری اشاره کرد و من دیدم سه تابوت اون دور هست .
سیّد گفت :
تابوت وسطی فرزند توست و این دو تابوتِ اطرافش ، دو سیّد هستند که از پسر تو محافظت می کنند !
از خواب که بیدار شدم به کسی نگفتم . تا وقتی که می خواستند او را تشیع کنند .
بعد از به خاکسپاری دیدم دو #شهید دیگر هم همراه #احمد بخاک سپردند دقیق نگاه کردم و دیدم که یکی از #شهیدان طرف راست #احمد سیّد است و طرف چپ #احمد هم سیّد است .
بعد از تشیع جنازه #احمد که بسیار باشکوه برگزار شد . دیدم #احمد دقیقا میان قبر دو سیّد در گلستان #شهدای اصفهان به خاک سپرده شده است.
راوی
#مادر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🏴🕊🌹
💐🌺🌹🕊🌹🌺💐
#عاشقانه_های_شهدا
#شهدا_و_امام_زمان_عج
#شهیدی_که
#امام_زمان_عج
کفنش کرد
#شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر...
یابن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرادر کفن کن
از بس این #شهید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند. اگر من #شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی...
روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس #شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این #شهید چنین وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند...
در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر #شهید این بوده است:
یا بن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن
وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن . وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از #شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه #شهید شده است باید او را غسل دهی
وقتی که می خواستم این #شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این #شهید را کفن کنم.
من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟ با عجله برگشت و دیدم این #شهید کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود.
از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود.اما حالا فهمیدم ...نشناختم...
منبع: کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" حجت الاسلام سید مسعود پور آقایی
🌹 🌼🌺
روحالله مهربان بود. به همه برادر و خواهرهایش احترام میگذاشت.
خیلی هوای من و پدرش را داشت. وقتی از بیرون به خانه میآمدم، سریع بلند میشد و دائم دست و صورت من را میبوسید.
آنقدر دور و بر من میگشت که دخترها میگفتند اینقدر خودت را برای مادر لوس نکن!
ساده بود و دوستداشتنی.
همه فعالیتهایش در بیرون از خانه در مسجد و بسیج خلاصه میشد.
راوی:مادرشهید
🕊️شهید روح الله عجمیان🕊️
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
حسین، ۱۰ روز قبل از شهادتش به من گفت: «مامان! دعا کن من شهید شوم.»
من نگاهی به او کردم. گفت: «قرار است که ما از این دنیا برویم. دعا کن با شهادت برویم.»
وقتی این حرفها را زد، من دیگر چیزی نگفتم، اما دلم لرزید.
چون مدتها بود که رفتارش تغییر کرده بود. پسرم ۳ شب قبل از شهادتش حدود ساعت ۳-۲ بامداد بود که به منزل آمد تا شام بخورد.
از من خواست برای شهادتش دعا کنم. آن شب به من گفت:
اگر من بروم میتوانم یک نسل را نجات بدهم. ۳ روز بعد پسرم به شهادت رسید
🕊️شهید حسین زینال زاده 🕊️
راوی :مادرشهید
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهداء_و_امام_رضا_ع
#دلتنگ_امام_رضا_ع
#شهدای_والامقام
#محمدحسن_ترابیان
سال ۱۳۶۴ بود که #محمد_حسن از جبهه مرخصی اومد قم.
بهم گفت: بابا! خیلی وقته حرم #امام_رضا_ع نرفتم ، دلم خیلی برای آقا تنگ شده.
گفتم: حالا که اومدی مرخصی برو،
گفت: نه، حضرت امام که نایب #امام_زمان_عج است ، فرموده : جوان ها جبهه ها را پر کنند.
زیارت #امام_رضا_ع برام مستحبه اما اطاعت امر نایب #امام_زمان_عج لازم و واجبه.
من باید برگردم جبهه؛ نمی توانم؛ ولو یک نفر، ولو یک روز و دو روز! امر #امام زمین می مونه.
گفتم: خوب برو جبهه، و او رفت.
عملیات والفجر هشت با رمز یا فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) شروع شد و #محمد_حسن توی عملیات به #شهادت رسید.
به ما خبر دادندکه پیکر پسرتون اومده معراج #شهدای اهواز ولی قابل شناسایی نیست. خودتون بیایید و شناسایی کنید.
رفتیم معراج #شهدا و دو روز تمام گشتیم اما پیکر پیدا نشد.نشستم و شروع به #گریه کردن کردم که یکی زد روی شونه ام و گفت: حاج آقای ترابیان عذرخواهی می کنم، ببخشید؛ پیکر #محمد_حسن اشتباهی رفته #مشهد_امام_رضا_ع دور ضریح آقا طواف کرده و داره برمی گرده.
گفتم: اشتباهی نرفته او عاشق #امام_رضا_ع بود.
راوی :
#پدر_شهید
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🥀
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
#طنز_جبهه
#صبحانه_خطری
با حسین تازه آشنا شده بودم و از خصوصیات او اطلاعی نداشتم. بعد از مدتی دوستی ما گل کرد و برای صبحانه ای با کلاس مرا به سنگر خود در پدافند فاو دعوت کرد.
لباسم را مرتب کرده و با یااللهی وارد سنگر شدم. چشمم که به سنگر درهم و برهم او افتاد، حسابی جا خوردم؛ گونی های سنگر سوراخ سوراخ بودند و خاکی از آن ها به داخل ریخته شده بود و تراورزهای سقف پر از مرمی تیرهای کلاش.
به روی خود نیاوردم و جایی برای نشستنم پیدا کردم. در گوشه ای دیگر، همسنگر او که تازه از پست شبانه آمده بود هم به خوابی خوش فرو رفته بود. بین ماندن و در رفتن مردد شده بودم. خدایا این چه سنگر ویرانی است که اینها برای خود درست کرده اند.
حسین در حالی که با سروصدا به دنبال چیزی در صندوق ظروف می گشت، خوش آمدی به من گفت و عصبانی به سراغ همسنگر خود که ظاهراً آنروز نوبت شهرداریش بود رفت تا برای آماده کردن صبحانه او را بیدار کند.
بعد از چند بار تکان دادن، صدای خواب آلودی بلند شد و گفت:" من تا صبح بیدار بودم و اصلاً نخوابیدم. بعداً صبحانه می خورم".
حسین هم که نمی خواست تنهایی از مهمانش پذیرایی کند به سراغ کلاش خود رفت و در جلو چشمان متعجب و نگران من چند تیر به گونی های بالای سر او زد و با صدای بلندتری گفت: "می گم بلند شو کتری رو برا صبونه آب کن. مگه تو امروز شهردار نیستی؟"
از ترس در حال سکته بودم که دیدم همسنگریش هم کم نیاورد و در همان حال دراز کش، با چشمان نیمه باز کلاش خود را رو به سقف گرفت و خشاب را خالی کرد. بوی باروت فضای سنگر را پر کرد و .....
در حالی که در گوشه ای پناه گرفته بودم، با صدای لرزان و نگران رو به هر دو آنها کردم و گفتم :" بخدا من صبحانه نمی خوام، عجب جنگ تن به تنی راه انداخته اید!!". با عجله خود را به بیرون سنگر انداختم و در حال فرار بودم که حسین بسیار آرام و خونسرد صدایم کرد و گفت:" ببین، این جریان بین خودمان بماند" و برای اطمینان دستش را به سمت من دراز کرد تا قولش را محکم کرده باشد.
در حال فرار بودم که گفت، باز هم تشریف بیاورید، خوشحال میشم .
راوی :
رضا بهزادی، گردان کربلا
🌺 🍀💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنهای تکاندهنده از تلاوت آیاتی از قرآن کریم(یوسف۳۴تا۳۷) توسط یک پسربچه غزه در حالی که در بیمارستان غزه تحت مداوا قرار میگرفت، پس از سوختگی صورتش و خرد شدن استخوانهای پایش در اثر بمباران صهیونیستها
√ @Roshangari_ir | روشنگری
سردار نقدی: انتقام از اسرائیل قطعی است
🔹معاون هماهنگ کننده سپاه: همانطور که بارها گفته شده انتقام خون شهید هنیه قطعی است و هیچ شکی در آن نیست اما این انتقام باید در موقع خوبی انجام شود تا اثرگذار باشد./تسنیم
√ @Roshangari_ir | روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔 خدا که همان خداست...
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#احادیث
#تفسیر_قرآن
🌺
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
هدایت شده از کوثر
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کجا رفت تأثیر سوز دعا
کجایند مردان بی ادعا
کجایند شورآفرینان عشق
علمدار مردان میدان عشق
من امشب خبر میکنم درد را
که آتش زند این دل سرد را
ذوق و شوق نینوا کرده دلم
چون هوای جبهه ها کرده دلم
بود سنگر بهترین مأوای من
آه جبهه کو برادرهای من
سنگر خوب و قشنگی داشتیم
روی دوش خود تفنگی داشتیم
جنگ ما را لایق خود کرده بود
جبهه ما را عاشق خود کرده بود
جبهه دریا گشت ما یونس شدیم
عاشقان را روز شب مونس شدیم ...
سرزمین نینوا یادش بخیر
کربلای جبهه ها یادش بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 یمن
جشنهای ایام میلاد پیامبر اکرم(ص)
📌به کانال #خبر_فوری_و_مهم بپیوندید :
@khabare_fouriw
🛑ایهود باراک: ما به شکست نزدیکتریم تا به پیروزی کامل
📌به کانال #خبر_فوری_و_مهم بپیوندید :
@khabare_fouriw
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️صحبت های بسیار زیبای مهدی رسولی
🔹سوال و استدلالی که تکلیف خیلی چیز ها رو مشخص میکنه
@AkhbareFori
15.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️پدر و پسری پس از پانزده ساعت تلاش از زیر آوارِ بمباران صهیونیست ها در تل الهوای غزه بیرون کشیده شدند
#غزه #آوار
@AkhbareFori
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊
شادی_روح_شهدا_صلوات
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
هدایت شده از 🌹175نفر🌹
چهارده سالگی رفت جبهه...
تو گردان مسلم لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود.
شش سال تو جبهه ها بود و بیش از ده عملیات حضور داشت و خط شکن بود.
هفت بار مجروح شد...
بهش میگفتن ابراهیم تو چرا همش مجروح میشی و شهید نمیشی .....؟
میگفت دعای مادر نمیزاره شهید شم...
تو اعزام آخر مادر برایش دعای شهادت کرد و ابراهیم تو جزیره مجنون شهید شد و پیکرش هفت سال بعد برگشت...
شهید ابراهیم جهانبین🌷
یادی از شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
نشر دهید
هدایت شده از یازینب❤️
🔰 تفحص پیکر ۱۶۳ شهید دفاع مقدس
🔻سردار باقرزاده:
🔹پیکرهای مطهر ۱۶۳ شهید دوران دفاع مقدس که طی عملیاتهای اخیر در مناطق شمالغرب تفحص شدهاند، در روزهای آینده از ۳ محور شمالغرب (سردشت، روستای دولهتو)، غرب (مهران) و جنوب (مرز شلمچه) مورد استقبال و بدرقه قرار خواهند گرفت.
🔹این شهدا از مناطق عملیاتی سومار، خسروی، نفتشهر، زرباطیه و قلاویزان تفحص شدهاند که مربوط به عملیاتهای والفجر ۳ و تک دشمن در سالهای ۶۵ و ۶۷ هستند
#دفاع_مقدس
🌹راست قامتان جاودانه تاریخ🌹
🌹🌹🌹🌹
🔷 شهید آوینی: «نازک دلی آزادگان چشمه ای زلال است که از دل صخرهای سخت میجوشد. دل مومن را که میشناسی؟ مجمع اَضداد است؛ رحم و شدت را با هم دارد، رِقَّت و صلابت را نیز با هم. زلزلهای که در شانههای سِتَبرشان افتاده است از غَلیان آتش درون است. چشمه اشک نیز از کنار آن آتش میجوشد که این همه داغ است.»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
بعد از عملیات خیبر، فرماندهان را بردند زیارت امام رضا (ع). وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بهم گفت:
◇ برایم سوغاتی جانماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان.
◇ مهدی حال همیشگی را نداشت. گفتم:
«تو از ضامن آهو چه خواستهای که این چنین شدهای؟ نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟»
◇ چیزی نمیگفت. به جان امام که قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز...گفتم: چه؟
◇ گفت: «دیگر نمیتوانم بمانم. باور کن. همین را به امام رضا (ع) گفتم. گفتم واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد»
◇ عجیب بود. قبلا هر وقت حرف از شهادت میشد، میگفت برای چه شهید شویم؟ شهادت خوب است اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی چه؟
◇ اما دیگر انقطاعی شده بود. امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.
(راوی،: دوست و همرزم شهید باکری)
#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده_نجیب
#یادشهداباصلوات
®🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شیعیان علی(ع)؛
ببینید و لذت ببرید از فرمایش مولایمان...
💞#آرامشالهی💞
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲💚🤲
🌸🌹🌸🌹
🌸🌹🌸🌹🌸🌹
12.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فتبارک الله احسن الخالقین 💐💐...
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
آماده باش
حتی در خواب ..!
تصویری از "شهید صمد قدرتی"
پیکِ تلاشگر شهید مهدی باکری
فرماندهی لشکر۳۱ عاشورا
#شب_بخیر
📲 @bank_aks
https://eitaa.com/bank_aks
هدایت شده از کوثر
📌 *ماجرای شهیدی که ظهر عیدغدیر عروسی گرفت و خودش روزه بود*
🔹️ برای خطبه عقد به محضر *امام* شرفیاب شدیم. حضور در جوار *امام امت* شوری وصف ناپذیر در دلم ایجاد کرده بود
◇ از هیجان این پیوند در حضور ایشان سینهام گنجایش قلب تپندهام را نداشت. *امام* لب باز کرد و خطبه عقد ما را جاری کرد. بعد بهعنوان هدیه عقد، این جمله را به ما هدیه کرد: «عزیزانم گذشت داشته باشید، با هم بسازید انشاءالله که مبارک باشد.»
🔹️ *علی* قبل از اینکه به نزد *امام* برویم به من گفته بود: «ما فقط در دنیا زن و شوهر نخواهیم بود بلکه در بهشت نیز با هم هستیم، بعد هم این آیه را برایم تلاوت کرد: *«هم و ازواجهم فی ضلال علی الارائک متکئون...»*
◇ عروسی را به خاطر *خانواده شهدا* ظهر گرفتیم.
◇ گفتم: ناهار بخور. گفت روزهام!
گفتم :روز عروسی
◇ گفت: نذر داشتم، اگر روز عروسیم *عید غدیر* بود روزه بگیرم!
گفت: دعا میکنم, امین بگو!
🔹️ گفت :خدایا همانطور که *عید غدیر* به دنیا آمدم، *عید غدیر* ازدواج کردم، *شهادت* مرا *عید غدیر* بذار!
◇گفتم: امین
🔹️ هر عید *غدیر* منتظر شهادتش بودم. عید غدیر سال ۱۳۶۶ *شهید* شد.
◇ راوی: همسر *شهید حاج علی کسائی*
@mahman11