🔷 مرتضی خیلی خسته بود، خسته عشق و همه میدانند كه نوشداروی این درد، وصال است.
🔹در عملیات طریقالقدس علی به شهادت رسید و در آغوش آوینی آخرین نفس را كشید، اینبار خون بود كه از دیدگان مرتضی می چكید، برایش سخت بود، علی در نزدیكی او شهید شود و او كه كمی جلوتر بود....
🔹وقتی عشق حسین (ع) در جانت ریشه كرد، دیگر قدرت ماندن نداری، در قافله حسین (ع) كسی قصد ماندن ندارد همه بار سفر بستهاند، آنروز كه رضا در كنار او به شهادت رسید، قریب دو ساعت مرتضی بیتاب و سرگردان در شلمچه راه میرفت، بیقرار بود گمان میكرد از قافله جا مانده است، یا اینكه قافله سالار او را در كاروان خویش نپذیرفته است.
🔹آرام پرسیدم: مرتضی جان چرا پریشانی؟ بغض گلویش را فشرد: من نمیفهمم چرا در این مدت من شهید نشدهام. درست میدیدم كه درآخرین لحظه تیر به افراد نزدیک من میخورد و من سالم از كنار آنها بلند میشوم.
🔸منبع: کتاب «همسفر خورشید»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 روایت دقیق و غم انگیز شهادت شهید سید مرتضی آوینی از سوی اصغر بختیاری فیلم بردار گروه «روایت فتح» در محل شهادت سید (فکه)
♦️ای کاش آوینی امروز در کنار ما بود تا یک تنه جلوی تمام غربگراهای داخلی و اپوزیسیون می ایستاد و آنها را ضربه فنی می کرد.
🔸به راستی اگر آوینی امروز در فضای مجازی حضور داشت، تعداد فالوورهایش چه میزان بود؟
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 این کلیپ هرچه دیده شود باز کم است
جهت پیوستن به کانال جبهه مقاومت لینک زیر را لمس کنید
🇮🇷 https://eitaa.com/Mogavet ✊
{🖋🗞}
میگفت:
همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون داشته باشید.
پرسیدم چرا؟
گفت:اینا چشماشون معجزه میکنه
هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه
نگاهتون بهش بخوره...
{🗞🖋} ☜ #شهیدانه
خاطره ای از یکی از همرزمان شهید آقای مجید بزرگی راد:
"یادم هست قبل از ورود به جزیره ی مجنون در همان مدت کوتاهی که در سنندج آموزش دیدم،یک روز عصر من و محمدرضا قربانی و چند تا از بچه ها مرخصی گرفتیم برویم سنندج دوری بزنیم و محمدرضا شلوار شش جیب رنگِ فرم بچه های سپاه بخرد ...محمدرضا قد کوتاه بود اما چاق تر از من. رفتیم و شلوار را انتخاب کرد و بعد گفت:"یک شلوار دیگر به من بدهید برای برادرم می خواهم."بعد به من اشاره کرد و گفت:"هیکل اش اندازه هیکل این آقاست." من،برادرش را می شناختم .تقریباً هم هیکل بودیم. من هم به همین دلیل حرفش را باور کردم. شلوار را فروشنده آورد. پوشیدم، خوب بود.پیچید و به ما داد. پول دوتا را حساب کرد و رفتیم.👇👇
.
.
اگر حقیقت را بخواهید هنوز روز #عاشورا
به شب نرسیدهاست .. ' شهید آوینــی '
#امام_حسین
🦋
حاجۍ میگفت:
این انقلاب ؛آن قدر تلاطم و سختۍ
دارد که یك روزی شھدا آرزو میکنند
زنده شوند و براۍ دفاع از این انقلاب
دوباره شھید شوند ...♥️
#وعده_صادق
#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج