نگاهش به توست..
مبادا غافل شوی و گناه کنی!✨
نگاهش به توست..
مراقب کارهایت باش!
#شهدازندهاند
#شهیدابراهیمهادی💚
27.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 درد و دل پدر شهید...
💫🟢سید جان چند سال بود میرفتی مسافرت، پس ایندفعه چرا اینطوری شد...
🥀🤍زبونم نمیگرده برات فاتحه بخونم...
💫🟢دلم نمیشکنه برات گریه کنم...
باورم نمیشه ...
🥀🤍گفتم تو منو کفن و دفن میکنی ...
بی وفا چرا عجله کردی
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویر بسیار زیبایی از فرمانده دلیر لشگر ۱۴ امام حسین(علیه السلام)
سردار شهید حاج #حسین_خرازی
🌷
هدایت شده از هر روز با شهدا
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید زاهدی: درد ما را شهادت دوا میکند و اسلام انشاءالله
🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
شهیدی که جان پدر و مادرش را در فاجعه منا نجات داد
به گزارش مصاف، سهیل کریمی می گوید : باجناق بنده برادر دو شهید است ، پدر و مادر ایشان (که پدر و مادر شهیدان عباس و على فخارنیا هستند) ساکن محله افسریه تهران هستند.
این دو بزرگوار امسال در حج تشریف دارند. دیروز روحانى کاروانشان با پرس و جو، حاج منصور فخارنیا را در صحراى عرفات بین حجاج پیدا مى کند و مى پرسد: پسر شما شهید شده؟
حاج منصورآقا جواب مى دهد: بله!
روحانى کاروان مى پرسد : اسم شهیدتون عباسه؟
حاج منصور باز مى گوید: یکى از دو شهیدمون عباسه.
روحانى مى گوید: من که از پدر شهید بودن شما خبر نداشتم، اسم شهید شما را هم نمى دانستم. شهید شما به خوابم آمد و گفت اسم من عباس فخارنیاست. بروید پدر من را در کاروان پیدا کنید و به ایشان بگویید چون قلبش مشکل دارد امشب به مشعر و فردا به منا نرود.
پدر شهدا مى گوید: نمى شود که.
روحانى هم در جواب مى گوید: حاج آقا! من نه شما را مى شناختم و نه پسر شهیدتان را. این چیزى بود که باید به شما می گفتم. شما هم مى توانید نایب بگیرید و خودتان از همین جا برگردید مکه به هتل.
حاج منصور فخارنیا هم طبق توصیه این روحانى کاروان، براى خودش و همسرش نایب گرفته و از واقعه امروز در منا جان سالم به در مى برد.
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ
🌷@shahedan_aref
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین 🌹
🍃#شهید_ابوالفضل_طیبی
🗒تاریخ تولد:۱۳۴۴/۰۱/۱۴
🔸️محل تولد: بیرجند
🗒تاریخ شهادت:۱۳۶۴/۰۲/۲۷
🔸️محل شهادت:جبهه سردشت
🥀فرازی از وصیت نامه 🥀
بر اين نكته تاكيدى خاص دارم كه اين جمهورى اسلامى نعمتى است كه خداوند بما داده است، ابر قدرتها و عوامل آنها در خارج و داخل كشور هيچگونه آسيبی نمى توانند به انقلاب اسلامى بزنند و تنها اين ما هستيم كه با اعمال و رفتار خود ميتوانيم اين نعمت را حفظ يا خداى نكرده از دست بدهيم
روحش شاد
🥀🥀
#شادی_روح_شهدا_صلوات
شهید «ابوالفضل طیبی» فرزند محمدعلی، 14 فروردینماه 1344 در بیرجند دیده به جهان گشود. در خانوادهای ساده و بیریا بزرگ شد، همراه پدرش در مسجد جامع علوی به نماز جماعت میرفت و خیلی سریع مورد علاقه نماز گزاران مسجد قرار گرفت. کمی بزرگتر که شد، وقتی در کوچه و خیابان راه میرفت به بزرگترها کمک میکرد و احترام خاصی برای آنها قائل بود. خیلی مظلوم بود، کم حرف میزد و بیشتر فکر میکرد. با آنکه کم سن بود، فکر بلندی داشت. آن زمان که همه به فکر بازی بودند، شهید طیبی به فکر مستمندان بود، مثلاً لباس نو عید را تا مدتی بعد از عید نمیپوشید و میگفت بعضی از دوستان و همکلاسیهایم پدر ندارند و من شرم دارم که لباس نو بپوشم و آنها با حسرت به من نگاه کنند.
در پیروزی انقلاب اسلامی با شرکت در راهپیماییها سهم بسزایی داشت. در دوران دفاع مقدس با پایگاه بسیج شهید حسن فایده همکاری تنگاتنگ داشت تا اینکه در جنگ تحملی، از مدرسه خود را به جبهه رساند و به خدمت اسلام و مملکت درآمد. در طول ایام حضور در جبهه به ندرت از مرخصی استفاده میکرد و اغلب در منطقه حضور داشت.
این شهید والامقام پس از رشادتهای بسیار در جبهههای کربلای ایران، 27 اردیبهشتماه 1364 به فیض شهادت نائل آمد.
«روحش شاد و راهش پررهرو باد.»